دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
07 شهريور 1403 - 03:06
فارن افرز بررسی کرد

نرم، سخت یا دانش؛ از قدرت سوم چه می‌دانیم؟

نرم، سخت یا دانش؛ از قدرت سوم چه می‌دانیم؟
«فارن افرز» در گزارشی نوشت: قدرت سخت و قدرت نرم همچنان مهم هستند اما ازآنجاکه دیگر به‌ اندازه قبل در تعیین موفقیت یک کشور دخیل نیستند، دولت‌ها باید به دنبال توسعه شکل سوم قدرت، یعنی قدرت دانش باشند و منافع ملی‌شان را از راه افزایش ظرفیت تولید فناوریِ قابل‌انتقال پیش ببرند.
کد خبر : 929739

گروه سیاسی خبرگزاری علم و فناوری آنا، برای قرن‌های متوالی، قدرت ملت‌ها از منابع ملموسی نشأت می‌گرفت که دولت‌های حاکم قادر به دیدن، سنجیدن و درنهایت کنترل آنها بودند. ازجمله این منابع ملموس می‌توان به جمعیت انسانیِ قابل‌استفاده در خدمت نظام، تمامیت ارضی قابل‌تصرف، نیروی دریایی آماده اعزام و کالا‌های ارزشمندی مانند نفت اشاره کرد که می‌توان در نحوه صادرات و عرضه آنها دخل و تصرف کرد.

ازجمله ویژگی‌های این نوع جدید از منبع تولید قدرت که دانش‌محور است، می‌توان به چالش دولت‌ها برای اعمال کنترل بر آن اشاره کرد به‌ویژه آنکه دانش و فناوری منشأیی خصوصی یا آکادامیک دارد

اما امروزه، با فاصله گرفتن از منابع ملموس تولید قدرت، شاهد تمایل روزافزون کشور‌ها برای قدرت‌یابی با اتکا به منابع ناملموس هستیم و این شامل دانش و فناوری‌هایی چون هوش مصنوعی می‌شود که به نوبه خود، تسریع هرچه بیشتر روند رشد اقتصادی، کشفیات علمی و ظرفیت‌های نظامی را در پی دارند.

دانش؛ سلاح قابل‌حمل و خلع ناشدنی

ازجمله ویژگی‌های این نوع جدید از منبع تولید قدرت که دانش‌محور است، می‌توان به چالش دولت‌ها برای اعمال کنترل بر آن اشاره کرد که این ناشی از ماهیت ناملموس و سهل بودن روند اشاعه دانش از حوزه‌ای به حوزه دیگر و حتی از کشوری به کشور دیگر است.

 به‌عنوان‌مثال، واشنگتن نمی‌تواند از یک کشور متخاصم بخواهد الگوریتم هوش مصنوعی‌ای را که دانشمندان آمریکایی طراحی کرده‌اند، به آمریکا برگرداند. این در حالی است که در سال ۲۰۰۱، بعد از سقوط هواپیمای جاسوسی آمریکا در چین، واشنگتن خواستار بازپس‌گیری لاشه آن شد یا همین یک سال پیش، وقتی آمریکا بالون تحقیقاتی چین را (به روایتی بالون جاسوسی) بر فراز اقیانوس اطلس منهدم کرد، پکن اعلام کرد که بازپس‌گیری لاشه آن را حق مشروع خود می‌داند.

به‌عنوان یک مثال قابل‌فهم‌تر، واشنگتن نمی‌تواند از یک مهندس زیست پزشکی که دوره پسادکترای خود را در یکی از دانشگاه‌های آمریکا گذرانده، بخواهد که در بازگشت به کشور خود، آنچه آموخته در آمریکا بگذارد و برود. به عبارت بهتر، دانش یک سلاح قابل‌حمل و خلع ناشدنی است.

در این میان، این واقعیت که به‌طورمعمول، منابع ناملموس تولید قدرت از بخش‌های خصوصی یا آکادامیک نشأت می‌گیرند، بر چالش دولت‌ها برای کنترل آنها می‌افزاید.

سیاست خارجی به بازی‌ای می‌ماند که در دو سطح انجام می‌شود و در باب استفاده از قدرت دانش هم دولت‌ها به‌طور هم‌زمان باید با بازیگران بومی و دشمنان خارجی کلنجار روند.

اما مسئله این است که هر روز بیشتر از دیروز شاهد تأثیر شرکت‌های خصوصی در شکل‌دهی پیامد‌های ژئوپلیتیکی هستیم حال‌آنکه منافع بخش خصوصی لزوماً هم‌راستا با اهداف ملی نیست.

برای مثال، طی یک سال گذشته، مدیران اجرایی شرکت‌های فناوری آمریکا ازجمله «ایلان ماسک» صاحب تسلا و اسپیس ایکس، شاید به اندازه «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه این کشور به چین سفر و با «شی جینپینگ» رئیس‌جمهور چین دیدار کرده‌اند.

با این اوصاف، در دنیای دانش‌محور و مبتنی بر فناوری امروز، سیاست‌گذاران باید به دنبال راه‌های جدید برای تولید قدرت، افزایش و حتی انتقال سریع آن باشند. به عبارت ساده، امنیت و رفاه آینده بیش از آنکه در گرو ممانعت از دستیابی دشمن به فناوری ما باشد، متکی به توان‌مان در تقویت ظرفیت آموزشی-تحقیقاتی و جهت‌دهی به فناوری‌های نوظهور در راستای تأمین منافع ملی است.

نوآوری و پیش‌بینی

برای سال‌های سال، سیاست‌مداران از ابزار‌های قدرت سخت و نرم برای تأثیرگذاری بر دشمنان خارجی و حتی متحدان بهره بردند و برای آنکه منافع‌شان را با اتکا به قدرت سخت پیش ببرند، ارتش و توان نظامی خود را افزایش دادند تا هم تهدیدی علیه دشمنان باشد و هم عاملی برای حفاظت از دوستان.

در حالیکه، ابزار‌های سنتی سیاست خارجی اهداف بیرونی را دنبال می‌کنند، سرمایه‌گذاری بر قدرت دانش و استفاده از آن مستلزم نگاه به داخل است

در حال حاضر، قدرت سخت و قدرت نرم همچنان مهم هستند، اما ازآنجاکه دیگر به اندازه قبل در تعیین موفقیت یک کشور دخیل نیستند، دولت‌ها باید به دنبال توسعه شکل سوم قدرت، یعنی قدرت دانش باشند و منافع ملی‌شان را از راه تقویت ظرفیت تولید فناوری قابل‌انتقال پیش ببرند.

قدرت دانش دو مؤلفه اساسی دارد:

*توانایی نوآوری

*توانایی پیش‌بینی

مورد اول (نوآوری) به توانایی تولید و بهره‌برداری از دستاورد‌های فناوری بازمی‌گردد.

مورد دوم (پیش‌بینی) با اطلاعات سروکار دارد که بخش سنتی آن در اختیار نهاد‌های اطلاعاتی است و بر آگاهی یافتن از قصد و توانایی کشور‌های متخاصم برای تهدید منافع یک کشور تمرکز دارد.

اما ازآنجاکه مرز میان صنایع بومی و سیاست خارجی مخدوش شده است، یکی از وظایف جدید نهاد‌های اطلاعاتی کمک به دولت برای فهم سازوکار اجرای فناوری‌های بومی است (این مورد در کشوری مانند آمریکا که غول‌های فناوری در جهت‌دهی افکار عمومی دخیل هستند و لزوماً منافع دولت را برآورده نمی‌کنند، بسیار مهم است.)

توجه داشته باشید که حتی در مورد آمریکا هم هدف از نوآوری و پیش‌بینی صرفاً تقویت نظامی و افزایش جاذبه یک کشور نیست. کاربرد اصلی قدرت دانش در داخل یک کشور است. در حالیکه، ابزار‌های سنتی سیاست خارجی اهداف بیرونی را دنبال می‌کنند، سرمایه‌گذاری بر قدرت دانش و استفاده از آن مستلزم نگاه به داخل است.

این مستلزم ایجاد هماهنگی میان ایده‌ها، استعداد‌ها و فناوری برای کمک به شکوفایی یک کشور و متحدانش در رقابت با دشمنان است.

آموزش کلید تولید قدرت

به‌دشواری می‌توان درباره اجزاء سازنده قدرت دانش و نحوه ارزیابی آنها صحبت کرد. اما سطوح مهارتی آموزش ملی نقطه خوبی برای آغاز است. شواهد زیادی وجود دارد مبنی بر اینکه نیروی کارِ برخوردار از تحصیلات عالی، مشوق رشد اقتصادی بلندمدت است.

تمرکز جغرافیایی استعداد‌های فناورانه یکی دیگر از شاخص‌های مفید قدرت دانش است که نشان می‌دهد کدام کشور‌ها آماده جهش و رهبری حوزه‌های حساس هستند. در همین رابطه، کارِ گروهی، گرد هم آوردن دانشمندان در محیط‌های آزمایشگاهی یا آکادمیک و پرهیز از انزواجویی علمی، دستورالعملی برای پیشرفت در حوزه فناوری است.

 ازآنجاکه مرز میان صنایع بومی و سیاست خارجی مخدوش شده است، یکی از وظایف جدید نهاد‌های اطلاعاتی کمک به دولت برای فهم سازوکار اجرای فناوری‌های بومی است

همچنین، تضمین رفاه بلندمدت یک ملت در گرو اطمینان از سلامت مراکز پژوهشی کشور است؛ چراکه زنجیره تأمین نوآوری نه از شرکت‌های فناوری که از آزمایشگاه‌ها و کلاس‌های دانشگاه شروع می‌شود.

در جمع‌بندی آنچه پیشتر گفته شد، توجه به این نکته ضروری است که سیاست‌گذاران هر کشور بیش از هر چیز نیازمند دستورالعملی هستند که به آنها در ارزیابی، تقویت و استفاده از قدرت دانش آن کشور کمک کند و اولین قدم در این راه، ارتقای توانمندی‌های اطلاعاتی برای سنجش نقاط ضعف و قدرت در عرصه فناوری‌های نوین و اولویت‌بندی رفع کاستی‌ها است.

اینکه علاوه بر وزارت دفاع، دولت هم دفتری برای ارزیابی فناوری‌های نوظهور داشته باشد، بسیار مهم است. حتی به‌طور خاص، در مورد ایالات متحده، دفتر مدیریت اطلاعات ملی روابط خود را با شرکت‌ها و دانشگاه‌ها ارتقا داده تا فهم عمیق‌تری از پیشرفت‌های فناوری به دست آورد.

این گزارش از مطلبی در مجله «فارن افرز» خلاصه‌برداری و به فارسی ترجمه شده است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب