جنگ روانی رژیم صهیونیستی عملی میشود؟
گروه جهان خبرگزاری علم و فناوری آنا- کتایون مافی: به دنبال حمله حماس به مواضع رژیم صهیونیستی،این رژیم اکنون با تهدید حمله زمینی به غزه پروژه قدیمی خود یعنی تغییر ترکیب جمعیتی غزه و کوچاندن مردم این منطقه را دنبال میکند.
ارتش رژیم صهیونیستی در مهلت ۲۴ ساعتهای از ساکنان شمال غزه خواست تا این منطقه را ترک کنند و بهانه اصلی این طرح را استفاده اعضای گردانهای عزالدین قسام از تونلها و زیرزمینهای مناطق مسکونی غزه عنوان کرد تا به این ترتیب بتواند خود را از اتهام جنایت جنگی تبرئه کند.
هرچند که حماس این طرح را یک جنگ روانی خواند، اما خبرها حکایت از آن دارد که بخشی از مردم شمال غزه در حال ترک آن و عزیمت به سمت جنوب هستند.
این نخستین بار نیست که صهیونیستها قصد دارند غزه را اشغال کنند. غزه، رفح و خان یونس شهرهای اصلی در باریکه غزه محسوب میشوند. نوار غزه به همراه کرانه باختری رود اردن دو منطقه اصلی مورد نظر تشکیلات خودگردان فلسطین برای اعلام موجودیت کشور فلسطین است.
جنبش فتح در رامالله واقع در کرانه باختری رود اردن همچنان در کنترل تشکیلات خودگردان بوده و کنترل باریکه غزه نیز در دست حماس است.
غزه در ۷۵ سال گذشته تنها ۱۷ سال تحت کنترل فلسطینیها بود. این باریکه ۳۶۴ کیلومتر مربعی از ۱۹۴۸ تا ۱۹۶۷ تحت کنترل مصر و از ۱۹۶۷ تا ۲۰۰۵ نیز برای مدت ۳۸ سال تحت اشغال رژیم صهیونیستی قرار داشت. از سال ۲۰۰۵ که نظامیان اسرائیلی مجبور شدند از باریکه غزه خارج شوند و کنترل آن در اختیار جنبش حماس قرار گرفت، این رژیم بارها علیه باریکه غزه وارد جنگ شد از جمله در سالهای ۲۰۰۸، ۲۰۱۲، ۲۱۴ و ۲۰۲۱.
خلاصهای از طرح
طرح انتقال یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر از مردم شمال غزه چنین تعریف شده است که این جمعیت ابتدا به مصر منتقل شده و سپس در کشورهای عربستان، اردن، قطر و امارات پراکنده شوند.
میدل ایست نیوز در این باره نوشت: «در راهروهای دستگاههای اطلاعاتی اسرائیل این خبر به گوش میرسد که اسرائیل در نظر دارد حتی اسرای خود را که به دست حماس افتادهاند از هماکنون کشته به حساب آورد.»
با این حال بسیاری از کارشناسان تاکید دارند که رژیم صهیونیستی در اجرای این طرح با موانع متعددی روبرو است.
نگاهی به آنچه که در غزه میگذرد نشان میدهد که از سال ۲۰۰۷ تاکنون غزه تحت محاصره همهجانبه رژیم صهیونیستی قرار داشته وبه عبارتی مردم آن زندانی هستند، اما مردم غزه نه تنها از این منطقه خارج نشدند بلکه مقاومت کردند و باقی ماندند. اکنون نیز بخش اصلی و بزرگ جمعیت در شمال غزه باقی مانده و در مقابل جنایت رژیم صهیونیستی مقاومت میکنند.
از سوی دیگر کوچاندن اجباری مردم شمال غزه، هویت عربی و اسلامی نهتنها فلسطینیها بلکه کشورهای عربی را نیز تهدید میکند، بلکه به گفته تحلیلگران در عمل جغرافیای فلسطین را کوچکتر خواهد کرد و از این رو این طرح با مخالفت بسیاری از کشورهای اسلامی روبرو شده است.
درعین حال کرانه باختری مدت هاست کانون درگیری رژیم صهیونیستی با فلسطینیها بوده و گروههای مقاومت جدیدی در این منطقه به خصوص «جنین» شکل گرفتند که عملیات مقاومتی زیادی حتی در عمق اراضی اشغالی در تلآویو انجام دادند لذا این رژیم به منظور انجام یک عملیات نظامی در نوار غزه ناچار است بخشی از نظامیانش را از کرانه باختری به مناطق مرزی منتقل کند؛ و این امر میتواند به افزایش عملیات ضدصهیونیستی در کرانه باختری منجر شود.
کوچاندن اجباری
تصمیم اسرائیل برای قطع آب، برق، غذا و دیگر امکانات اولیه غزه، گرسنگی دادن به جمعیت تحت محاصره غزه و محروم کردن آنها از مایحتاج اولیه، جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت است. اما در این میان جامعه ملل به جای آنکه این امر را در وصفِ «کوچاندن اجباری» معنا کند و این امر بتواند مبنای تحقیقات به دلیل وقوع جنایت جنگی از سوی اسرائیل قرار بگیرد، با ایجاد کریدور امن به دنبال تخلیه غزه به نفع تلآویو است.
تحلیل جمعیت شناختی در این منطقه نشان میدهد که میانگین سن جمعیت اسرائیل ۳۰ سال است در حالی که میانگین سن در غزه تنها ۱۷ سال است. براساس مطالعهای که دانشگاه حیفا انجام داده است، در سال ۲۰۱۳ بدون احتساب مهاجران آفریقایی و کارگران خارجی، یهودیان ۲/۵۲ درصد از جمعیت فلسطین را تشکیل میدادند که این عدد تا سال ۲۰۳۴ به ۴/۴۶ درصد خواهد رسید. در همین مطالعه که با نام «جمعیت شناختی اسرائیل از ۲۰۱۳ تا ۲۰۳۴» منتشر شده است، دادههای جمعیت شناختی، ناباورانه با حذف جمعیت غزه تحلیل شده است.
با صرفنظر کردن از جمعیت غزه، جمعیت یهودیان ۶۱ درصد از جمعیت ساکنان فلسطین را در سال ۲۰۱۳ به خود اختصاص میدهد و تا سال ۲۰۳۴ جمعیت آنها به ۸/۵۵ درصد کاهش خواهد یافت. آشکار است که با حذف جمعیت غزه، یهودیان، تا سال ۲۰۳۴ در میان ساکنان فلسطین، اکثریت مطلق را خواهند داشت.
در حقیقت روند رشد جمعیت در فلسطین، منجر به سرنگونی خود به خود دولت اسرائیل به صورت تدریجی خواهد شد.
ساکنان نوار غزه فرزندان مردمی هستند که در دوران نکبت، بین سالهای ۱۹۴۷ و ۱۹۴۸، بهزور از سرزمینی که امروز اسرائیل نامیده میشود، بیرون رانده شدند. طبق حقّ بازگشت که قطعنامۀ ۱۹۴ سازمان ملل آن را برایشان تضمین میکرد، آنها اجازه داشتند که به خانههایشان بازگردند، اما اسرائیل مانع از این امر شد، بنابراین، نوار غزهْ انباری انسانی برای جمعیت اضافه برای اسرائیل محسوب میشود درحالی که ساکنان آن خواهان بازپس گیری آن هستند.
آرنون مشاور ارشد مهندسی جمعیت در رژیم صهیونیستی در این باره گفت: بهزور، اکثریتی یهودی را در مناطق تحتحکومت اسرائیل مهندسی میکنیم درحالی که ۲.۵ میلیون نفر در غزه تحتمحاصره زندگی میکنند که از کمک اسلام بنیادگرا برخوردارند؛ بنابراین اگر میخواهیم زنده بمانیم، باید بکشیم و بکشیم و بکشیم.
نباید از نظر دور داشت که جامعهشناس اسرائیلی باروخ کیمرلینگ، این روند را «پولیتیساید» نامید که به معنای نابودسازی کامل هویتی سیاسی است. او این اصطلاح را با الهام از واژهٔ نسلکشی ساخته است که بهمعنای ازمیانبردن تمامی مردم یک نژاد است.
شاید اسرائیل نتواند تمامی مردم غزه را حذف فیزیکی کند، اما میتواند آنان را به پناهندگانی در نقاط دیگر جهان وادار سازد و برای رسیدن به این هدف نیاز به خشونت فراوانی دارد.
جنگهای شهری
به خاطر داشته باشیم که جنگهای شهری برای نظامیان بسیار دست و پا گیر است و حمله به غزه میتواند عواقب زیادی برای اسرائیل داشته باشد.
اندرو گالر، افسر سابق ارتش بریتانیا و تحلیلگر شرکت خصوصی اطلاعاتی «جینز» معتقد است که نبرد شهری همچون یک «میدان نبرد ۳۶۰ درجه است، بطوریکه از هر طرف مورد تهدید خواهید بود.»
شبکه تونلی غزه نیز میتواند موجب تغییر موقعیت نیروهای حماس شود و مزیت تاکتیکی بزرگی به نیروهای حماس میدهد.
در این جنگ تعداد کثیری اسیر صهیونیست نزد نیروهای حماس هستند و دولتمردان صهیونسیت پیشبینی میکنند که نگرش شهروندان اسرائیلی این خواهد بود که «شما نتوانستید امنیت ما را تضمین کنید، پس گروگانها را بازگردانید». از این رو باید دید آیا این جنگ روانی اسرائیلی عملی خواهد شد.
انتهای پیام/