ماندگاری ۴۲ درصد پزشک متخصص فقط در پنج کلانشهر
خبرگزاری علم و فناوری آنا_زهرا اردشیری: داستان اقامت اجباری روستانشینان در کلان شهرها برای دریافت خدمات پزشکی، داستانی تکرار است. افرادی که در روستاها یا حتی شهرهای کوچک و دورافتاده زندگی میکنند برای مداوای بیماریهای صعب العلاج خود راهی کلان شهرها میشوند. مشکلات اقتصادی که در این مدت گریبان این افراد را میگیرد تنها بخش کوچکی از بحرانهایی است که به بیماران و خانواده هایشان تحمیل میشود.
نداشتن محلی برای اقامت، هزینههای بالای زندگی در کلانشهرها، همراه نبودن تمام اعضای خانواده یا حتی دوستان و آشنایان را میتوان بزرگترین مشکلات افرادی دانست که برای درمان به این شهرهای بزرگ سفر میکنند.
حتما ماجرای چادر زدن خانواده بیماران اطراف بیمارستان امام خمینی را شنیده اید، این افراد به دلیل نداشتن توان مالی و هزینههای بالای اقامت در هتلها و مسافرخانههای تهران و رفت و آمد مجبور به برپا کردن چادر در خیابانهای اطراف آن شده اند و برخی دیگر نیز چادر مسافرتی نداشته و مجبور به کارتنخوابی و خوابیدن روی یک زیرانداز شده که از لحاظ امنیت مشکلاتی را برای آنان ایجاد میکرد. یا اینکه افراد سودجو خانههای بسیار نامناسب را با قیمتهای بسیارنامتعارف به خانواده بیماران به نام «همراه سرا» کرایه میدهند.
«رضا محبی» پدر یکی از بیمارانی است که از روستای خاش برای درمان تومور مغزی دخترش به تهران آمده، به خبرنگار آنا میگوید: در روستای ما که نه پزشک متخصص و نه مراکز درمانی برای درمان دخترم وجود نداشت. شهرهای اطراف را هم جستجو کردم. به من گفتند بهتر است به تهران بیایم. چون چند فرزند دیگر هم دارم مجبور شدیم همسرم کنار پسرها بماند و من و دخترم برای درمان به پایتخت سفر کنیم. جدا از هزینه درمان مشکلات زیادی مثل نداشتن محل اقامت برایم مطرح است. البته بعضی از خانوادههای بیماران به من گفتند شهرداری تهران محلی برای اقامت افرادی مثل من در نظر گرفته است، اما نتوانستم این مکانها را هم پیدا کنم.
محبی ادامه میدهد: تنها مشکل این نیست که چرا محلی برای اقامت افرادی مثل من وجود ندارد مشکل اصلی این است که چرا روستاها و شهرهای دور افتاده پزشک متخصص و مراکز درمانی مجهز ندارد!
چرا تمام پزشکان بیمارستانهای شهرهای بزرگ طبابت میکنند یا اینکه یک بیمار در یک روستا برای جراحی باید به شهر دیگری برود.
بیش از دو برابر نرم جهانی پزشک مغز و اعصاب داریم!
این در حالی است که چندی پیش «محمد رئیسزاده» رییس کل سازمان نظام پزشکی درباره لزوم توزیع عادلانه پزشکان و دسترسی به پزشک در تمام مناطق و عدم تمرکز در مناطق برخوردار، به آماری از جراحان مغز و اعصاب کشور و مقایسه آن با سالهای ابتدایی انقلاب پرداخت و گفت: سال ۵۷ و اوایل انقلاب، ۴۵ نفر جراح مغز و اعصاب در کشور داشتیم که جمعیت آنها ۱.۲ به ازای هر میلیون نفر جمعیت بود. این درحالیست که توصیه سازمان جهانی بهداشت ۴.۵ به ازای هر میلیون نفر جمعیت و نرم جهانی آن نیز ۶.۳ به ازای هر میلیون نفر جمعیت است. در حال حاضر آمار جراحان مغز و اعصاب در کشور ۱۳ به ازای هر میلیون نفر جمعیت است؛ یعنی بیش از دو برابر نرم جهانی.
۳۵ مرکز پرورش جراح مغز و اعصاب نیز داریم که این آمار حاکی از آن است که جامعه پزشکی در بحث پرورش نیروی تخصصی و فوق تخصصی عالی کار کرده است.
وی در عین حال افزود: درصد قابل توجهی از این پزشکان و شاید بیش از ۴۰ درصد آنها در شهرهای بزرگ ساکن هستند؛ بنابراین توزیع نامتناسب نیروی تخصصی را قبول داریم؛ به طوری که ۴۲ درصد متخصصان ما در پنج کلانشهر ساکن هستند. بر این اساس ضمن اینکه قبول داریم توزیع خوب نیست، اما اینکه چرا متخصصان بعد از گذراندن طرحشان در منطقه خدمت خود ماندگار نمیشوند، دلایل متعددی دارد. در این زمینه باید آمایش صورت گیرد و متاسفانه تسهیلات لازم برای ماندگاری پزشکان در شهرهای کوچک فراهم نشده است.
قانون باید رعایت شود
دکتر محمدرضا احمدی در رابطه با اینکه چرا پزشکان در منطقه خدمت خود ماندگار نمیشوند به خبرنگار آنا میگوید: جامعه پزشکی اضافه بر حق و حقوق قانونی و مصوب خود چیزی نمیخواهد. قانون رعایت شود و فضای کسب و کار تسهیل شود، مهاجرتها نه تنها اغز کشور بلکه از زادگاه نیز کم خواهد شد.
باید فکر چاره بود!
با آماری که رییس زاده درباره توزیع نامتناسب نیروی تخصصی در کشور داده است، باید به این فکر افتاد که برای اینکه شهرهای کوچک و روستاها به مراکز درمانی و پزشک متخصص دسترسی داشته باشند چارهای اندیشید.
انتهای پیام/