راهبرد امام صادق (ع) در مواجهه با ترویج ضدارزشها در جامعه
خبرگزاری علم و فناوری آنا، گروه دین و آیین: 25 شوال سالروز شهادت امامی است که توانست سیره و سنت نبوی را همیشه برای من و شما به یادگار بگذارد. امام جعفر صادق(ع) که ششمین امام شیعیان اثنی عشری بعد از پدرش امام باقر (ع) است، به مدت ۳۴ سال از سال ۱۱۴ تا ۱۴۸هجری قمری امامت شیعیان را بر عهده داشت که با خلافت پنج خلیفه آخر اموی یعنی از هشام بن عبدالملک به بعد و 2 خلیفه نخست عباسی سفاح و منصور دوانیقی همزمان بود.
این امام همام (ع) به خاطر ضعف حکومت اموی، فعالیت علمی بسیار بیشتری نسبت به دیگر امامان شیعه داشت. شمار شاگردان حضرت (ع) را تا چهار هزار نفر هم آوردهاند. از آنجایی که بیشتر روایات اهل بیت (ع)، از امام صادق(ع) است، مذهب شیعه امامی را مذهب جعفری نیز میخوانند.
به مناسبت سالروز شهادت امام جعفر بن محمد، پدر امام موسی کاظم (ع) با حجتالاسلام امیرعلی حسنلو استاد سطوح عالی حوزه علمیه قم و مدیرگروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانیم:
جعفر محمد کسی است که همه دنیا از علم و فقه او استفاده میکنند
** چرا شیعه مدیون امام صادق(ع) است؟
ــ نه تنها شیعه بلکه همه مسلمانان مدیون علم و تلاشهای علمی امام هستند و البته شأن امامت همین است که همه بشریت را هدایت کند و از علمش همه انسانها بهرهمند شوند؛ لذا گزاف نیست اگر بگوییم بشریت، علم و تمدن انسانی مدیون تلاشهای امام صادق (ع) است، چون علم و شعاع آن هرگز منحصر در نقطهای نمیماند، بلکه همچون نور همه جای دنیا را فرا میگیرد و علم حضرت در آن عصر و بعدها در تمدن اسلام تأثیر آن و این آثار به همه جهان تابش کرد و به روشهای مختلف در جهان منتشر شد. چنان که جاحظ عالم اهل بزرگ سنت ميگويد: «جعفر بن محمد، الذي ملأ الدنيا علمه و فقهه، ...»؛ جعفر محمد کسی است که همه دنیا از علم و فقه او استفاده میکنند.
فقهای بزرگ مذاهب چهارگانه اهل سنت مستقیم و غیر مستقیم از مکتب علمی و علوم الهی حضرت بهرهمند بودند سخن معروف ابوحنیفه که بارها تکرار میکرد: «اگر نبود 2 سال نعمان هلاک میشد»، مالک نیز از محضر امام بهرههای فراوان برده است، امام مالك بن انس (م 179 هـ) پیشوای مذهب مالكي از شاگردان رسمي آن حضرت بوده است و در كتاب خود بدون واسطه از امام صادق (ع) نقل حديث ميكند. امام شافعي (م 204 هـ) شاگرد مالك بوده است و به وسيله او و ديگران از امام صادق (ع) روايت نقل ميكند كه اين روايات در مسند شافعي موجود ميباشد.
امام احمد بن حنبل (م 241 هـ) مؤسس مذهب حنبلي هم شاگرد امام شافعي است و به وسيله او از امام صادق (ع) با واسطه استفاده كرده است.
بنابراین 2 پیشوای دیگر امام شافعی و احمد بن حنبل از علم امام با واسطه مستفیض شده و همه اینها مرید امام بوده و بسیار ستودهاند، کافی است کتاب امام صادق (ع) و مذاهب اربعه مورد مطالعه قرار داده شود که بخشی از خدمات علمی و تمدنی امام در آن منعکس شده است.
ابن حجر عسقلاني مينویسد: «فقهاء و محدثاني همچون، شعبه، سفيان ثوري، سفيان بن عيينه، مالك بن انس ابن جديح، ابوحنيفه، حبيب بن خالد، قطان، ابوعاصم و گروه انبوه ديگري از جعفر بن محمد حديث نقل كردهاند». جاحظ نیز صريحاً ابوحنيفه و سفيان ثوري را از شاگردان امام صادق (ع) ميداند و بيان ميكند كه اين 2 نفر از مكتب آن حضرت استفاده ميكردند.
علومی که امام صادق (ع) آن را بنا نهاد
شاگردان امام از نقاط مختلف همچون کوفه، بصره، واسط، حجاز و مناطق مختلف ایران و نيز از قبايل گوناگون بودند که به مکتب آن حضرت پيوستند و علم و اندیشه امام را در قالب حدیث و جوامع روایی در ممالک اسلامی منتشر کردند و به غنای فرهنگ تمدن اسلامی افزودند.
در وسعت دانشگاه امام همين قدر بس که حسنبن علي وَشّاء که از شاگردان امام رضا (ع) و از محدثان بزرگ بود، ميگفت: «در مسجد کوفه، 900 نفر استاد حديث مشاهده کردم که همگي از جعفر بن محمد (ع) حديث نقل ميکردند».
امام صادق (ع) با تربیت شاگردانی فقه ناب اسلامی و علوم دیگر حتی علم کیمیا که علم شیمی و علوم را تأسیس کرد و ترویج داد و علاوه بر این، امام (ع) در فقه و احکام شرع به تأسیس مکتب فقهی همت کرد. از این رو مذهب فقهی و مکتب امام (ع) به فقه جعفری که فقه شیعه است و ریشه در فقه قرآن و نبوی و علوی داشت، معروف شد.
کتابهایی که یادگار دوران امام صادق (ع) است
** ماجرای کتاب های اصول اربعه چیست؟ (برخی معتقد هستند این کتابها یادگار دوران امام صادق (ع) بوده است) و چرا شیعه تنها چهار کتاب اصلی با عنوان «کتب اربعه» دارد؟
ــ البته کتابهای اصلی شیعه منحصر در این کتابها نیست، شیعه کتابهای بینظیری همچون نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه دارد که در تمدن و علم بشری چنین کتابهایی بعد از کتابهای آسمانی به ویژه قرآن وجود نداشته است.
بنابراین کتاب های اصلی شیعه هرگز منحصر در این کتابهای چهارگانه نیست، چون شیعه کتابهای مهم دیگر نیز دارد که دارای رتبه علمی و اعتباری فراوان هستند؛ آثاری همچون آثار شیخ مفید که کنگره شیخ مفید سالها پیش آنها را جمعآوری و منتشر کرده یا کتاب بحارالانوار که واقعاً کتابی بیمانند، جامع، منظم، دارای نظم و باب و موضوعبندی شده و قابل استفاده برای عموم است.
کتابهای علامه حلی و کتابهای سیدمرتضی و سیدرضی و فقها و دانشمندان دیگر که در این فرصت قابل شمارش و بیان نیست. پس کتابهای شیعه منحصر در اینها نیست و بلکه کتابهای متقدم شیعه اینها است و بازمانده و جمعآوری شده وگرنه شیعه پیش از این کتابها، چهار صد کتاب روایی که شاگردان ائمه (ع) از آن حضرات یاد داشت کرده و جمعآوری کرده بودند و به اصول چهارصدگانه معروف بودند که برخی از آنها به علل حوادث گوناگون از بین رفتند یا پراکنده شدند، اما آنچه که سبب شد این کتابها معروف شود این است که شیخ محمد بن یعقوب کلینی و شیخ محمد بن علی معروف به صدوق و شیخ محمد بن حسن طوسی (رحمه الله علیهم) هر یک به جمعآوری این اصول پرداختند، به ویژه کلینی توانست در عصر خود که نزدیک به عصر ائمه بود، بخشی از این اصول را گردآوری و در کتاب خود که به نام اصول کافی قرار دهد.
بخشی دیگر بعدها توسط علمای دیگر جمعآوری شده و بخش مهمی از کتابهای شیعه در کتابسوزیها و حوادث دیگر از بین رفته است که بنده در کتاب کتابسوزی و پیامدهای آن در تمدن اسلامی به بخشی از آنها اشاره کردهام.
راهبرد امام صادق (ع) در مواجهه با ترویج ضدارزشها در جامعه
** شیوه و برخورد امام صادق (ع) با مروجین ضد ارزشهای دینی در جامعه چگونه بود؟
ــ هر یک از ائمه (ع) در عصر خود به روشهای مختلف براساس اقتضائات زمان که خدا رحمت کند شهید مطهری را در کتاب «اسلام ومقتضیات زمان» خود به گوشههایی از عملکرد و سیره ائمه مبتکرانه پرداخته است و نام کتابش هم نوعی ابداع است؛ بنابراین ائمه (ع) با توجه به زمان، اقتضائات و امکانات به هدایت و حفاظت از دین و باورهای مردم دفاع میکردند و در مقابل ضدارزشها و مروجین میایستادند. البته زمانه امام صادق (ع) خاص است.
برخورد علمی به تمام معنی با تمام پدیدهها، انحرافات و جلوگیری از آنها موثر است؛ هم پیشگیریکننده است و هم بازدارنده و هم هدایتبخش؛ پس نباید با برخورد، رفتار و کنشهای علمی غفلت کرد. حدود و تعزیرات هم که در شرع مقرر شده به نوعی جهت پیشگیری و وجه پیشگیرانه آن قویتر است، اگر آیات قرآن توجه شود حکمت وضع حدود و تعزیرات نیز تبیین شده است.
از جمله روشهای امام (ع) به چند نمونه اشاره میکنم:
1- ارتباط گسترده با مردم
به انواع روشها از عاطفی تا علمی و صله رحم که در قرآن نیز تأکید شده، امام (ع) با مردم مرتبط بود و قبل از برخورد به پیشگیری میپرداخت، بنابراین به مسؤولان جامعه توصیه میکنم قبل از ایجاد و شکلگیری جرائم به پیشگیری از طریق حفظ و گسترش ارتباط با ابزارهای گوناگون و پیشرفته که علم امروز در اختیارتان قرار داده بپردازید.
روش اول قرآن در مواجه با جرایم و انحرافات پیشگیری و بازدارندگی است. وضع مقررات از طرف خداوند و شارع مقدس به همین علت و حکمت است. امام صادق (ع) در عصر خود به این مهم و با این روش و راهبرد پیش میرفتند. در این راستا امام (ع) روشهای زیادی به کار بست و نتایج بزرگی هم به وجود آمد. شاگردپروری و ارتباط با مردم یک نتیجهاش تربیت شدن فقهای اهل سنت است که علاوه بر علمای شیعه اکنون همه مسلمانان مدیون انفاس پاک امام صادق (ع) هستند.
اگر امروز دشمن میخواهد و برنامهریزی کرده است با تخریب مراکز علمی و چهره عالمان شیعه و اهل سنت را نشانه قرار دهد، باید علما و مراکز علمی دانشگاه و حوزه قم، دارالعلم زاهدان و بزرگان هر 2 طرف بدانند، تخریب این مراکز مساوی با تخریب دین و حیثیت 15 قرن کوشش و جهاد علمی است.
پس در این حوادث ملاحظه کنید ببینید دانشگاهها را با تشویق و تحریک دانشجویان به آشوب کشیدند و حوزه اهل سنت را با تحریک آن بنده خدا وادار کردند، سخنانی بزند و فاصله و احیاناً آشوب ایجاد شود. حوزههای شیعه را نیز با توهین به روحانیت، علما و تخریب شخصیتهای بزرگ دینی و علمی!
بنابراین امام صادق (ع) در عصر خود به راهبرد مهم اقدام کرد:
ترویج علم
بالا بردن سطح علمی جامعه
تأسیس مراکز علمی
تربیت نخبگان و دانشمندان
ارتباط نزدیک با مردم بهترین روش حفظ، مقابله و پیشگیری از انحرافات است. به نظر شما چرا پیامبر (ص) ما در سلام کردن به مردم ولو کودکان سبقت میجوید و سلام دادن بزرگان و روسا به مردم را فرهنگ میکند! اگر در حکمت این مقوله کوچک دقت شود، ارتباط است. مسؤولان فرهنگی و حتی سیاسی اگر بخواهند از انحرافات پیشگیری و مردم را هدایت کنند، باید در کنار مردم باشند و از مجتمعات و جاهای خاص خارج شوند.
درب خانه امام صادق (ع) و همه امامان ما به روی مردم باز بود. در خانه امام صادق (ع) به روی ملحدان هم باز بود. به همین خاطر خلفا امامان ما را به زندگی محصور و حصر میبردند. خانه همه ائمه (ع) در محاصره و تحت نظر بود. درخانه امام رضا (ع) در مرو به روی مردم باز بود. مأموران به مامون گزارش دادند که علی بن موسی (ع) مردم را جذب خود کرده، اگر اینگونه پیش برود خلافت از دست رفته است. مأمون دستور داد مانع ارتباط و دیدار مردم با امام (ع) شوند. در خانه بقیه ائمه (ع) را عباسیان به روی مردم بستند و ارتباط را که مقوله مهم حفظ جامعه از انحرافات است از زندگی ائمه ما حذف کردند و در عوض درهای باطل و گمراه را به روی مردم گشودند.
توجه ویژه در مکتب اهل بیت و امام صادق (ع) به تربیت جوانان و نوجوانان نیز موضوع مهم است. اولین استقبالکنندگان از دعوت رسول الله (ص) در آغاز جوانان بودند. اکثریت مهاجران به حبشه بلکه همه آنها جوانان هستند. اکثر استانداران رسول الله (ص) جوانان هستند. علی (ع) جوانترین یار و اصحاب رسول خدا است. بنابراین جوانان در اسلام مورد توجه خاص هستند.
امام صادق (ع) به یکی از یاران خود که به تبلیغ مکتب اهل بیت (ع) میرفت، فرمود: برای تشکیل نیرو به جوانان بیشتر توجه کنید و در سخن دیگر فرمود: به راستى که دوست داشتنىترین مردم نزد خداوند، جوان کم سال و خوش سیمایى است که جوانى و زیباییاش را در راه فرمانبرى از خداوند بزرگ قرار داده است. آنکه خداوند بزرگ به او نزد فرشتگان افتخار مىکند و مىفرماید: این بنده حقیقى من است.
2- گفتوگو با منحرفین
روش گفتوگو هم به نوعی ارتباط است. امام صادق (ع) با همه مرتبط بود؛ ملحدان زمان ائمه (ع) نیز بودند و این منحصر به زمان ما نیست و پدیده تازه نیست. بلکه از گذشته و زمان همه پیامبران هم مشرکان بودند و هم ملحدان که خدا را قبول نداشتند. در آیات قرآن و آثار اهل بیت و پیامبر (ص) استدلالهایی برای اثبات خدا و نفی شرک وجود دارد. همچنین از آیات قرآن و روایات استنباط میشود این گروهها همواره وجود داشتهاند و الحاد چیز تازهای نیست که در جهان اسلام یا ایران پیدا شود. از قدیم و از آفرینش انسان بوده است.
ائمه (ع) در هدایت اینها روشهای خاصی به کار میگرفتند که جالب و قابل اقتباس است؛ از جمله در زمان امام صادق (ع) به پدیده الحاد بیشتر بر میخوریم و مواجهه امام (ع) با اینها درسآموز است. به طور مثال ابن ابی العوجاء و ابن مقفع که بیشتر به حضور امام (ع) آمده و اظهار حقارت کردند، چنانکه در مسجدالحرام به حضور امام رسیده و با امام (ع) مناظره و گفتوگو کردند و بارها به عظمت امام (ع) معترف شدند. اگرچه هر 2 توسط حکومت اعدام شدند، اما امام به اینها اجازه میداد به حضورش رسیده و با آزادی اظهار عقیده و مناظره میکردند.
انتهای پیام/