دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
31 فروردين 1395 - 16:36

محسن قمی: ایران برای گفت‌و‌گو با عربستان پیش‌شرطی ندارد

حجت‌الاسلام محسن قمی معتقد است که عربستان اشتباهات بزرگی در سال‌های گذشته کرده و می‌خواهد با نشاندن ایران به جای دشمن خودش، مشکلات را گردن ایران بیندازد و ایران هم با درک این نکته، علاقه‌ای به ایجاد تنش با این کشور ندارد، او بر همین مبنا معتقد است ایران پیش‌شرطی برای گفت‌و‌گو با عربستان ندارد.
کد خبر : 78758

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری آنا به نقل از رویداد 24، بخشی از گفت‌وگوی آیت الله محسن قمی، معاون ارتباطات بین‌الملل دفتر مقام معظم رهبری و عضو مجلس خبرگان رهبری با رویداد 24 در ادامه می‌آید:


مدتی قبل، مقام معظم رهبری در منزل خانواده همسر (که ایشان نیز فرزند شهید هستند) شما حضور پیدا کردند و بزرگوارانه در مورد شما سخنانی داشتند. یکی از سخنان معظم له این بود که جایگاه شما در دفتر تقریبا، یک جایگاه انحصاری است. بفرمایید در معاونتی که مسئولیت آن با حضرتعالی است (معاونت ارتباطات بین‌الملل دفتر مقام معظم رهبری) چه اتفافی می‌افتد که مقام معظم رهبری، چنین تعبیری برای این جایگاه دارند؟


اجازه بفرمایید به این سؤال، پاسخ ندهم.


سال گذشته، تنش بین ایران و عربستان به اوج خود رسید. برخی می‌گویند ممکن است این تنش، تبدیل به بحران منطقه‌ای شود. آیا فکر می‌کنید تنش بین دو کشور، قابل مدیریت است؟ ارزیابی شما چیست؟


در سال ۱۳۹۴ و در مسائل منطقه‌ای، شاهد پیامدهای مختلف داخلی و منطقه‌ای بودیم. یکی از آن‌ها، برگزاری انتخابات بود که بر اعتبار و جایگاه جمهوری اسلامی در افکار بین المللی افزود و نشان داد که مردم سالاری دینی در ایران، نهادینه شده است و آنچه که در صندوق است‌‌‌ همان اعلام می‌شود وکسی که در عالی‌ترین سطوح نظارتی انتخابات قرار دارد و یا رئیس اجرایی کشور و دیگران، جایگاه‌شان صرفا بر اساس رای مردم تعیین می‌شود. این موضوع یعنی نهادینه شدن مردم سالاری دینی و ارائه الگویی برای جهانی که خسته است از دموکراسی غربی که در ذات خودش، دچار تناقض است و این الگو می‌تواند شفاف‌تر و کارآمد‌تر از دموکراسی غربی باشد.


حادثه دیگری که در سال ۱۳۹۴ اتفاق افتاد، دخالت مسلحانه عربستان در یمن بود. ششم فروردین سال ۱۳۹۴ بود که حاکمان تازه به قدرت رسیده سعودی که به تعبیر رهبری، مست قدرت و شهوت و ثروت بودند حمله وحشیانه خود را به یمن آغاز کردند. عربستانی که صدسال، نفت فروخته بود و تسلیحات نظامی خریده بود و جزء کشورهای خریدار تسلیحات در سطح بین‌الملل محسوب می‌شود، مقابل مردمی که جز تکیه بر خدا و نیروی اراده خودشان از هیچ حمایت بین‌المللی برخوردار نبودند ایستاد اما می‌بینیم که پس از گذشت یک سال، عربستان نتوانست به آنچه که فکر می‌کرد برسد. امروز؛ بخش‌هایی از سه استان عربستان، در اختیار انصارالله است، امروز؛ صنعا و صعده در اختیار انصار الله است، ارتفاعات مشرف بر باب المندب، همچنان در اختیار انصارالله است، و آن بخشی هم که در جنوب یمن؛ در عدن و اطراف عدن، انصارالله بر اساس یک تاکتیک نظامی تخلیه کرد امروز فقط شاهد درگیری نظامی بین پیروان منصورالهادی و القاعده و داعش و امثال این‌ها هستیم. یعنی امروز، نشان داده شد که عربستان؛ نه تنها با طالبان و گروه الشباب در آفریقا و بوکوحرام و غیره، ارتباط ایدئولوژیک و پشتیبانی مالی دارد یک پیمان استراتژیک هم در یمن جنوبی با القاعده و با داعش دارد. البته در آنجا، مردم هم خسته شده‌اند و ما شاهد مهاجرت مردم از یمن جنوبی به مناطقی هستیم که تحت سلطه انصار الله است و لااقل مردم در آنجا، احساس امنیت می‌کنند. ناکامی عربستان در یمن، این تصور برای حاکمان سعودی، پدید آورده است که اگر در یمن، شکست خورده‌اند، اگر در سوریه و برکناری بشار اسد شکست خورده‌اند، اگر در لبنان نمی‌توانند رئیس جمهوری که مورد خواست سعودی است سرکار بیاورند، و اگر در عراق و یمن و بحرین و جاهای دیگر، با مشکلات جدی در سیاست خارجی برخوردارند به دنبال یک دشمن بیرونی و فرضی بگردند که شکست‌های خودشان را جبران کنند و آن دشمنی را در حال حاضر، متوجه ایران کرده‌اند. یعنی در هسته مرکزی سیاست خارجی عربستان، جمهوری اسلامی قرار دارد.


آمریکا پس از سی سال ایران‌هراسی و ایران‌‌ستیزی، نتوانست اقدامی انجام دهد. چگونه ممکن است که حاکمان عربستان احساس کنند کاری که یک ابرقدرت، نتوانست انجام دهد را پیگیری کنند؟


در سیاست برخی، در شناخت جهان و جامعه مشکلی ندارند بلکه در شناخت خودشان به شدت اشتباه می‌کنند من فکر می‌کنم که عربستان در هر دو مورد اشتباه می‌کند؛ هم در شناخت ایران و هم در شناخت خودش. عربستان ایران را در این مدت نشناخته و خودش را نیز بر‌تر از آنچه که هست می‌پندارد. این‌ها احساس می‌کردند که بتوانند چنین کاری را انجام دهند ولی خیلی زود، متوجه شدند که نمی‌توانند این مسیر را ادامه دهند. از یک طرف، عربستان سعودی در افکار عمومی غرب، نه تنها متهم بلکه محکوم است به حمایت تئوریک و نظری از گروههای تروریستی و هم تامین مالی آن‌ها؛ لااقل در ابتدای شکل گیری و ارتباطاتی که سران عربستان، با شاخه‌هایی از القاعده و داعش دارند. و از طرف دیگر در داخل خود عربستان نیز با مشکل مواجه است. این سیل اعدام‌هایی که برخی از آن‌ها را اجرا کرده و برخی را نیز درصدد اجراست نشان دهنده مشکلات داخلی است که دارد اضافه می‌شود به شکست‌های منطقه‌ای و انزوای بین المللی عربستان.


در حقیقت، عربستان می‌خواهد هرچه بیشتر تنش خودش را با ایران، بالا ببرد و این توطئه‌ای است که مسوولین نظام جمهوری اسلامی، متوجه آن هستند که در زمینی که عربستان می‌خواهد بازی نکنند. ما همواره تاکیدمان بر گفتگوهای سازنده، بر رفع تنش، و بر وحدت جهان اسلام هست و همواره تاکید کرده‌ایم که ما در منطقه، هیچ اختلاف مذهبی نداریم. ما هیچکدام از حوادثی که در منطقه اتفاق می‌افتد را؛ در یمن، در بحرین، در عراق، و در بین ایران و سعودی، مشکلات مذهبی نمی‌دانیم؛ همه این‌ها، مشکلات سیاسی است. به خاطر اینکه نظام سلطه جهانی و عوامل منطقه‌ای آن، می‌خواهند نظام سلطه جهانی را حفظ کنند البته با سوءاستفاده از مذهب. امروز عربستان با مشکلات فراوان اقتصادی مواجه هست؛ با کمبود نیروی انسانی مواجه هست و با شکست‌های پی در پی که هم در عرصه سیاسی و هم در عرصه نظامی در منطقه دارد مواجه است. آن‌ها می‌دانند که مسیرشان، ادامه پذیر نیست. اما اینکه چه زمانی مسئولین عربستان مجبور شوند به جای مصالح آمریکا، مصالح ملی خودشان و امت اسلامی را در نظر بگیرند و برگردند به آغوش ملت خودشان، فکر نمی‌کنم خیلی دور باشد.


فرمودید جمهوری اسلامی همواره تاکید دارد بر گفت‌وگوهای سازنده؛ ازجمله با سعودی‌ها. آیا برای این گفت‌وگو‌ها، پیش شرطی هم وجود دارد؟


ما هیچگاه برای گفت‌وگوهای خودمان در چارچوب مصالح امت اسلامی، پیش شرطی را لحاظ نکردیم. اما گفت‌وگو‌ها باید گفت‌وگو باشد. یعنی با اراده‌ای برای حل مشکلات همراه باشد و طرف مقابل نشان بدهد که واقعا قصد گفت‌وگو دارد.


این امکان وجود دارد که به طور مثال، صحبت از این بشود که سعودی‌ها از یمن عقب‌نشینی کنند یا جنگ را متوقف کنند و در آن هنگام، ما انتظار این را داشته باشیم که باب مذاکره بین دو کشور، باز شود؟


تصمیم‌گیری در مورد مسائل یمن به مردم یمن ارتباط دارد. تصمیم در مورد مسائل داخلی سوریه، به خود مردم سوریه مرتبط هست. جمهوری اسلامی از مردم به خصوص مردم مستضعف بر اساس آموزه‌های دینی و قانون اساسی، حمایت می‌کند. ما دخالت در تصمیم گیری آن‌ها ندارد.


آیا در این موضوع، ایدئولوژی ما در حال کمرنگ شدن است و بیشتر به سمت منافع ملی می‌رویم که تفکیک قائل می‌شویم بین مسائل سیاسی و مسائل اقتصادی؟


ما منافع ملی خودمان را براساس قانون اساسی و آموزه‌های دینی تعریف می‌کنیم. حمایت از مستضعفین، جزء منافع ملی است. این‌ها دو مقوله نیست. منافع ما هم در تغییر نظام سلطه جهانی تعریف می‌شود و الّا اگر این نظام سلطه همچنان که هست باقی بماند منافع ملی ما تهدید خواهد شد و لذا تغییر در این نظامی که تعدادی کشور محدود بشینند و برای همه کره خاکی تصمیم بگیرند و هر روز بشریت با یک مشکلی مواجه شد؛ یک روز به اسم غده سرطانی اسرائیل که غربی‌ها درست کردند، یک روز به اسم داعش که باز هم این‌ها درست کردند، یک روز دخالت‌های عربستان و غیره، لذا منافع ملی ما با حمایت از مستضعفین و امثال این‌ها، دو مقوله نیست دو روی از یک سکه است.


چندی پیش باراک اوباما مصاحبه‌ای داشت و توصیه‌ای داشت به مقامات سعودی که ایران را به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه‌ای بپذیرید و باید یاد بگیرید که با جمهوری اسلامی ایران تعامل کنید. توصیه جدیدی بود. ارزیابی شما از این صحبت‌های رئیس جمهور آمریکا چیست؟ آیا می‌شود گفت این توصیه، به نوعی دور شدن تدریجی آمریکا از عربستان به دلیل حمایت از تروریسم و تهدید کردن منافع آمریکا در منطقه و همچنین پذیرفتن ایران از طرف آمریکا به عنوان یک قدرت بزرگ منطقه‌ای است؟


آمریکایی‌ها در جریان مذاکرات پنج به علاوه یک به یک مسئله اعتراف کردند و آن هم، اعتراف به قدرت جمهوری اسلامی است. اوباما گفت اگر ما می‌توانستیم پیچ و مهره‌های سانتریفیوژهای ایران را هم جمع می‌کردیم ولی نتوانستیم. اعتراف کردند که ما اگر از طریق تحریم‌ها می‌توانستیم مانع پیشرفت‌های هسته‌ای و علمی ایران شویم این کار را می‌کردیم. پس هنگامی که پای میز مذاکره آمدند از موضع ضعف آمدند. آن‌ها اقتدار علمی جمهوری اسلامی را در تکنولوژی‌های بر‌تر از جمله هسته‌ای و نظامی، موشک‌ها، هوافضا و غیره، می‌دیدند وحدت ملی مردم را می‌دیدند اقتدار و بینش راهبردی مقام معظم رهبری را و یکپارچگی ملت را می‌دیدند آنگاه متوجه شدند که رخنه کردن در اقتدار ملی ایران، کار ساده‌ای نیست و لذا پای میز مذاکره آمدند. اکنون امریکائی‌ها دارند تجربه خودشان را به سعودی‌ها منتقل می‌کنند که این راه اشتباهی که ما رفتیم شما تکرار نکنید. اما در خصوص اینکه آیا عربستان و آمریکا، پیمان راهبردیشان دچار چالشی شده است یا نه؛ دو نگاه هست. یک نگاه این است که عربستان و آمریکا، اختلاف دیدگاه‌های فراوانی دارند اما همچنان پیمان استراتژیک با یکدیگر دارند و راهبردشان، دچار خدشه و چالش نشده است.


نگاه دیگر می‌گوید‌‌‌ همان پیمان راهبردی میان آن‌ها هم با چالش مواجه هست و علتش هم این نیست که مثلا آمریکا دلش برای حقوق بشر می‌سوزد یا دلش برای افرادی که قربانی جنایت‌های آل سعود می‌شوند در یمن، برای کودکانی که قتل عام می‌شوند، برای ۳۵۰ هزار خانه‌ای که ویران شده است، برای سیزده هزار مدرسه‌ای که از بین رفته، شش هزار مسجدی که نابود شده، بیش از سی هزار نفری که کشته شده، آمریکا که دلش برای این‌ها نمی‌سوزد. آمریکا یک اصل دارد و آن هم منافع ملی خودش است. امروز مشاهده می‌کند که دفاع از عربستان برای منافع ملی خودش، هزینه است و نفع ارتباط با عربستان در مقایسه با ضرری که ارتباط با عربستان برای منافع ملی آمریکا دارد به نفع ضرر‌ها می‌چربد آمریکا پیمان اخوت با منافع خودش دارد نه با عربستان لذا ممکن است اگر احساس کنند حمایتشان از عربستان، دچار مشکل می‌کند دست بردارند یعنی منافع ملی خودشان را می‌پرستند نه عربستان را. به ویژه اینکه ما امروز شاهد شکافی هم در این حوزه بین آمریکایی‌ها با اروپایی‌ها هستیم. اروپایی‌ها مخصوصا افکار عمومی، رسانه‌های اروپایی، نسبت به عربستان، موضعی به شدت منفی دارند و همچنین در خصوص مسائل منطقه‌ای هم، آمریکا احساس می‌کند حمایتش از عربستان، باعث می‌شود پایگاه خودش را در نزد مردم منطقه، روز به روز از دست بدهد و منفور‌تر شود. آمریکا امروز در ارتباطاتش با عربستان با چالش و تردید مواجه است.


منافع ایران و روسیه در سوریه، به هم گره خورده است یعنی منافع طرفین در حفظ شرایط موجود در سوریه است. ارزیابی شما از خروج نیروهای نظامی روسیه از سوریه چیست؟ آیا شروع یک معامله است؟


منافع ما و روسیه در برخی مسائل، با یکدیگر انطباق دارد ولی روسیه، اهداف خاص خود را دارد و ما اهداف خاص خودمان را. هدف ما حمایت از مستضعفین و خط مقاومت، حمایت از مردم سوریه و مقابله با گروههای تروریستی است. برای روسیه، حفظ پایگاههای نظامی خودش در منطقه و حفظ منافع خودش در منطقه و اعاده حیثیت گذشته در منطقه شاید اصل باشد. ولی اینکه نباید در برابر زورگویی‌های نظام سلطه در سوریه، کوتاه بیاییم اشتراک نظر داریم. همانطور که روس‌ها گفته‌اند بخشی از نیروهای زمینی خودشان را به دلیل اینکه احساس نیاز به آن‌ها نمی‌شود خارج می‌کنند اما حمایت روسیه از مردم سوریه و مقابله با گروههای تروریستی و دخالت دیگران در مسائل سوریه، همچنان پابرجاست.


با توجه به اینکه از ابتدای بحران سوریه، ایران از بشار اسد به صورت تمام قد حمایت کرده است در ادامه روند بحران سوریه آیا ایران در مورد حفظ بشار اسد، خط قرمزی دارد؟


ما از موضع ضد صهیونیستی سوریه حمایت کردیم به خاطر اینکه سوریه، بخش عمده محور مقاومت هست و ما اعتقادمان بر این است که آنچه در سوریه اتفاق افتاد یک بخشی از بیداری اسلامی نبود چون هیچوقت در سوریه، تظاهرات گسترده مردمی نداشتیم. تظاهرات بود ولی بسیار کوچک. هیچوقت در شهرهای بزرگ مانند دمشق و حلب، تظاهرات گسترده شاهد نبودیم. ‌‌‌ همان حرکت‌های مردمی کوچک هم در نقاط مرزی بود و نشان می‌داد که از‌‌‌ همان روز اول، مبارزه مسلحانه در دستور کار قرار داشت و هیچگاه به دنبال مذاکره سیاسی نبودند. کشورهایی هم که از آنان حمایت می‌کردند هیچوقت حاضر نبودند که مذاکره کنند. می‌گفتند شرط اول هرگونه مذاکرات، سقوط بشار اسد است. ولی آنچه امروز در ژنو اتفاق افتاده و یا در وین اتفاق می‌افتد یک اجماع تقریبا جهانی است به جز یکی دو کشور منطقه که این مسئله راه حل نظامی ندارد و راه حل سیاسی دارد. این یعنی پیروزی مردم سوریه و پیروزی منطقی که جمهوری اسلامی هم از آن، حمایت می‌کرد.


بسیاری از پناهجویان سوری روانه غرب شدند و دچار مشکلات فراوانی شدند. از سویی هم ما همواره سیاست‌های مهاجرین را در اروپا محکوم می‌کنیم. چرا ایران که به عنوان یک متحد منطقه‌ای برای سوریه مهاجرین سوری را به ایران، دعوت نکرد؟


ما در مورد مسئله سوریه، راه حل اساسی را پیشنهاد می‌کنیم. راه حل اساسی یعنی اینکه همه تن بدهند به برگزاری انتخابات. انتخابات در سوریه برگزار شود و مردم نظام خودشان را انتخاب کنند. مبارزه با معلول، که فایده‌ای ندارد. چقدر از مردم سوریه باید آواره شوند؟ چقدر کشته شوند؟ پاسخ خون‌هایی که ریخته می‌شود و آوارگان را چه کسی باید بدهد؟ کسی جز حکام عربستان؟ جز دولت مردان ترکیه؟ جز بعضی از کشورهای اروپایی مثل فرانسه و آمریکایی‌ها؟


با توجه به اینکه مردم سوری، ذاتا دارای روحیه ضد اسرائیلی هستند و بخشی از کشورشان، توسط اسرائیل اشغال شده فکر نمی‌کنید اگر در ابتدای بحران سوریه و راهپیمایی‌هایی که ابتدا در پی نارضایتی نسبت به کمبود به راه افتاد و بعد به تظاهرات‌هایی گسترده منجر یک برخورد مناسب صورت می‌گرفت و جمهوری اسلامی ایران، از یک حاکمیت آلترناتیو حمایت می‌کرد محور مقاومت بیشتر تقویت می‌شد تا با حمایت صرف از بشار اسد؟


قمی: سیاست اصولی جمهوری اسلامی بر حمایت از مردم سوریه است و این حمایت یعنی اینکه تصمیم گیری در مورد رئیس جمهور سوریه با مردم سوریه است نه با عربستان یا قطر یا فرانسه. این سیاست اصولی ما بود. حتی اگر قرار است کسی رئیس جمهور بشود یا نشود، آلترناتیو باشد یا نباشد مردم سوریه باید انتخاب کنند و این یعنی برگزاری انتخابات. این سیاست را ما از‌‌‌ همان روز اول اعلام کردیم ولی آنهایی که مست قدرت و ثروت بودند راه حل نظامی را ترجیح دادند آن‌ها نمی‌خواستند مردم سوریه تصمیم بگیرند. آن‌ها می‌خواستند گروههای تروریستی که از سوی کشورهای بیگانه حمایت می‌شدند درباره آینده سوریه تصمیم بگیرند و این با کرامت مردم سوریه ناسازگار بود.


شورای همکاری خلیج فارس، حزب الله را به عنوان یک گروه تروریستی معرفی کرد که باعث انشقاقی در‌‌‌ همان شورا نیز شد به ویژه پس از سخنان وزیر خارجه عراق. تحلیل شما از این موضوع چیست و آیا تروریست خواندن، لطمه به فعالیت‌های حزب‌الله خواهد زد؟


قمی: تروریست خواندن حزب‌الله توسط عربستان نوعی خودکشی حکام سعودی در منطقه هست. مردمی که همه مسلمان‌اند؛ روحیه ضد صهیونیستی دارند و شهامت‌های مجاهدان حزب الله را در برابر اسرائیل و جنگ‌های ۳۳روزه و حمایت آن‌ها در عرصه‌های مختلف و صداقت آن‌ها را شاهد بودند و از طرف دیگر، جنایت‌های آل سعود را در یمن و جاهای دیگر شاهد بودند این یکی از مصادیق جمله امام سجاد (ع) هست که فرمود: «سپاس خدایی را که دشمنان ما را جزء احمق‌ها قرار داد.» اگر کوچک‌ترین درایتی داشتند و برای منافع مادی و منافع عاجل خودشان فکر نمی‌کردند هیچگاه اقدام به این کار نمی‌کردند. حزب الله یک نهاد مردمی، متکی بر ایدئولوژی مقاومت، مورد اعتماد مردم مسلمان در سراسر جهان، و همچنین مورد اعتماد مستضعفان جهان حتی غیر مسلمانان مانند مسیحیان و یهودیان غیر صهیونیست می‌باشد و مردمی که در آمریکا و اروپا هستند و حتی بودایی‌هایی که ضد صهیونیست و ضد سلطه هستند به حزب الله، با دیده احترام نگاه می‌کنند. من معتقدم که حکام سعودی هم در باطن خودشان، به حزب‌الله احترام قائل هستند. کاری که شورای همکاری کرد حتی با مقبولیت مردم خودشان هم مواجه نشده است و شکاف عظیمی بین ملت‌ها و دولت‌های عرب در این خصوص وجود دارد که دیر یا زود، خودش را نشان خواهد داد.


آیا می‌شود گفت این اقدام عربستان، در ادامه‌‌‌ همان جنگ نیابتی هست که سعودی‌ها در منطقه با جمهوری اسلامی دنبال می‌کنند؟


قطعا همین است. می‌خواهند تنش را بالا ببرند . شما باید منتظر باشید که عربستان، تنش‌ها را به شکل‌های دیگر و در نقاط مختلف ادامه بدهد و به حدی، جنون عربستان ادامه پیدا خواهد کرد که باعث نابودی این حکام آل سعود خواهد شد.


دکترین نظامی ما بر اساس دکترین دفاعی طراحی شده است. آزمایش‌های موشکی ما هم در چارچوب بازدارندگی هست اما این موضوع، تعابیر دیگری در منطقه داشته است. همزمانی این آزمایش‌ها با مانور نظامی بیست کشور در منطقه، خواسته یا ناخواسته؛ یک رقابت نظامی را تداعی می‌کند. آیا ایران به دنبال چنین موضوعی هست؟ تحلیل شما نسبت به این دو مقوله چیست؟


امروز و پس از گذشت ۳۷ سال از انقلاب اسلامی، ما شاهد پدیده‌های جدیدی هستیم. ۳۷ سال، ایران را متهم به تروریست بودن و حمایت از تروریست می‌کردند ولی امروز، افکار عمومی دنیا، ایران را جزء پیشگامان مبارزه با تروریسم می‌داند و معترف هستند که اگر مقاومت ایران در برابر گروه‌های تروریستی مثل داعش و جبهه النصره در سوریه و در عراق نبود امروز بسیاری از این شهر‌ها و پایتخت‌ها، تحت سلطه نظام تروریستی و گروههای تروریستی قرار داشت. ما دوازده سال تحریم شدیم با اتهام اینکه دنبال سلاح هسته‌ای هستیم ولی امروز، «وندی شرمن» رسما اعلام کرد که ما از قدیم هم می‌دانستیم ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست. اما ناجوانمردانه و ظالمانه مورد تحریم قرار گرفتیم.


امروز وضعیت ما به گونه‌ای است که ما رسما جزء کشورهایی هستیم که صادرات اورانیوم غنی شده داریم طبق مفاد برجام. ما امروز از شرایطی که در طول دوران انقلاب اسلامی؛ یکه و تنها در برابر خیلی از حوادث بین المللی مقابل نظام سلطه ایستاده بودیم امروز تبدیل شدیم به کشوری که هم پیمانان بین المللی و منطقه‌ای گسترده‌ای داریم. امروز ما از یک کشوری که زمانی به ما سیم خاردار نمی‌فروختند و می‌گفتند کاربرد دوجانبه دارد تبدیل شدیم به کشوری که قدرت موشکی و قدرت جنگ‌های الکترونیکی آن در منطقه حرف اول را می‌زند.


استراتژی ما همیشه بر این اصل استوار بوده است که ما به دشمن خودمان، اعتماد نمی‌کنیم، به آمریکا اعتماد نداریم. حضرت آقا در دیدار با خبرگان هم دلایلش را مطرح فرمودند و پیشینه آمریکا را و اروپایی‌ها را و دشمنی‌های برخی کشورهای اروپایی را بیان کردند. در عین حال، ما اهل تسلیم شدن در برابر زورگویی‌های آن‌ها هم نیستیم. این هم اصل دوم که مقاومت است. اصل سوم هم اینکه ما دنبال بحران‌های ساختگی و جعلی هم نمی‌گردیم. کشور ما احتیاج به پیشرفت دارد و پیشرفت، احتیاج به امنیت دارد. لذا نه خودمان به دنبال بحران‌های ساختگی هستیم و نه اجازه می‌دهیم دیگران برای ما، بحران ساختگی ایجاد کنند. استراتژی ما بر «بازدارندگی فعال» استوار است یعنی کاری کنیم که دیگران از اینکه به فکر این بیفتند که منافع ما را تهدید کنند و به مرزهای ما تهاجم داشته باشند خودبه خود منصرف شوند. مسئله موشکی ما هم بر اساس همین استراتژی بازدارندگی فعال بوده است. کارهایی هم که انجام شد و آزمایش‌هایی که انجام شد بر اساس برنامه ریزی‌های گذشته بوده است و بر طبق برنامه، جلو رفته است و هیچ ارتباطی با مسائل اخیر منطقه ندارد البته پیام‌هایی دارد که عاقلان، این پیام‌ها را دریافت می‌کنند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب