ریشهیابی اپیدمی سلفیهای نوروزی در شبکههای اجتماعی
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، روزنامه شرق در گزارشی نوشت: چنددقیقهای بیشتر به سال تحویل نمانده است و کوروش اصلا خواب آسودهای ندارد، دوروبرش پر است از مسافرانی که تصمیم گرفتهاند نخستین لحظههای سال ٩٥ را کنار آرامگاه او سپری کنند. رسم قدیم این بود که در لحظات مانده به تحویل سال، آدمها به سفره نوروزی خیره میشدند و حسابوکتاب سالی که رفته بود را با خود صاف میکردند، بچهها هم حواسشان را میدادند به تنگ ماهی تا ببینند ماهی در لحظه تحویل سال به سمت قبله میچرخد یا نه. بعد هم بوی اسکناسهای نو بود که از لای قرآن بیرون میآمد و اولین تبریکها و ماچوبوسهها. اینجا اما وضع فرق میکند. هزاراننفر دور آرامگاه کوروش ایستادهاند، مأموران نیروی انتظامی بیش از هرچیز مراقبند که کسی ترقه نترکاند، در دوردست هم مجری تلویزیونی که از قضا قرعه فال به نامش خورده که یک برنامه برای شبکه استانی از لحظه تحویل سال در کنار آرامگاه کوروش بسازد، ملتمسانه از مردم محترم تقاضا میکند مونوپادهایشان را زمین بگذارند. مردم اما تسلیم نمیشوند، هزاران چوب سیاهرنگ در هوا معلق است و ژستهای سلفی با آرامگاه کوروش، همینطوری و یهویی در گوشیهای تلفن همراه ثبت میشوند. اندکی بعد عکس به تلگرام میرسد، خانواده از راه دور درباره آن نظر میدهند و عکاس به این فکر میافتد که عکس را دوباره بگیرد. مونوپادها به همدیگر برخورد میکنند، مجری دوباره داد میزند که فقط یکدقیقه تا تحویل سال مانده، جوشوخروش بیشتر میشود، بچهها از اینکه در عکسها نیستند گریه میکنند، پیرمردها و پیرزنها که طاقت شلوغی را ندارند از دور با آرامگاه عکس یادگاری میگیرند. سال تحویل میشود، ترقهها میترکند و مأموران بهسوی جمعیت میآیند تا خوابماندههای چهارشنبهسوری را توجیه کنند. حسابی اعصاب کوروش بههم ریخته.
چه اتفاقی افتاده است؟
در نوروز امسال چند دلیل عمده باعث شد که سفرهای عیدانه مردم به گردشگاههای داخلی کشور زیادتر از همیشه شود. اولین دلیل کمپین لغو سفرهای ترکیه و دوبی بود. نوروز هرسال صدهاهزار ایرانی جایی را جز دوبی و ترکیه برای خوشگذرانی نداشتند اما امسال، موضوع سفر به این دو مقصد کمی حیثیتی شده بود و بههمینخاطر، مردم دور رفتن به چنین جاهایی را خط کشیده بودند. از طرف دیگر، سفر در داخل ایران ارزانتر از همیشه بود، هوای مساعد نیمهجنوبی کشور، امکان چادرزدن در پارکها و بوستانها را فراهم کرده بود و کار به جایی رسید که شهرهای پربازدیدی چون یزد، شیراز، بوشهر و حتی بنادر جنوب کشور، عملا در هفته نخست تعطیلات جایی برای سوزنانداختن نداشتند. سیل خروشان مسافران داخلی اما شبیه به همیشه نبود، امسال به هر مکان گردشگریای که سر میزدی، پر بود از مونوپادهایی که در هوا معلقند. مردم چنان با این تکنولوژی غریب، احساس نزدیکی میکردند که در مواقعی که نمیخواستند عکس بگیرند، از آن بهعنوان عصا، بهعنوان چوب زیربغل و حتی وسیلهای برای علامتدادن به همراهانشان بهره میبردند. این اولینبار بود که مونوپاد به سبد سفر ایرانیها میپیوست چراکه حالا وسیلهای برای بهاشتراکگذاشتن عکسهای نوروزی داشتند.
تلگرام دو رو دارد
سال تحویل شده و درست مثل همیشه تلفنهای همراه آنتن نمیدهند؛ فقط مسئله همراه اول یا ایرانسل نیست، تمام سیستمهای مخابراتی به همین شیوه از دسترس خارجند. حجم پیامها و تماسها به حدی بالاست که از کنار آرامگاه کوروش حتی نمیتوان به تلفن همراه دوستانی که دور آرامگاه هستند زنگ زد یا پیامکی فرستاد. در این واویلا که همه درگیر گوشیهای همراه خود هستند بلکه خطی را آزاد کنند، تلگرام، وایبر و واتساپ، آماده و حاضربهیراق، نهفقط تماسها را برقرار میکنند بلکه حامل عکسهای خانوادگی و دوستانهاند. عکسها بهسرعت گرفته میشوند و به دست مخاطبانشان در راههای دور میرسند. تلگرام دراینمیان برای اشتراک عکسها، مفتمفت میدانداری میکند: «مدتی است که همین رایگانبودن و پوشش گسترده باعث شده که در هر دورهمی یا در فضای خانه، اعضای فامیل و اعضای خانواده را ببینم که نشستهاند پای وایبرها، تلگرامها و دیگر نرمافزارهای ارتباط جمعی گوشیشان، تا حتی برای لحظهای از پیامهایی که به صورت فردی یا گروهی میرسد غافل نشوند. همین موضوع من را یاد سخن گافمن، نشانهشناس برجسته، میاندازد که معتقد است همه روابط اجتماعی و مناسک مختلف، هم پشت صحنه دارند و هم روی صحنه». این سخنان دکتر اعظم راورراد، استاد ارتباطات دانشگاه تهران، است که میگوید استفاده از چنین شبکه گستردهای، آنهم به طور رایگان حتما پسزمینهای هم خواهد داشت: «پیش از آمدن رادیو و پس از آن تلویزیون، مردم دورهمیهای مختلفی را در قالبهای مختلف تجربه میکردند و ارتباطشان رودررو و مستقیم بود و تازه با آمدن رسانههای ارتباطجمعی بود که این ارتباط بهصورت غیرمستقیم و بهواسطه وسایل ارتباطجمعی، تودهای شد و حالا که وایبر، تلگرام و... آمده، دوره جدیدی از توسعه ارتباطات بینفردی با چنین رسانههای کوچکی دوباره آغاز شده است». به گفته او: «اغلب خانوادهها هم از این ظرفیت نهایت استفاده را میکنند؛ خصوصا اینکه این رسانهها امکان تشکیل گروههایی را در دل خود دارند و خانوادهها با عضویت در گروههای فامیلی و دوستان اطلاعات متفاوتی را از زندگی روزانه همدیگر میگیرند و بهنوعی به وسیلهای برای احوالپرسی روزانه آنها بدل شدهاند». مردم در نوروز اما خودشان را به یک حال و احوال ساده خلاصه نکردند و از این رسانهها برای اشتراک عکسهای نوروزیشان بهره بردند.
ما اینجا هستیم، دلتان بسوزد!
درباره سلفیگرفتن صحبتها و اظهارات زیادی شده است. در برخی از نقاط دنیا این پدیده تازهظهوریافته حتی ممنوع شده است. در ایران واکنشها شکل و رنگ دیگری یافتهاند. گروهی از عکاسان چون سیفالله صمدیان با آن موافق نیستند اما دلیلی هم برای مقابله با آن ندارند، گروهی دیگر اما مخالف سرسخت این پدیدهاند، البته نه بهخاطر تضعیف زیباییشناسی ایرانیها در عکاسی، بلکه بهخاطر آنکه هجوم ایرانیها به سمت این پدیده گاه در بخش اجتماعی، رفتارهای ضدفرهنگیای را باعث شده است. هنوز از یاد نبردهایم که اولین سلفیهای تشییعجنازه در مراسم خاکسپاری مرتضی پاشایی اتفاق افتاد اما کمی بعد در مراسم تشییع پیکر بانو سیمین بهبهانی به اوج رسید. سیفالله صمدیان پیش از این گفتوگوی مفصلی با «شرق» درباره پدیده سلفیگرفتن داشته و شاید نیاز به تکرار آن نباشد اما وقتی که پای میلیونها عکس با این شیوه مطرح میشود ماجرا فرق دارد: «اگر سلفیگرفتن را به معنای عکاسی از خود تعبیر کنیم، هیچ دلیل یا مانعی برای چنین عکاسیای وجود ندارد اما مسئله اینجاست که چنین عکسهایی عموما یا برای فضای مجازی تهیه میشوند یا در آنها بارگذاری میشوند، بنابراین قطعا پای «من» عکاس در میان است. «من»هایی که ریشه ضعیفتری از نظر فرهنگی دارند، دوست دارند با این شیوه راهی برای نمایش خود داشته باشند اما این مربوط به همه نمیشود و نمیتوان آن را گسترش داد چراکه هنوز برخی از سلفیها حامل پیامهای دیگری جز منِ عکاس هم هستند». اولین سلفیهای نوروزی از مجموعه پاسارگاد دقایقی بعد از تحویل سال در حال ارسال هستند. عجیب اینجاست که مردم از عظمت و بزرگی ساختمانهایی که پیشرویشان است و قدمتی هزارانساله دارند تعجب نمیکنند، اصرار آنها بیشتر به پیداکردن کادری است که هم خودشان در آن باشند و هم ایوانهای بلند، برجها و ستونهای سربهفلککشیده هخامنشی. یکی از مراجعان با لحن شنگولی میگوید که جای این برج اشتباه است و وقتی که دیگران با تعجب به او نگاه میکنند، میخندد و میگوید که «آخه تو عکس من جا نمیگیره!» همراه با عکسها، پیامهایی هم مخابره میشود: «من و کوروش، یهویی!». «اینجا جایی است که هر ایرانی باید یکبار آن را ببیند». «کوروش من سالام را با تو شروع کردم تا ایران را بسازم». پیامها فقط از جنس خون پاک آریایی نیست، حتی هزاران عکس از لحظه تحویل سال در کنار مقبره حافظ شیرازی هم در حال مخابره هستند که مضمونی مشابه دارند. گویی مونوپادها کمک میکنند تا مسافران علاوه بر ثبت سفر، به عزیزان خود بگویند «بله! ما الان اینجا هستیم».
پیام سلفیهای نوروزی چیست؟
دکتر لیلا پاپلی در این بخش به ما کمک میکند که دریابیم چرا تا این میزان سلفیگرفتن در کنار آثار تاریخی افزایش پیدا کرده است. او که دکترای باستانشناسی است، نگاهی انتقادی به این موضوع دارد: «واقعیت این است که من روانکاوی نمیدانم که بخواهم در حوزه انگیزههای فردی حرف بزنم اما چیزی که به نظرم میرسد این است که عکاسی به این شیوه در کنار آثار و ابنیه تاریخی بیشباهت به یادگارینوشتن روی آثار تاریخی نیست، یعنی فرد میخواهد خود را ضمیمه اثر کند. در شکل افراطی سلفیگرفتن، ما به یاد سوراخکردن و یادگارینوشتن روی آثار تاریخی میافتیم چراکه به نظر میرسد هر دو یک کارکرد دارند. فرد میخواهد بگوید: «من اینجا بودهام»
او نقبی به رشته دانشگاهی خود میزند و ادامه میدهد: «در مورد آثار باستانی، پیام «اینجا بودهام»، قاعدتا ربطی به مسئله هویت و امر زیباییشناسی دارد چراکه کمتر دیدهایم افراد مایل باشند در کنار ویرانههای زلزله یا سیل عکس سلفی بگیرند اما وقتی که در کنار مقبره کوروش چنین رفتاری را نشان میدهند قاعدتا این پیام را ناگفته مخابره میکنند: «من ایرانم، من اینجا بودهام. انتخاب کردهام که اینجا باشم چراکه میتوانستم هرجای دیگری بروم»». حرف پاپلی تا اینجا این است که سلفیگرفتن به این شکل، عکاس را به ابژه عکاسی، مرتبط فرض میکند و این پیامی است که در نوروز امسال تا دلتان بخواهد مخابره شد؛ در گروههای فامیلی و دوستان تلگرامی.
پاپلی تجربهای هم در این زمینه دارد: «چندروز پیش، در خانه یکی از آشنایان بودم و به مدت سهساعت عکسهای سلفی آنها را از شوش و چغازنبیل بههمراه توضیحاتشان در تلویزیون بزرگ خانه میدیدم. تمام این توضیحات با پیشنهاد سفر به چنین نقطهای همراه بود. این در حالی است که تجربهای که مثلا در یونان داشتم کاملا متفاوت است. با اینکه در این کشور، آثار تاریخی فراوانی هست اما تکوتوک مراجعانی پیدا میشدند که بخواهند با این آثار عکس سلفی بگیرند». البته به گفته او، سلفیگرفتن لااقل در ایران فعلا در حد یک پدیده نوظهور است و نمیشود در مورد آن قضاوتی درست داشت اما آنچه در همین مدت کوتاه قابلبررسی است این است که «فکر میکنم در کلیت نمیتوانیم چندان برای سلفیگرفتن معناهای چندلایه در نظر بگیریم چراکه در عموم عکسهای سلفی فرد بهدنبال تصویرکردن یک خودِ ایدهآل در یک مکان ایدهآل است»؛ چیزی که شاید بتوانم بهعنوان خبرنگار و ناظر، نام آن را ایدهآلیسم تصنعی بگذارم.
سوغاتی نمیخریم، عکس میگیریم
دوباره به تلگرام برگردیم. از زمانی که وایبر فیلتر شده، کاربران ایرانی این رسانه روسی چندینهزاربرابر شدهاند. براساس آخرین نظرسنجی «ایسپا»، ٥٣درصد از کل مردم ایران حداقل عضو یکی از شبکههای اجتماعی هستند که دراینمیان تلگرام به پرطرفدارترین شبکه اجتماعی در بین مردم ایران تبدیل شده و تعداد کاربران تلگرام در ایران بیش از ٢٠ میلیوننفر است. وقتی که بیش از نیمی از جمعیت یک کشور تمایل به استفاده از چنین رسانههایی را نشان میدهند، چه پیامی را میخواهند با این رسانه مخابره کنند؟ آیا قرار است از مشکلات سفر به ایران حرف بزنند یا از آرایش تازه و رنگ مویشان؟ آیا قرار است از جاذبههای طبیعی و تاریخی کشور بگویند یا تنها خود را محدود میکنند به چند عکس و بعد... عبور؟ برای این سؤالها هنوز پاسخ روشنی نیست، فروردینماه است و مسئولان گردشگری مشغول مرتبکردن آمارهایشان برای ارائه به جامعه و نهادهای بالادستی، اما شاید بتوان پاسخی غیرمستقیم برای این سؤالات یافت، آن هم از دلِ آمار خرید سوغاتی در نوروز امسال.
ایرانیها در سوغاتیبازی، ید طولایی دارند. این موضوع حتی گاه بهانهای شده است برای تحریم مقاصد سفر در خارج از کشور؛ چراکه مثلا آمار واردات کالا به بهانه سوغاتی از سفر حاجیان به حدی بوده که تولیدکنندگان داخلی پارچه را کاملا تحتتأثیر قرار داده است. در ایران هم هر شهری سوغاتیهای خودش را دارد، در جنوب میشود به حصیربافی، گلیم و... اشاره کرد، در یزد، خوردنیهای خوشمزه و در اصفهان صنایع دستی ظریف و گرانقیمت و... امسال اما وضع بهگونهای بوده که برخی از فروشندگان صنایع دستی از سوغاتینخریدن مسافران نوروزی شکایت و گله کرده و گفتهاند که مسافران امسال بهجای خرید سوغاتی، فقط با صنایع دستی عکس یادگاری- یا همان سلفی- گرفتهاند! کارشناسان این حوزه اصلیترین دلیل سوغاتینخریدن مسافران را پایینبودن قدرت خرید مردم عنوان کردهاند و شاهد هم از غیب رسیده، اوج بازارگرمی تولیدات چینی در بازارچههای شهرستانها که با نصف قیمت، برای خودشان مشتری جمع کرده بودند. اما در لابهلای این اظهارات مختلف، ردپای سلفی هم دیده میشود: «ما امسال در کارگاه را باز گذاشته بودیم تا مسافران نوروزی به طور مستقیم از روند کار منبتکاری بازدید کنند و فکر میکردیم که این کار در نهایت به فروش ما کمک میکند اما مردم بهجای خرید از ما، فقط در حال عکاسی بودند». این حرفهای بهاءالدین ولیزاده، یکی از منبتکاران خبره اصفهانی، است که خاطره تلخی هم از نوروز دارد: «در جریان یکی از همین روزها که فکر میکنم روز سوم عید بود، مونوپاد دو مسافر به همدیگر برخورد کرد و باعث شد نهتنها بین آنها کدورتی پیش بیاید بلکه در کارگاه ما هم که پر است از وسایل ظریف و قیمتی، دعوا هم راه بیفتد».
غیرمتخصصها جای متخصصها را میگیرند
سلفیگرفتن در این کارگاه صنایع دستی دعوا راه انداخته اما کشتهای بهجا نگذاشته، برعکس اما در جادههای نوروزی، سهنفر بر اثر اهمال در رانندگی بهخاطر سلفیگرفتن جان خود را از دست دادهاند. یک زن هم درحالیکه میخواست بهترین سلفیاش را از تختجمشید بگیرد، از روی سکوهای سنگی به پایین افتاد و خطر از بیخ گوشش گذشت. بااینحساب راهنماییورانندگی سلفیگرفتن در ماشین را ممنوع کرده و بعید نیست که برخی از اماکن تاریخی هم این محدودیت را قائل شوند. البته آنطور که پاپلی به ما میگوید، ایجاد چنین محدودیتی در مکانهای تاریخی شاید خیلی هم بد نباشد: «تازگیها فیلمهایی از کاربران ایرانی به شبکههای ماهوارهای ارسال میشود با عنوان شهروند گزارشگر. بعد از عید حجم عمدهای از این فیلمها در مورد آثار تاریخی و باستانی کشور بود که معلوم میشود حاصل سفرهای نوروزی مردم است. جالب است که چندی پیش فیلمی از یک خانه قاجاری پخش میشد که اتفاقا خیلی خوب مرمت و بازسازی شده بود اما گیرنده این تصاویر بهخاطر عدم تخصصی که در حوزه مرمت داشت روی فیلم صحبت میکرد و از تخریب این خانه داد سخن میداد! میخواهم بگویم که این امکان تکنولوژیکال به برخی این حس امکان دخالت یا اظهارنظر در مورد مسائل پیرامونشان را داده، خصوصا اینکه یک نوع کلاس اجتماعی هم دارد اما اگر این کار بدون تخصص انجام شود نتیجه معکوس خواهد داشت».
انتهای پیام/