دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
12 فروردين 1395 - 11:13

تازه‌های داستانی ققنوس در بازار نشر

نشر ققنوس یک رمان از ناتاشا امیری و یک مجموعه داستان از حسین یعقوبی را برای اولین بار منتشر کرده است.
کد خبر : 74696

به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، این انتشارات رمان «مرده‌ها در راه‌اند» و مجموعه داستان «اتفاق ممنوع نیست» را روانه بازار نشر کرده است.


داستان‌هایی با درون‌مایه طنز


«اتفاق ممنوع نیست» نام مجموعه داستان حسین یعقوبی، نویسنده و مترجم شناخته شده کشورمان است که عمده آثار قبلی‌اش نیز همچون داستان‌های این مجموعه، درون‌مایه طنز دارند. «اتفاق ممنوع نیست» داستان‌هایی فانتزی را در خود دارد؛ داستان‌هایی که عناوین قابل توجهی نیز دارند: شیطان شاعر، در ستایش عشق... منهای بعدازظهرها، زرد چرب خنک؛ رویای خماری، دختری با چهره گرد؛ داستانی با پایان خوش، ملک غضنفر و دی جی سقنقور، منظومه عشق‌های حیوانی و ...


مجتبی پانزده سالش بود که عاشق دخترخاله نرگسش شد. خیلی ساده لبه پنجره نشسته بود و داشت بیرون را نگاه می‌کرد که دید دختری که روسری قشنگی سرش است دارد می‌آید طرف خانه‌شان. مجتبی چشم‌هایش ضعیف بود و دوست نداشت عینک بزند، برای همین با تنگ کردن چشم‌هایش فقط متوجه شد که نرگش صورت گردی دارد و عاشق شد. اول کتاب‌هایش نوشت: عشق یعنی یک صورت گرد.»


این مجموعه که توسط نشر هیلا(زیرمجموعه نشر ققنوس) منتشر شده، 158 صفحه با 990 نسخه تیراژ دارد. مجموعه داستان «محرمانه های رومئو و ژولیت» و رمان «شهرزاد» از دیگر آثار تالیفی یعقوبی هستند.


نریمان گره کراوانش را شل می‌کند


«مرده‌ها در راه‌اند» رمانی از ناتاشا امیری، یکی دیگر از تازه‌های نشر ققنوس در حوزه ادبیات داستانی به شمار می‌آید. این رمان 360 صفحه دارد و با شمارگان 1650 نسخه‌ای در چاپ نخست به بازار کتاب آمده است.


داستان این رمان درباره زندگی سه زن در دوره‌های مختلف زمانی است که به مرور سه مرد نیز در طول داستان کنار این سه زن قرار می‌گیرند. بازه و بستر زمانی این رمان، از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ تا سال ۹۳ امتداد دارد و در این بازه زمانی، زندگی، مسائل و دغدغه‌های روحی و عاطفی سه زن مورد نظر به تصویر کشیده می‌شود.


بخشی از این رمان: «نریمان به عکس سیاه و سفید دختری جوان خیره شد؛ ابروهای پیوسته کمانی، چشم‌های بادامی درشت، پیراهن سفید، موهای تاب‌دار تا کمر... به نظرش آشنا می‌آمد اما به یاد نمی‌آورد او را کجا دیده است. مهوش گفت افسون موجوداتی را می‌دید که دیگران نمی‌دیدند: «دیوونه‌ها دیو می‌بیننن و مجنون‌ها جن.» چشمک زد: «شاه‌بانو می‌گه بلبل هفت‌تا بچه می‌آره، یکی بلبل می‌شه!» اسکندر خندید: « البت شما اون بلبله هستین!»


نریمان گره کرواتش را شل کرد و با خود گفت زن چیزی دارد که از اعتراف به آن می‌ترسد، هر چند به درستی نمی‌داند چیست. زیباتر بودن در برابر زنان دیگر مغرورش می‌کرد و در حسادت نیاز به تحریک کمی داشت: «ولی بلبل‌ها با بالا رفتن سن اژدها می‌شن.»»


مجموعه داستان‌های «هولا... هولا» و «عشق روی چاکرای دوم» و رمان «با من به جهنم بیا» آثار قبلی ناتاشا امیری هستند.


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب