تماشای زندگی آدمهایی شبیه به ما در «خانه ما»/ سریالی که ستاره و سلبریتی نداشت اما خوش درخشید
به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ خبرگزاری آنا، این روزها بازار تماشای سریال در سرتاسر جهان داغ است و پس از اینکه قسمت جدید هر سریالی منتشر میشود، سیل واکنشها نسبت به بخشهای مختلف آن، مثل روند قصه، بازی بازیگران، سکانس خاص آن قسمت و... آغاز میشود. این حجم از توجه نسبت به سریالها، باعث شده که بسیاری از فیلمسازان مطرح (هم در ایران و هم در خارج از کشور) برای مدت زمان محدودی هم شده، از فضای سینما فاصله بگیرند و به سریالسازی روی بیاورند.
واکنش جمعی به سریالهای در حال پخش اگر در ۱۰ تا ۱۵ سال اخیر به یک حرکت اجتماعی در جهان تبدیل شده، در کشور ما سابقه بیشتری دارد. از سالهای پایانی دهه شصت تا ابتدای دهه هشتاد بسیاری از سریالهای تلویزیونی بودند که از شبکههای سیما پخش شدند و فراتر از یک اثر نمایشی، خودشان را به بطن جامعه و اصطلاحاً «کف خیابان» کشاندند.
در سلسله گزارشهای «یادگار جعبه جادو» که به صورت هفتگی در گروه فرهنگ خبرگزاری آنا منتشر میشود، نگاهی میاندازیم به آثاری که در این دسته قرار میگیرند و در زمان پخش در جذب تماشاگر بسیار موفق بودند.
از گذشته همواره سیاستهای ثابتی در ساخت سریالها و برنامههای تلویزیونی بوده، سیاستهایی که در آنها مشخص میشد که هر اثر میبایست چه بایدها و نبایدهایی را رعایت کند. همین امر باعث میشد که بسیاری از آثار تلویزیونی در دورههای مختلف شبیه به هم باشند. مثل دورانی که همه خانوادهها در آثار نمایشی یک شکل تخت و بیروح بودند، آدمها به دو دسته خوب و بد تقسیم میشدند، آدم بدها میلیونرهایی بودند که در خانههای ویلایی دوبلکس با استخر در حیاط زندگی میکردند و آدم خوبها در خانههای محقر و قدیمی. یا مثل سالهای اخیر که اکثر سریالها شبیه به هم شدهاند، قهرمانهای هر داستان دیگر مثل گذشته به چشم نمیآیند و داستانها به قدری روتین و ساده شده که کششی برای جذب مخاطب ندارند.
اما در هر دورانی آثاری به نمایش درمیآمدند که فضای موجود در رسانه را میشکستند و تا حدود زیادی تصویری حقیقی از روابط افراد و آدمهای مختلف را نشان میدادند. در سالهای پایانی دهه هفتاد، این اتفاق با سریال «خانه ما» افتاد، سریالی به کارگردانی مسعود کرامتی که سال ۷۹ در قالب ۲۶ قسمت از شبکه سوم سیما به روی آنتن میرفت. این سریال روایتگر داستان خانواده ۶ نفرهای بود که هرکدام از شخصیتهای اصلی آن ویژگی خاص خود را داشتند، اما بارزترین نکته در رابطه با کاراکترهایش این بود که کاملاً باورپذیر بودند و روابط بین آنها را میشد در سطح جامعه و خانوادههای مختلف دید.
خانواده دوستداشتنی آقای تهرانی!
قصه «خانه ما» داستان خانوادهای دوستداشتنی بود. خانواده فرهاد تهرانی (رضا بابک) که چهار فرزند داشت و معمولاً در هر قسمت یک یا چند نفر از اعضای خانواده حضور پررنگتری داشتند و داستان حول محور آنها میگذشت. جامعه ایرانی از دیرباز علاقه فراوانی به ورزش فوتبال داشت اما در زمان پخش سریال «خانه ما» بهواسطه حضور تیم ملی فوتبال کشورمان در جام جهانی، تب فوتبال بیش از پیش داغ شده بود و خیلی از جوانهای آن دوران عشق و آیندهشان در توپ چهل تیکه فوتبال میدیدند. نیما (وحید رهبانی) پسر بزرگ خانواده تهرانی هم دقیقه یکی از همین جوانها بود، با این تفاوت که او واقعاً چند گام جلوتر از عشق و علاقه رفته بود و با توجه به استعدادی که در فوتبال داشت (و میتوانست توپ را از روی نوک دماغ بازیکن حریف بقاپد!) در اواسط داستان با یک تیم حرفهای فوتبال هم قرار داد بست.
سارا (زهرا اویسی) دختر بزرگ خانواده هم شخصیتی اقتصادی بود و به نوعی قرار بود در مواقع اضطراری جای مادر خانواده را پر کند، چیزی شبیه به همه دخترهای بزرگ در خانوادههای سنتی ایرانی که تقریباً مادر دوم هر خانواده بودند و همیشه حواسشان به تمام نکات ریز و درشت خانه بود. پسر و دختر کوچک خانواده هم که مانند پسر و دخترهای معمولی حکم نمک خانواده را داشتند و حجم زیادی از بار کمدی هر قسمت روی دوش آنها بود، مخصوصاً پویا (مانی نوری) که شیطنت از تمام رفتارهایش میبارید و باوجود اینکه نوجوان باهوش و زرنگی بود، اما بیشتر اوقاتش را صرف شیطنت و اذیت و آزار خواهر کوچکش میکرد. البته در قسمتهای ابتدایی و بعد از اینکه فرهاد تهرانی و آذر (گوهر خیراندیش) همسرش، این خانه جذاب را برای زندگی انتخاب کردند، پدربزرگ هم با این خانواده همراه بود، اما بعد از چند قسمت و به بهانه سفر به جنوب، از قصه کنار گذاشته شد و در قسمتهای پایانی مجدداً به داستان برگشت.
مهمترین ویژگی سریال «خانه ما» نزدیکی آن به فضای زندگی حقیقی مردم بود. بسیاری از کسانی که مخاطبان این سریال بودند، به دلیل صمیمی بودن فضای این خانواده، ارتباط واقعی که بین شخصیتها بود و ریزهکاریهای بامزهای که اتمسفر کلی کار را دوستداشتنی میکرد هر هفته آن را تماشا میکردند. با همین فرمول بود که سریال «خانه ما» با وجود اینکه مثل خیلی از سریالها و فیلمهای آن دوران نه ستاره پرطرفداری داشت و نه فیلمساز شناخته شدهای آن را ساخته بود، اما در دسته محبوبترین آثار نمایشی در حال پخش قرار گرفت و به خاطره جمعی بسیاری از دوستداران سریال در کشورمان بدل شد.
بیشتر بخوانید:
«آرایشگاه زیبا»؛ حکایت عاشقی پردردسر «آقا اسد»
راهزنان خشن اما دوستداشتنی «روزی روزگاری» چگونه ستارههای تلویزیون شدند؟
«شهریار»؛ قصه پرحاشیه شاعری که عاشق بود
«شب دهم» ماندگارترین سریال مناسبتی تلویزیون
تقابل «پدرسالار» مقتدر و عروس طغیانگر در جعبه جادو
خاطره بازی با «پس از باران» ۲۰ سال بعد از پخش
«زیر آسمان شهر» آغاز محبوبیت مهران غفوریان در تلویزیون
قصهگویی به سبک شرقی در «هزاردستان» علی حاتمی
چهرههایی که ستاره شدند
این درست است که خانه ما از ستارههای نامدار آن دوران و جوان اولهای محبوب استفاده نمیکرد، اما بدان معنا نبود که گروه بازیگران آن، هنرمندان ناموفق و معمولی بودند. رضا بابک و گوهر خیراندیش، به عنوان پدر و مادر این خانواده دوست داشتنی دو وزنه اصلی این سریال بودند، زوجی که روی هم رفته نزدیک به نیم قرن تجربه در سینما، تئاتر و تلویزیون داشتند و بار بسیاری از سکانسهای اصلی هر قسمت را به دوش میکشیدند. در کنار این هنرپیشههای شناخته شده، دو بازیگر جوان کار یعنی زهرا اویسی و وحید رهبانی شرایطی متفاوت داشتند.
اویسی باوجود اینکه جوان بود اما سابقه خوبی در سینما و تلویزیون داشت، او از کودکی وارد این عرصه شده بود و از همان سنین کم تا اوایل جوانی با کارگردانهای مهمی مثل احمدرضا درویش (کیمیا)، قاسم جعفری (همسفر)، جمال شورجه (لبه تیغ) و... کار کرده بود. در مقابل او اما وحید رهبانی بدون سابقه کار مقابل دوربین به این سریال پیوسته بود، البته این به معنای ناآشنایی او با فضای بازیگری نبود، نیمای «خانه ما» چند سال قبل از حضور در این سریال کارش را در تئاتر شروع کرده بود و در همان مدت با اسطورههای تئاتر ایران یعنی حمید سمندریان و داود رشیدی کار کرده بود. او بهواسطه همین آشنایی با فضای تئاتر با کارگردان این سریال مسعود کرامتی که او هم از چهرههای قدیمی و شناخته شده هنرهای نمایشی بود آشنا شد و به این پروژه پیوست.
بیشتر بخوانید:
قصههای مسافران و رانندگان به روایت «آژانس دوستی»
«خانه سبز»؛ خانه رویایی چند نسل مردم ایران
«مردان آنجلس» سریالی که مهتاب کرامتی را به سیما و سینما معرفی کرد
پوستاندازی جامعه ایرانی به روایت «در پناه تو»
«خونه مادربزرگه» هزار خاطره داره!
«در چشم باد»؛ حماسه «ایرانی» در ۳ مقطع تاریخی
همسفر با نرون، حسن کچل و رابینهود در «قطار ابدی»
همراه با «یوزارسیف» از انتهای پاه تا عزیزی مصر
سراب «خط قرمز» به امید رسیدن به هوای تازهتر
نامهای مهمی که «خانه ما» را ساختند
تأثیرگذارترین نام در راه ساخت «خانه ما» مسعود کرامتی است، هنرمندی که شاید برای نوجوانها و جوانهای امروزی نام آشنایی نباشد، اما برای متولدین دهههای ۵۰ تا ۷۰ نام مهمی است، چون در ساخت و شکلگیری بسیاری از برنامههای شاخص و فیلمها و سریالهای دوست داشتنی آن دوران نقش داشته است. در سینما فیلمهای شاخصی همچون «افق»، «سفر به چزابه»، «پاتال و آرزوهای کوچک»، «دزد عروسکها»، «شهر موشها»، «گلنار» و... و در تلویزیون آثاری مثل «کمین»، «خونه مادربزرگه»، «خانه ما» و... همگی با یک نام مشترک ساخته شدهاند، مسعود کرامتی. کرامتی در هریک از این آثار جایگاه متفاوتی داشت، از عروسکگردانی و گویندگی شخصیتهای عروسکی گرفته تا بازیگری، دستیاری کارگردان و البته کارگردانی.
به جز کرامتی و بازیگران اصلی این اثر، افراد دیگری هم بودند که به شهرت «خانه ما» کمک کردند. در میان افرادی که مقابل دوربین قرار گرفتند، میتوان به بازیگران مطرحی همچون حسین کسبیان، جمشید اسماعیلخانی، رضا فیاضی، سیروس ابراهیمزاده و... اشاره کرد که هرکدام از آنها در دسته هنرپیشههای شناخته شده قرار میگرفتند و به عنوان بازیگر مهمان در برخی از قسمتهای کار حضور داشتند. در میان هنرمندان پشت صحنه نیز دو اسم در میان عوامل تولید سریال وجود دارد که در سالهای اخیر بسیار بیشتر از آن دوران شناخته شدند و در آن ایام هنوز هنرمندان گمنامی بودند. یکی پیمان قاسمخانی که یکی از نویسندگان این سریال بود (به همراه شادمهر راستین) و دیگری آریا عظیمینژاد که وظیفه آهنگسازی آن را برعهده داشت.
تمام این عوامل در کنار هم، به همراه مابقی گروه تولید، «خانه ما» را به یکی از دوستداشتنیترین سریالهای رسانه ملی تبدیل کرد، اثری که تمام ۲۶ قسمت آن با حداقل امکانات (تنها یک دوربین!) ساخته شد اما از نظر کیفیت میتواند امروز با بسیاری از سریالهای جدید تلویزیون رقابت کند.
انتهای پیام/۴۱۷۳/
انتهای پیام/