دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
امیرجهانی در گفتگو با آنا مطرح کرد؛

مردم خودشان را در آیینه «حکایت‌های کمال» دیدند/ روایتی از سرنوشت کمال در فصل بعدی سریال

نویسنده فیلم‌نامه سریال «حکایت‌های کمال» معتقد است که مردم زندگی و خاطرات خودشان را در آیینه سریال «حکایت‌های کمال» دیدند.
کد خبر : 451410
636709055937436446_lg.jpg

به گزارش خبرنگار حوزره رادیو و تلویزیون گروه فرهنگ وهنر خبرگزاری آنا، سریال «حکایت‌های کمال» به کارگردانی قدرت‌الله صلح میرزایی و تهیه کنندگی محسن شایانفر،پخش خود را  از آبان ماه امسال از  شبکه دو سیما آغاز کرد. این سریال به ورزهای پایانی فصل اول خود نزدیک شده و قرار است از اولین روز دی ماه، مجموعه «از سرنوشت» جایگزین آن  شود. 


حکایت‌های کمال روایتی از زندگی وروابط اجتماعی مردم در دهه ۴۰ است و اقتباسی از رمانی به همین نام نوشته محمد میرکیانی محسوب می‌شود که قهرمان داستان یک نوجوان به نام کمال است.


محمود پاک نیت، شهره لرستانی، حمید ابراهیمی، محمدرضا شیرخانلو، سولماز غنی، علی مسلمی، شهرام عبدلی، بیژن بنفشه خواه، یوسف صیادی، امیر نوری، فلورنظری، بیتا خردمند، سیروس میمنت، مهرداد ضیایی، مختار سائقی، اکبرسنگی، آرش نوذری، داریوش سلیمی، سعید پیردوست، عباس محبوب، بهشاد مختاری، حسین چنگی، فریده دریامج، تقی زنجانی، حمید صفایی و شهربانو موسوی، به همراه هنرمندان خردسال امیرحسین کافتری، همراز اکبری و محمدحسین بلوکات و جمعی از بازیگران سینما و تئاتر در این سریال بازی کردند.



سیدحسین امیرجهانی در کنار نسیم عرب امیری و آزاده محسنی فیلمنامه سریال «حکایت های کمال»  را با اقتباس از کتابی به همین نام نوشته محمد میرکیانی به رشته تحریر درآورده‌اند.


امیرجهانی که سابقه نگارش فیلمنامه سریال‌هایی همچون پدر و بر سر دوراهی را نیز در کارنامه خود دارد در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری آنا درباره چگونگی پیوستن به این پروژه گفت: در ابتدا قرار بود سریال حکایت‌های کمال در 150 قسمت و در چند فاز ساخته شود؛  قبلاً چند نفر از دوستان برای نگارش فیلم‌نامه روی این کتاب کار کرده بودند؛ بخشی از کار هم پیش رفته بود، اما آن توقعی که سازمان داشت در فیلم‌نامه‌ها اتفاق نیفتاده و در واقع متوقف شده بود. از این جهت بنده و یکی از دوستان به کار اضافه شدیم و در نهایت فیلم‌نامه‌ها با این گروه سه نفره به نگارش درآمد.


نسخه تلویزیونی «حکایت‌های کمال»،یک اثر مستقل از داستان‌های کتاب


وی اظهار کرد: ما در مواجه با کتاب،  آن بخش‌هایی را که جنبه دراماتیک داشت و احساس کردیم قابلیت تبدیل‌شدن به فیلم‌نامه را دارد انتخاب کردیم. برای آشنایی با نویسنده کتاب، یک جلسه هم با آقای میرکیانی داشتیم و صحبت‌های خوبی مطرح شد،اما ایشان در پروسه نگارش فیلم‌نامه هیچ دخالت و نقشی نداشت.



برای ما مهم بود که یک خانواده کامل، پر از امید و نشاط ارائه دهیم و فکر می‌کنم مخاطبان از این جهت با کار ارتباط برقرار کردند



امیرجهانی عنوان کرد: بالاخره بعضی نویسندگان روی کتاب خودشان حساسیت دارند و نگران هستند چیزی که  در ذهنشان بوده و در کتاب آورده‌اند در فیلم‌نامه چه سرنوشتی پیدا می‌کند، اما از آنجایی که آقای میرکیانی نویسنده‌ای کاملاً آشنا با فضای رسانه بودند در طراحی، نگارش و بازنویسی قصه‌ها هیچ دخل و تصرفی نداشتند. از این جهت سعی ما به عنوان یک تیم فیلم‌نامه‌نویس،این بود که یک اثر مستقل ارائه دهیم که به نظرم در قیاس با کتاب این اتفاق هم افتاده است.


وی افزود: روند کار بدین شکل بود که در یک جلسه سه نفره، قصه‌ها طراحی می‌شد و کاملاً روی طرح‌ها بحث و چکش‌کاری می‌کردیم و نهایتاً هر کدام از دوستان هر طرحی را که احساس می‌کرد دوست دارد کار کند، برمی‌داشت و تبدیل به فیلم‌نامه می‌کرد.فیلم‌نامه پس از نوشته‌شدن، باز در همان گروه سه نفره بررسی می‌شد تا به  زبان و لحن واحدی برسیم و کار یک‌دست شود.



امیرجهانی درباره این که آیا تاکنون تجربه نگار فیلمنامه اقتباسی داشته است یا نه گفت : در حال نگارش فیلمنامه‌ای بر اساس یکی از داستان‌های کوتاه «جامپا لاهیری» بودم که شنیدم فیلمنامه فیلم «ایتالیاایتالیا» بر اساس همان قصه نوشته شده و نهایتاً کار را متوقف کردم. بنابراین تجربه جدی نوشتن فیلمنامه اقتباسی را نداشتم، اما این اتفاقی است که در کشورهای دیگر و مخصوصاً در اروپا و آمریکا خیلی رخ می‌دهد.


این فیلم‌نامه‌نویس افزود: طبیعی است که گاهی این اقتباس جواب می‌دهد و گاهی نتیجه قابل‌انتظار را ندارد. حالا می‌تواند دو طرفه باشد. گاهی کتابی که برای اقتباس انتخاب کرده ایم، انتخاب درستی نبوده است  چون لزوماً همه کتاب‌ها و هر ادبیات داستانی نمی‌تواند جنبه‌های نمایشی قابل توجهی داشته باشد و بتواند  به درام تبدیل شود. گاهی هم اثر خوبی را انتخاب می‌کنیم، اما این اقتباس درست از آب درنیامده و تبدیل به یک کپی ناشیانه می‌شود. من فکر می‌کنم اگر اثری از یک ادبیات قوی و موقعیت داستانی خوب و یا شخصیتی جذاب داشته باشد می‌توان از آن یک فیلم‌نامه خوب هم درآورد.


3 گونه اقتباس تصویری از آثار ادبی


عضو گروه فیلم‌نامه‌نویس سریال حکایت‌های کمال گفت: ما سه جور اقتباس داریم، گاهی یک ایده یا موقعیت داستانی جذاب را از یک کتابی را تبدیل به درام  می‌کنید. مثل فیلم «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی که از کتاب داشتن و نداشتن «ارنست همینگوی» اقتباس شده است. این رمان با اینکه از آثار درجه یک همینگوی محسوب نمی‌شود، اما یکی از پراقتباس‌ترین آثار در عرصه سینماست. کلیت قصه فیلم ناصرتقوایی همان داستان ناخدا هری مرگان کتاب است، حتی در جاهایی  دیالوگ‌ فیلم عیناً از متن کتاب آورده شده است. اما آنچه که در اقتباس مهم است این که است که کار باید ایرانیزه شود که تقوایی به بهترین وجه اینکار را کرده است و از مسائل سیاسی روز ایران در کار استفاده کرده است. حتی تقوایی به عنوان یک جنوبی از ویژگی های بومی منطقه جنوب مثل اعتقاد به آل و زار را در کارکتر شخصیتی که آقای پورصمیمی بازی می کند به خوبی بازنمایی کرده است. از این جهت به نظرم بهترین کاری که در اقتباس یک موقعیت داستانی می‌توان مثال زد ناخدا خورشید است.



وی اضافه کرد:گونه دیگر اقتباس هم اقتباس از شخصیت یک داستان است. یعنی من به عنوان فیلمنامه نویس شخصیت جذابی را از داستان اصلی می‌گیرم و بر اساس آن شخصیت، داستان دیگری روایت می‌کنم. گاهی هم هیچ‌کدام اینها نیست، شما حال و هوا و اتمسفری را در یک داستان یا رمان دوست دارید و بر اساس آن قصه خودتان را در فیلمنامه روایت می کنید.


امیر جهانی گفت: در حکایت‌های کمال برای ما بیشتر حالت سوم اتفاق می‌افتاد. به عنوان نمونه ما قصه‌ای در کتاب داشتیم به نام «تله موش»، کل این قصه نهایتاً دو صفحه می شد. در خانه کمال یک موش هست که می‌خواهد او را بگیرد، موش از خانه فرار کرده و به مغازه رجب بقال می‌رود. وقتی می‌خواهند آن موش را در  مغازه بگیرند، بیرون می آید و یک گربه دنبالش می‌افتد. پس و پیش دیگری هم ندارد.



آقای میرکیانی به عنوان نویسنده کتاب «حکایت‌های کمال» در پروسه نگارش فیلم‌نامه هیچ دخالت و نقشی نداشت.



وی ادامه داد: این قصه کوتاه در طراحی ما دو قسمت از سریال را به خود اختصاص داد و شد صد دقیقه از کار که در آن کمال جغدی را به خانه ‌آورده و از آن نگهداری می‌کند. یک جایی هم هست که می‌خواهند موش را بگیرند و به این جغد بدهند و آن موش فرار می‌کند. یعنی قصه این کتاب عملاً فقط یک پلان حدوداً یک دقیقه ای از  این قسمت بود و قس علی هذا. در اپیزودهای دیگر مانند فال بین و بقیه اپیزودها... با این حال مبنای ما برای ایده اولیه و طراحی،شخصیت کتاب‌های قصه‌های کتاب بود.


 مخالف اپیزودیک بودن کار بودم!/ تدوین اپیزودی حکایت‌های کمال اشتباه بود


نویسنده فیلم‌نامه سریال «حکایت‌های کمال»  عنوان کرد: در مورد اپیزودیک بودن سریال هم باید بگویم که من از ابتدا مخالف بودم که سریال حکایت‌های کمال اپیزودیک باشد. با اینکه بنده چند سال پیش تجربه موفق سریال اپیزودیک چرخ فلک را داشتم اما واقعیت این است که دیگر دوره کار اپیزودی گذشته، مردم دلشان می‌خواهد یک سریال ببینند و خیلی کار اپیزودیک را که منقطع شده و دنباله دار نیستند را دنبال نمی‌کنند. از این جهت که احساس می‌کنند اگر دو سه قسمت هم نبینند، چیزی را از دست نداده‌اند.


وی افزود: منتهی دوستان روی این موضوع اصرار داشتند. من می‌گفتم ما می‌توانیم یک قصه کلی طراحی کنیم، یک نخ تسبیحی داشته باشیم و حالا این قصه‌ها هم در دل آنها بیاید. وقتی  تهیه‌کننده عوض شد وآقای  محسن شایانفر آمد همان چیزی را گفت که من می‌گفتم. به هر حال باید ما یک قصه کلی داشته باشیم و در دل آن داستان‌های کوچک و خرده پیرنگ‌ها طرح شود. دوستان سعی کردند این ماجرا را روی تدوین انجام دهند که به نظر من اشتباه بود. به خاطر اینکه ما در نگارش فیلم‌نامه، کار را  اپیزودیک دیدیم و  سریال با این ذهنیت تولید شده است. شروع، میانه و پایانش مشخص است، نمی‌شود در مرحله تدوین و با جابه‌جا کردن دوتا سکانس این را از حالت اپیزودی درآورد.


امیرجهانی گفت: احتمالاً تماشاگران هم متوجه برخی ناهماهنگی‌های زمانی شده اند. البته بخشی‌ از این اتفاق هم به وقت کم و محدودیت‌های مالی در تولید بازمی‌گردد؛ یعنی دوستان در تولید نتوانستند یک بخش‌هایی را بگیرند. ولی در مجموع  یک طرحی که بر اساس سریال اپیزودی  نوشته شده را نمی‌توان با جابه‌جا کردن تبدیل به سریال کرد.



من از ابتدا مخالف بودم که سریال حکایت‌های کمال اپیزودیک باشد



وی اضافه کرد: شاید بعضی‌ها هم با بنده موافق نباشد و کار را به همین شکل که روی آنتن رفت بپسندد. به هر حال بازخوردها هم خوب بوده است و با اینکه زمان پخش مناسبی برای کار در نظر نگرفته نشد اما آمار نشان می دهد نزدیک هفتاد و دو سه درصد از بیینندگان سریال از کار رضایت کامل داشته اند.



سرنوشت خانواده کمال در فصل بعدی سریال 


امیرجهانی در باره ساخت فصل‌های بعدی سریال حکایت‌های کمال هم گفت:  اگر سریال در فصل‌های بعدی ادامه پیدا کند، با همین شخصیت‌هایی که طراحی شده تا دوران انقلاب اسلامی هم می‌رود و به مواجه کمال و خانواده‌اش با مسائل انقلاب می پردازد چون کمال که به عنوان یک نوجوان دست به کارها و تجربه های جدید و متفاوتی می زند؛ تحت تاثیر معلمش صاحب یک ایده و فکر و ایدئولوژی می شود که باعث می‌شود نسبت به اتفاقات جامعه حساس شده و واکنش نشان دهد. در همین راستا بخش‌هایی از کتاب را برای ادامه کار با یک فضاپردازی جذاب و دوست‌داشتنی در یک قصه کلی طراحی کرده‌ایم که به نظر بسیار جذاب تر از فصل یک آن هست اما نهایتاً این سازمان و مسئولین تلویزیون هستند که باید تصمیم بگیرند که آیا اراده و تصمیمی برای ادامه کار دارند یا خیر.


 چرا مخاطبان حکایت‌های کمال را پسندیدند


وی دلیل استقبال خوب  مخاطبان از این سریال را نیز این گونه تبیین کرد:در سال‌های اخیر بسیار از فیلم‌نامه‌نویسان و سازندگان سریال، مخاطبان را در تهران و کلان شهرها محدود کرده‌اند، در حالی که ما برای80 میلیون نفر کار می‌کنیم. برای دختربچه‌ای که در شمال کشور است یا آن پسربچه‌ای که در شهرستانی دورافتاده در سیستان و بلوچستان زندگی می‌کند سریال می سازیم. باید خیلی گسترده‌تر از تهران یا شهرهای بزرگ باید ببینیم تا باداستان سریال ارتباط برقرار کنند.


امیرجهانی اضافه کرد: از سوی دیگر، فضای کلی حکایت‌های کمال به خاطر قصه‌ و ماجراهایی که روایت می‌کرد، هم مخاطب بزرگسال و هم مخاطب کودک و نوجوان را جذب کرد. این جذابیت باعث همنشینی در خانواده شد و به خیلی از مخاطبان این سریال را  خانوادگی می‌دیدند. چون برای بزرگسالان یک خاطره‌بازی بود و برای کودکان هم جذابیت داشت.



کار کودک در تلویزیون را جدی نگرفته‌ایم. کار کودک باید جریان‌ساز شود و تا وقتی جریان‌ساز نشود، عمل‌ساز هم نمی‌شود و این حلقه مفقوده برنامه‌سازی و سریال سازی در تلویزیون است.



عضو گروه فیلم‌نامه‌نویس سریال حکایت‌های کمال گفت: ما در سریال‌هایی که می‌سازیم با داستان‌های پیچیده‌ای مواجه هستیم. البته بد هم نیست، من خودم هم با این سوژه‌ها کار کرده‌ام و به فضاهای معمایی و پیچیده علاقه دارم. اما در حکایت‌های کمال، نه خیانت بود، نه قتل بود، نه داستان پیچیده‌ای بود، هیچ چیز پیچیده‌ای نبود و آدم‌ها ملموس بودند. به نظرم نقطه قوت کار هم همین بود. با احترام به دوستان باید بگویم که اینکار قبل از فیلم نامه‌های نهایی که به واسطه این گروه سه نفره به نگارش درآمد، پروژه‌ای با بیست دقیقه کار برای شبکه پویا بود. لیکن بعد از نگارش فیلمنامه‌های جدید بود که نگاه سازمان و سیما فیلم نسبت به کار تغییر پیدا کرد و تصمیم گرفته شد که این اثر با این حجم و به صورت چهل دقیقه برای شبکه سراسری به صورت پروژه الف تولید شود.


خانواده‌ای ساده اما پرامید و بانشاط!


امیرجهانی در مورد محورهای محتوایی سریال حکایت‌های کمال هم  اظهار کرد: در این مجموعه،با وجود مشکلات و معضلات،  امید و نشاط حتی بسیار پررنگ است یعنی شما با یک خانواده معمولی و از جنس مردم عادی روبه رو بودید که در خیلی از اوقات مشکلاتی دارد و از یک طبقه  ضعیف است اما وقتی سر سفره جمع می‌شوند، شاد هستند و سر به سر هم می‌گذارند. امید و خانواده مهمترین محور محتوایی این سریال بود که با آن سعی کردیم سبک زندگی ایرانی را نشان دهیم.



وی تصریح کرد: حقیقت این است که جامعه‌ای که امید نداشته باشد هیچ چیز ندارد. یک جامعه مرده است. پویایی و نشاط جامعه منوط به همین امید است. این برای ما مهم بود که یک خانواده کامل، پر از امید و نشاط ارائه دهیم و فکر می‌کنم مخاطبان از این جهت با کار ارتباط برقرار کردند. مردم گذشته وخاطرات خودشان را در آیینه حکایت‌های کمال دیدند، ما یک قهرمان با ویژگی‌ها خاص نداشتیم، مردمی از جنس خودشان بودند، با همان مشکلات و مسائل.


 امیر جهانی افزود: فکر می‌کنم تلویزیون باید  به سمت چنین کارهایی که امید را تزریق می‌کند، برود. من شخصاً بچگی پر شر و شوری داشتم و خیلی از خرده‌داستان‌های حکایت‌های کمال هم تجارب واقعی خود من در کودکی و نوجوانی بود. موقعی که می‌خواستیم قصه را طراحی کنیم، خانم محسنی به شوخی  می‌گفت باید بنویسیم حکایت‌های کمال بر اساس خاطرات امیرجهانی! یک‌سری از این اتفاقات دقیقاً برای خود من افتاده بود. از این جهت یک کار شیرین بود و مخاطب احساس می‌کرد که دارد قصه خود را می‌بیند.



حکایت‌های کمال برای بزرگسالان یک خاطره‌بازی بود و برای کودکان هم جذابیت داشت.



این فلیمنامهنویس عنوان کرد: ما سال‌ها بود که سریالی با این محتوا و فضا نداشتیم؛ همان‌طور که کودک را جدی نمی‌گیریم، کار کودک را هم در تلویزیون جدی نگرفته‌ایم. البته کار بسیار سختی است و حساسیت‌های خود را دارد. حرکت روی لبه تیغ است. کار کودک باید جریان‌ساز شود و تا وقتی جریان‌ساز نشود، عمل‌ساز هم نمی‌شود و این حلقه مفقوده برنامه‌سازی و سریال سازی در تلویزیون است که باید مورد توجه قرار بگیرد.


انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب