پرفرزندی؛ خوب یا بد؟/ نقش فرزندان در استحکام و پایداری خانواده موثر است
گروه جامعه خبرگزاری آنا- یاسمین بخشی؛ فرزندآوری یکی از مولفههای مهم علم جمعیت است. ازآنجا که ایران جزو کشورهایی است که با روند نزولی رشد جمعیت به تدریج با سالخوردگی جمعیت مواجه خواهد شد باید گفت ضربه بیتوجهی به فرزندآوری در سالهای آینده که با پیری جمعیت بروز و ظهور پیدا میکند تبعات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت.
اما با توجه به شرایط سخت اقتصادی و تغییر سبک زندگی بسیاری از زوج های جوان تمایلی به فرزندآوری ندارند و یا به تک فرزندی اکتفا میکنند و بعضا خانوادههایی که تمایل به فرزند زیاد دارند از سوی دیگران سرزنش میشوند.
در همین خصوص در مورد مزایا و معایب فرزنداوری با پدرام کاویانی کارشناس حوزه جمعیت در گفت و گو کردیم که مشروح بخش اول آن را در ادامه میخوانید:
آنا: در جامعه امروزتمایل به فرزند آوری درگیر مسائل مختلفی شده است در خصوص معایب و مزایا پر فرزندی توضیح دهید؟
کاویانی: مزایا و معایب این امر برمیگردد به نگرش گروهی که میخواهد آن پدیده را قضاوت کند. یعنی شاید بخشی از جامعه ما یک پدیده را عیب بداند و بخش دیگری همان پدیده را حُسن بداند. مثلاً پیادهروی زیر باران برای یک عده جالب است و برای عدهای دیگر خیلی رقتانگیز و عیب و یک اتفاق ناگوار است ولی آن کسی که فعل پیادهروی را انجام میدهد لذتی میبرد که برای ناظر بیرونی قابل درک نباشد. از این روخانوادههای پرفرزند به تبع اینکه وضعیت اقتصادی کشور به سمت فقدان ثبات و تورم رفته و با چالشهای متعددی مثل تهیه معیشت مناسب بچهها، هزینههای سرسامآور آموزش و قس علی هذا درگیر هستند اما به مزایای این امر اعتقاد دارند.
مدارس تجاری ممر درآمد برخی چهره های شاخص
آنا: آیا سیاستگزاران با تامین نیازهای اولیه میتوانند زمینه را برای تعدد فرزندآوی خانوادهها فراهم کنند؟ در خصوص نقش مداری توضیح دهید؟
کاویانی: اگرچه ممکن است یک بخشی از این نیازها از جانب سیاستگزار غیرقابل مدیریت باشد؛ اما فرض کنید یکسری از ملزومات زیست راحت کودکان که وابسته به واردات کالا بوده، به دلیل مشکلات کشور سخت شده ولی بعضی در ید کنترل سیاستگزار است منتهی سیاستگزار عامدانه اراده نمیکند که آنها را کنترل کند. مثالش همین مدارس تجاری است که ممر درآمدهای هنگفت برخی از چهره های شاخص شده است. این یک تعارض منافعی در بدنه سیاستگزاری ایجاد کرده که بارش روی دوش خانواده پرفرزند است. زیرا فرد مجبور است فرزندش را به مدرسه دولتی بفرستد، از آن طرف معلمهای خوب چون حقوق بهتری در مدارس تجاری میگیرند، به مدارس تجاری چهره های شاخص روی می آورند و مدارس دولتی از معلم خوب خالی میشود وکیفیت آموزش اگر خانواده خودشان تحصیلکرده و پیگیر نباشند، با فرزند به صورت موازی با مدرسه کار نکنند، آسیب می بیند. اما در لایه خود خانواده آنچه که در کنار این سختیها باید دید این است که مزایایی هم برای این خانواده دارد. اول برای خود آن پدر و مادر است که توانستهاند از فرصت جوانی که داشتند استفاده کنند برای تشکیل یک خانواده کامل، پرهیاهو، پرهیجان و پرماجرا. اینها شاید از جانب ناظر بیرونی که یک خانواده یا فرد دیگری است دیده نشود، ولی آن اتفاقاتی که داخل آن خانواده میافتد و ما دهه شصتیها خودمان چون در خانوادههای پرجمعیت زندگی کردیم و تجربه آن را داریم، از شیرینی های پر فرزندی و خانواده شلوغ آگاه هستیم.
بیشتر بخوانید:
سهم۵۰ درصدی مردان در ناباروری/ درمان موفقیتآمیز ۸۰ درصدی ناباروری دروغ محض است!
بات اقتصادی لازمه اثر گذاری قانون جوانی جمعیت/ سقف تأمین هزینههای در درمان ناباروری مشخص نیست
ترس پزشکان، علت اجبار مادران باردار به غربالگری/ افراد شاغل و خانهدار تمایلی به فرزند آوری ندارند
تربیت امری عملگرایانه است
آنا: در خصوص نحوه و شرایط تربیت در خانوادههای پرفرزند و تک فرزند توضیح دهید؟
کاویانی: تربیت، یک امر کلاسی نیست که یک فردی به عنوان معلم در کسوت پدر و مادر جایی بایستد و شروع کند به صحبت کردن و فرزندان به عنوان شنونده تربیت شوند. تربیت یک امر عملگرایانه است که در صحنه روابط مختلفی که بین اعضای جامعه کودکان شکل میگیرد، کمکم اکتساب میشود و بچههایی که در خانوادههای پرجمعیت هستند یا در محلههایی زندگی میکنند که تعداد بچهها و ارتباطات و بازیها زیاد است، اینها میتوانند به واسطه بازیهای مختلف، نقشهای مختلف، تجربیات تربیتی و مهارتهای تربیتی متنوعی را کسب میکنند که در مسیر زندگی آیندهشان به کار میآید.
بچههایی که در جمعهای شلوغتر هستند، روابط انسانی و اجتماعی را بهتر فرا میگیرند و از آن آسیبهایی که مقابل خانوادههای کمفرزند و تکفرزند وجود دارد که بچه با دو آدم بزرگسال به عنوان پدر و مادر بزرگ میشود و تجربههای کودکانه ندارد، خیلی شرایط بهتری نسبت به این کودکان تکفرزند دارند و نمیتوانیم بگوییم که الزاماً شرایط بدتری دارند. آنچه که نظریات جدید هم در عرصه مطالعه زندگی اجتماعی کودکان نشان داده، برعکس فرمایش آن کسانی است که میگویند تربیت اینها سختتر است چون در این خانوادهها فرزند بزرگتر زحمت پدر و مادر را کم میکند، خیلی از بایدها و نبایدها را به فرزندان کوچکتر گوشزد میکند. نقش یک مراقب را ایفا میکند.
در خانواده تکفرزند بچه اگر از جلوی چشمش رفت داخل اتاق، باید از جایش بلند شود به دنبالش برود یا اگر مادری آشپزی میکند باید به دنبال بچه برود که اتفاقی نیفتد، بالاخره وقتیه بچه کوچک است ممکن است انواع اتفاقها برایش بیفتد ولی وقتی یک فرزندی هست که نسبتاً تشخیص میدهد، ممیز شده و خوب و بد را میفهمد، میرود و از آن برادر یا خواهر کوچکترش مراقبت و با او بازی میکند و این باعث میشود وقت بیشتری برای پدر و مادری که ما فکر میکنیم وقت زیادی صرف شستشو و پختوپز میکنند وقت آزادی فراهم شود برای استراحت کردن و رسیدگی به کارهای شخصی آنها.
۶۰ درصد طلاقها در ۷ سال اول زندگی اتفاق میافتد
آنا: عدهای معتقدند وقتی پای فرزند به میان میآید (تعدادشان هم اگر بیشتر باشد چه بهتر)، آمار طلاق رسمی و عاطفی به واسطه حضور فرزندان کاهش پیدا میکند نظر شما چیست؟
کاویانی: یک وجه دیگر این پرسش این است که شاید پدر و مادر مجبور میشوند به خاطر فرزندان یک شرایط بد را تحمل کنند. من به آن اینجوری نگاه نمیکنم. یعنی نه اینکه خانوادههای پرفرزند گرمترند و باعث میشود که خانوادهها با هم مشکلی نداشته باشند، نه از این حیث که پدر و مادر مجبورند در کنار یکدیگر زندگی کنند.
حدود 60 درصد طلاقهای ما در هفت سال اول زندگی اتفاق میافتد. معمولاً در هفت سال اول زندگی خانوادهها یا تکفرزند و یا دو فرزند هستند. اینکه خانوادههای پرفرزند ما کمتر طلاق میگیرند به این علت است که اینها خانوادههای پایدارتری بودند و پایداری به آنها اجازه داده که پرفرزند شوند و از آن نقطه بحرانی مثلاً پنج یا هفت سال اول زندگی مشترک که صرف آشنایی با عمق شخصیت زوجین از جانب یکدیگر میشود، عبور کنند و فرصت پرفرزندی را برای همدیگر خلق کنند.
من الزاماً این دو را با همدیگر مقایسه نمیکنم. خانوادههای پرفرزند خانوادههایی هستند که از آن مرحله شناخت پر بحران عبور کردهاند و توانستهاند فرصت را برای پرفرزندی خودشان فراهم کنند و خانوادههایی هستند که بهتر میتوانند با هم زندگی کنند. پدر و مادرهایی بودند که بهتر همدیگر را میفهمیدند و به یکدیگر کمک میکردند و همین باعث شده که زوجین با همدیگر برای پرفرزندی همکاری کنند وگرنه پدری که با مادر در تربیت، مراقبت و نگهداری از فرزند همکاری نکند، آن مادر هیچوقت حاضر نمیشود پرفرزند شود چون همیشه خودش را دستتنها میبیند.
من در یک جمله اینها را خانوادههای موفقتری از حیث همکاری زوجین با همدیگر هم میبینم.
خانوادههای پر فرزند فرزند حامی دارند
آنا: با توجه به تغییر سبک زندگیها در جوامع امروز (مهاجرت فرزندان و تمایل به زندگی مجردی) خانوادههایی که جمعیت بیشتری دارند دوران میانسالی و کهنسالی بهتری دارند چقدر میتواند صحت داشته باشد؟
کاویانی: بهطور عمومی شخصیت فرزندان یک خانواده با همدیگر متفاوت است. یک شخصیت، شخصیت کنارهگیر است، یک تیپ شخصیتی، شخصیت حامی میشود. وقتی تعداد فرزندان یک خانواده بالا باشد، احتمال اینکه حضور تیپ شخصیتی حامی و حمایتگر در خانواده وجود داشته باشد بالاتر میرود.
خانوادههایی که پرفرزند هستند این شانس را به خودشان میدهند که یکی یا دوتا از بچههایشان که حامیترند یا مثلاً در فرهنگ ایرانی که دختر ارتباطش را با خانواده مرجع تا دوران مراقبتهای سالمندی حفظ میکند، در خانوادههای پرفرزند احتمال حضور دختر بیشتر است، این باعث میشود که خانواده وقتی دوره سالمندی را سپری میکند، آن عنصر حمایتگر جوان که قرار است پای صحبت او بنشیند، با او به تفریح برود، کارهای اداریاش را پیگیری کند، کارهای درمانی و مراقبتیاش را انجام دهد، این احتمال مرتب برای خانوادهها بیشتر میشود.
من این را تأیید میکنم که در جوامع کنونی که موضوع مهاجرت و استقلال زیست جوانان بیشتر رخ میدهد و این اِنزار را به خانوادههای ایرانی میدهم که با توجه به مسئله پیری حاد جمعیت در جوامع غربی که فعلاً توسعهیافته هستند، در آینده تقاضای بسیار زیادی برای جلب مهاجر از کشورهایی مثل ایران به خصوص در قشر جوان ما به وجود خواهد آمد.
خانواده ما باید در نظر بگیرد که تکفرزند خودش میتواند مشتری یکی از این درخواستهای مهاجرتی به خارج از کشور باشد و این خانواده ممکن است تنها بمانند و حتی اگر از نظر پسانداز، بازنشستگی و معیشت مشکلی نداشته باشند ولی دارند نزدیکترین حامی خودشان که فرزندشان است را طی یک رخداد قابل پیشبینی از دست بدهند و ممکن است از آنها دور شود و ساکن کشور دیگری شود و نتواند آنها را حمایت کند. به همین دلیل خانواده ایرانی اگر الان میخواهد برای آتیه سالمندی خودش سرمایهگذاری کند، یکی از آن سرمایههای مولد و به دردبخور میتواند فرزند باشد.
آنا: شعارهایی با مضمون فرزند کمتر زندگی که در دهههای گذشته مطرح شد میتواند نقشی در بحران سالمندی پیش رو داشته باشد یا این یک روالی است که در کل دنیا در حال اتفاق است؟
کاویانی: آنچه که در کل دنیا اتفاق افتاده دارد در ایران هم اتفاق میافتد ولی یک تفاوت دارد و آن میزان زمانی که اروپای غربی طی کرده تا الگوی فرزندآوریاش از یک الگوی پرفرزندی به یک الگوی کمفرزندی و زیر حد جایگزینی برسد، یک پدر و مادر وقتی دو فرزند به جامعه تحویل بدهند، پس از فوت خودشان به اندازهای که خودشان بودند به جامعه، انسان اضافه کردهاند. اگر از این حد کمتر ارائه دهند، آن جامعه به واسطه پیری پدر و مادر اول پیر میشود، بعد از فوت پدر و مادر، جمعیت کم میشود چون یک فرزند از آنها به جا مانده است. این اتفاق و این روند کاهش الگوی فرزندآوری مثلاً از 6 فرزند به 3 فرزند در انگلستان در 100 سال اتفاق افتاده است. یعنی 100 سال طول کشیده که نسلهای مختلف الگوی فرزندآوریشان را کم و کم و کم کنند تا از 6 فرزند به زیر 3 فرزند برسند.
انتهای پیام/۴۱۶۱
انتهای پیام/