فردوسی؛ معمار چیرهدست کاخ فرهنگ پارسی
به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا از اصفهان، همهساله در چنین روزی نام فردوسی بیشتر بر زبانها جاری میشود و بیاختیار این شعر او که «عجم زنده کردم بدین پارسی» در ذهن و خاطره هر ایرانی نقش میبندد که به واقع این شاعر شهیر حقی بزرگ بر گردن تک تک فرزندان این مرز و بوم دارد.
فردوسی شاعری است که نقش و جایگاه رفیع او در زنده ماندن زبان فارسی بر کسی پوشیده نیست و از این منظر فارسیزبانان دنیا مدیون تلاشها و رنجهای این شاعر شهیر هستند.
مطابق آنچه مشهور است، حکیم ابوالقاسم حسن بن علی توسی معروف به فردوسی حدود سال ۳۱۹ هجری خورشیدی در روستای «پاژ» در توس خراسان به دنیا آمد و اواخر قرن چهارم حدود سال ۳۹۷ خورشیدی در سن ۷۸ سالگی چشم از جهان فروبست و در زادگاه خویش به خاک سپرده شد.
سالروز بزرگداشت حکیم فرزانه ایران زمین و حماسهسرای بزرگ ابوالقاسم فردوسی بهانهای شد تا به منظور یادکردن از اثر گرانبهای این شاعر گرانقدر گفتوگویی را با مسعود گلناری مدرس دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان داشته باشیم.
مشروح گفتوگوی آنا با گلناری در پی میآید:
آنا: کمی در مورد حکیم ابوالقاسم فردوسی بگویید.
گلناری: ۲۵ اردیبهشت یادآور یگانه دلاور عرصه حکمت و حماسه حکیم و شاعر بزرگ حماسه سرای ایران یعنی ابوالقاسم فردوسی است که اگرچه در ایران و خارج از ایران شناخته شده است؛ اما کماکان او و کار سترگش مهجور مانده و نیاز به شناختن و شناساندن بیشتر دارد.
فردوسی ۲ دوره از سلسلههای امرای ایران بعد از اسلام را درک کرده است
درباره نام و نام پدر، سال و محل تولد حکیم فردوسی روایات مختلفی وجود دارد که مورد بحث ما نیست؛ اما نام او منصور فرزند حسن و کنیهاش ابوالقاسم است و سال ۳۲۹ هجری قمری در روستای « باژ» از ناحیه طبران در شهرستان توسِ خراسان بزرگ دیده به جهان گشود و سال ۴۱۶ درگذشت و ۳۰ سال از عمر پربرکت هشتاد و چند سالهاش، اثری را به ایران و ایرانیان و بهطور کلی به نوع بشر هدیه داد که نهتنها یکی از بزرگترین آثار ادبیات فارسی است؛ بلکه میتوان از آن به شناسنامه فرهنگی ایرانیان تعبیر کرد، دراینصورت اگر خود آن بزرگمرد را هم پدر فرهنگی مردم ایران بنامیم، حرفی به گزاف نگفتهایم.
آنا: فردوسی در چه دورهای میزیسته و شغل او چه بوده است؟
گلناری: حکیم فردوسی از طبقه دهگانان یا دهقانان طوس بود. دهقانان طبقهای از نجیبزادگان ایرانیالاصل و صاحب مِلک و زمیندار و حافظ سنتها و روایات ایرانی بودند که این امر از شاهکار حکیم فردوسی کاملاً مشهود است.
فردوسی دو دوره از سلسلههای امرای ایران بعد از اسلام را درک کرده است. دوره سامانیان که همزمان با جنبشهای استقلالخواهی و هویتطلبی ایرانی بوده و دورهای است درخشان در پرورش زبان و اندیشه ایرانی که سخنوران بزرگی مانند رودکی و شهید بلخی راه را برای حکیم طوس هموار ساختند و زبان فارسی را به اوج رساندند.
دوره غزنویان که ترکنژاد بودند و فردوسی طبق برخی روایات مجبور شد با وجود میلش برای ماندگارشدن شاهنامه و دوریِ اثر سترگش از عداوت ایرانستیزان به سلطان محمود غزنوی تقدیم کند؛ البته به قول مرحوم استاد محیط طباطبایی از فحوای شاهنامه چنین برمیآید که معذوریت حکیم طوس در پیوستن به سلطان محمود چندان هم درست به نظر نمیآید و با میل خود شاهنامه را به نام سلطان کرده و تا پیش از بدعهدیِ محمود در پاداش شاهنامه رابطه بدی هم با او نداشته است.
آنا: منابع و مآخذ فردوسی در سرودن شاهنامه چه بوده است؟
گلناری: مأخذ اصلی حکیم فردوسی، شاهنامهای به نثر معروف به شاهنامه ابومنصوری بوده که متأسفانه فقط مقدمه آن برای ما باقی مانده و متن آن از بین رفته است؛ اما غیر از آن حکیمطوس از داستانهای پراکنده و روایات شفاهی نیز که از زبان پهلوی به عربی و از عربی به فارسی نقل شده، در سرودن شاهنامه استفاده کرده است. برخی داستانهای مربوط به رستم یا داستان اسکندر و بهرام گور از آن جمله است.
آنا: گاهی در شاهنامه، معانی ضد و نقیضی دیده میشود. این معانی متضاد از کجا ناشی میشود؟
گلناری: عموماً داستانهایی که در زبان فارسی به رشته نظم درآمده، گاهی داستانسرا، آن را از روی یک متن منثوری (به نثر) برداشته و گاهی به میل خود حکایتی جعل کرده و به شعر درآورده است. ممکن است موضوع و شعر آثاری مثل بهمننامه و برزونامه زائیده خیال شاعرش بوده که برای طبعآزمایی خودش جعل کرده باشد؛ اما شاهنامه چنین نیست؛ چنانکه فردوسی بزرگ در مقدمه شاهنامه میگوید، کتابی را که پیش او بود و در دست مردم به صورت نثر بود (شاهنامه ابومنصوری) خواسته که به نظم درآورد.
تأثیر شاهنامه بر ادبیات ایران و جهان
دوست شاعرش دقیقی طوسی بر او سبقت گرفته و به کار نظم آن مشغول میشود که اجل مهلتش نمیدهد و به دست غلامی ترک به قتل میرسد و آنگاه فردوسی آن متن منثور را به دست میآورد و به نظم آن میپردازد؛ اما با کمال امانتداری و دقت در نقل مطالب، بنابراین اگر گاه تناقضی در معانی میبینیم مانند ابیاتی که مثلاً در مورد زنان، ایرانیان و یا درباره اسکندر وجود دارد، عقیده فردوسی نیست و صرفاً در نهایت امانت به نقل از روایاتی که در منبع پیش روی اوست مربوط میشود. این دو بیت در پایان داستان کیکاووس شاهد امانتداری اوست:
سر آوردم این رزم کاووس نیز دراز است و نفتاد از او یک پشیز
گر از داستان یک سخن کم بُدی روان مرا جای ماتم بُدی
و لازم به یادآوری است که عقاید و سخنان فردوسی نیز در جایجای شاهنامه به چشم میخورد، اما کاملاً جدای از داستان است و به طور مشخص به ما میفهماند که این چند بیت نظر خود حکیم است.
آنا: فردوسی و شاهنامه تا چه حد بر ادبیات ایران و جهان تأثیر داشته است؟
گلناری: حکیم فردوسی در واقع فرهنگ پیش از اسلام و بعد از اسلام را به هم پیوند داده و این پیوند وامدار اوست. بدون تردید ادبیات فارسی بدون فردوسی به این درجه از رشد و تعالی نمیرسید و بزرگانی مانند خیام، مولوی، سعدی و حافظ هم نمیتوانستند اندیشههای خود را اینگونه بپرورانند و تأثیرگذار باشند.
نهفقط اکثر قریب به اتفاق آثار حماسیِ پس از فردوسی تحت سایه و نفوذ شاهنامهاند؛ بلکه آثار شاعران دیگر در سایر انواع ادبی مانند ادبیات غنایی و تعلیمی نیز وامدار اندیشههای فردوسی است. بزرگانی مانند ناصرخسرو، عثمان مختاری، سنایی، انوری، خاقانی، مولوی، سعدی، اوحدی، حافظ، ابن یمین، جامی و بسیاری دیگر.
خرد در شاهنامه چه کارکردی دارد؟
تقلید از شاهنامه هم در ادبیات فارسی فراوان وجود دارد، به عنوان مثال از شهنشاهنامه فتح علیخان صبا و ملکالشعرای دربار فتحعلی شاه قاجار که درباره لشکرکشیهای فتحعلی شاه بوده را میتوان نام برد، هرچند از ارزش و غنای بالایی برخوردار نیست.
آنا: خرد در شاهنامه چیست و چه کارکردی دارد؟
گلناری: خرد، واژه پرکاربرد و کلیدی شاهنامه بوده که مورد تأکید حکیم طوس است و اگر بخواهیم به صورت ساده بیان کنیم خرد، داشتن دانش، شعور، فهم، تجربه و بصیرت اکتسابی یعنی به دست آوردنی است و همچنین خرد، فهمِ ذاتی به همراه قابلیت کار بستن آنهاست.
خرد در شاهنامه نیرویی بوده که موجودات را در تشخیص نیک و بد راهنمایی میکند و سرنوشت انسان نیز به او سپرده شده است. فردوسی بارها «راهنما» و «رهنمون» را صفتِ خرد قرار داده است.
خرد، رهنمای و خرد دلگشای خرد، دست گیرد به هر دو سرای و یا خرد، باد، جان تو را رهنمون که راهی درازست پیش اندرون به قول استاد شاهرخ مسکوب: «خرد و نیکی همزاد یکدیگرند و خردمند شاهنامه نیک هم هست». خرد در شاهنامه به جز انسان را هم شامل میشود.
دکتر کزّازی میگوید: «خرد در شاهنامه منحصر به انسان نیست. موجودات اسطورهای چون سیمرغ و رخش، حتی طبیعتی که بر مرگ سیاووش میگرید، خردمند است».
خرد در شاهنامه هم مربوط به دنیاست هم آخرت. تک بُعدی نیست، هم به تن مربوط است و هم به جان؛ هرچند توانایی آن مطلق نیست.
از اویی به هر دو سرای ارجمند گسسته خرد، پای دارد به بند
آنا: نمونههای بارز و معتبر شاهنامههای منتشر شده و آثار مربوط به فردوسی و شاهنامه را برای مخاطبان معرفی کنید؟
گلناری: در میان شاهنامههای موجود و در دسترس، میتوان گزینه نخست را شاهنامه تصحیح «دکتر جلال خالقی مطلق» دانست و پس از آن شاهنامه چاپ مسکو که چند سال پیش به همت «دکتر سعید حمیدیان» به چاپ رسید و همچنین شاهنامه تصحیح ژول مول.
اما در شرح شاهنامه بزرگانی مانند «دکتر میرجلال الدین کزازی»، فریدون جنیدی، مصطفی جیحونی و بهتازگی «دکتر غلام محمد طاهری مبارکه» آثار مفیدی را ارائه کردهاند.
انتشارات قطره و سخن هم به صورت داستان به داستان شاهنامه را برای کسانی که به تدریج میخواهند مطالعه کنند منتشر کردهاند.
در شاهنامهپژوهی نیز «دکتر اسلامی ندوشن»، شاهرخ مسکوب، «دکتر محمدامین ریاحی»، سید حسن تقیزاده، استاد محیط طباطبایی و... آثار گرانقدری دارند.
آنا: و سخن آخر ....
گلناری: سخن در موضوع شاهنامه و پدیدآورنده بزرگ آن پایانی ندارد؛ اما تقاضای بنده از خوانندگان این عرایض و عموم ایرانیان آن است که نگذارند شاهنامه مهجور بماند. این اثر نه تنها دریایی است از حکمت و درس برای رشد و تعالی بشری، بلکه در طول تاریخ پس از اسلام، اگر بگوییم این اثر موجب اتحاد و استقلال جغرافیایی و فرهنگی ایران و انسجام ایرانیان بوده، سخن نادرستی نگفتهایم.
اگر زبان فارسی، زبان معیار ایران بزرگ است و اقوام مختلف ایرانی از فارس، ترک، لر، کُرد، تاجیک و افغان، هنوز با زبان شکوهمند فارسی با هم ارتباط برقرار میکنند و به فرهنگ و ادبیات فارسی افتخار میکنند، ریشه در تلاش ایرانی و ایراندوستی آن مرد بزرگ است که از نظم، کاخی بلند بنا نهاد که هیچ حادثهای نتوانسته بنیان آن را خراب کند و تا ما ایرانیان به شاهنامه و فهم و درک حکمتهای موجود در آن اهمیت میدهیم، هیچ دشمنی نمیتواند به ایران و فرهنگ غنی آن آسیبی وارد کند.
انتهای پیام/۴۰۷۸/۴۰۶۲/
انتهای پیام/