دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 فروردين 1400 - 13:45
بخش اول/ گفتمان‌های ۴ دولت اخیر زیر ذره‌بین آنا/۱؛

دولت سازندگی: مردم همیشه مقصرند! / از خفقان‌های سیاسی تا له‌شدن‌ها زیر چرخ توسعه

دولت سازندگی یک دولت توده‌ستیز و مدیرپسند بود؛ یعنی مردم همیشه در مقابل ناکارآمدها متهم بودند. همیشه آن کسی که باید مراعات می‌کرد، مردم بود.
کد خبر : 574008
روحانی و هاشمی رفسنجانی

گروه سیاسی خبرگزاری آنا، امید فعال؛ حدود دو ماه قبل از برگزاری پنجمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، آیت‌الله خمینی «بنیان‌گذار انقلاب اسلامی» در شامگاه ۱۳ خرداد ۱۳۶۸ در بیمارستان به علت ایست قلبی درگذشت؛ تأثیر رحلت رهبر انقلاب بر فضای سیاسی ایران بسیار عمیق بود و بسیاری از ناظران و تحلیلگران انتظار داشتند پس از مرگ نخستین رهبر جمهوری اسلامی کشور دچار هرج‌ومرج شود، انتظاری که محقق نشد.


چند ماه بعد، پنجمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ایران در تاریخ ۶ مرداد ۱۳۶۸ برگزار و اکبر هاشمی رفسنجانی با کسب ۱۵ میلیون و ۵۵۰ هزار و ۵۲۸ رأی به‌عنوان چهارمین رئیس جمهور ایران برگزیده شد.


دولت سازندگی: مردم همیشه مقصرند! / از خفقان‌های سیاسی تا له‌شدن‌ها زیر چرخ توسعه


آغاز دولت هاشمی رفسنجانی با پایان دوران جنگ تحمیلی گره‌ خورد و پس از جنگ، به تأسیسات و زیربناهای کشور آسیب و خسارات جدی وارد شد که برای بازسازی و جبران آن به منابع مالی نیازمند بود.


هاشمی دولت خود را دولت «سازندگی» نام‌گذاری کرد و  توسعه اقتصادی را مبنای سیاست‌گذاری کلان خود قرار داد؛ او تصمیم گرفت سهم بودجه پروژه‌های عمرانی را به‌طور چشمگیری نسبت به سایر فعالیت‌های دولت بیشتر کند و اقتصاد ایران را بر پایه سه محور «حرکت به سمت اقتصاد آزاد»، «کاهش دخالت دولت در اقتصاد» و «تعامل بین‌المللی با هدف توسعه اقتصادی» برنامه‌ریزی کند.


گیتا علی‌آبادی در مقاله‌ای با عنوان «انقلاب اسلامی و گفتمان‌های انتخاباتی در ایران» پیرامون گفتمان دولت هاشمی رفسنجانی می‌نویسد: «پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، ویرانی بخش‌هایی از کشور و مشکلاتی که به‌واسطه تحریم‌های اقتصادی پدید آمد، باعث شد تا متصدیان و دولتمردان به ترمیم خرابی‌ها بپردازند و توسعه اقتصادی را سرمشقی برای کارهای خود قرار دهند. در این قالب گفتمانی پدیدار شد که از آن می‌توان به گفتمان رفاه یادکرد. به‌طورکلی خطوط فکری صاحبان این گفتمان را می‌توان چنین ترسیم کرد:


١. اعمال سیاستی برای نزدیک شدن به غرب


٢. تلاش برای ایجاد فضای لازم در جذب سرمایه‌های خارجی و ورود سرمایه خارجی برای و سرمایه‌گذاری در بخش‌های مختلف اقتصادی


٣. حمایت از سرمایه‌داری صنعتی و سرمایه‌گذاری در بخش‌های متعدد اقتصادی و تشویقی به سرمایه‌گذاری در جهت تقویت پایه‌های اقتصادی جدید


۴. تغییر فضای فرهنگی جامعه در قالب حجاب زنان، مسئله ورزش زنان، مصاحبه‌های مطبوعاتی با زنان خبرنگار، باز کردن نسبی فضای مطبوعاتی و به دنبال آن باز شدن فضایی و برای انتقاد دولت هر چند در حدی بسیار اندک


۵. ورود این تفکر که تخصص و توجه به متخصصان، چه داخلی و چه از خارج، برای پیشبرد اهداف اقتصادی امری لازم است. شعار دهه انقلاب به تولید بیشتر برای استقلال اقتصادی تغیر کرد».


بر همین اساس با حمیدرضا اسماعیلی، استاد دانشگاه و پژوهشگر تاریخ معاصر به گفت‌وگو نشستیم تا گفتمان توسعه اقتصادی از نگاه هاشمی را بررسی و واکاوی کنیم که در ادامه می‌خوانید:


بخش اول: مبنای گفتمان رفاه از کجا آمد؟


آنا: چگونه گفتمان توسعه در دولت پنجم و ششم اکبر هاشمی رفسنجانی شکل گرفت؟


اسماعیلی: «واقعیت این است که در سال ۶۸، کشور به دلیل تحولات انقلاب و خساراتی که در دوران جنگ‌دیده بود، در شیوه اداره و نوع نگرش اقتصادی دچار تغییرات جدیدی شد.


یکی از آن تغییرات، تأسیس کارخانه‌های آهن و فولاد بود؛ زمانی که سیاست توسعه و ساخت پروژه‌های عمرانی در حال اجرا بود، کشور در تأسیسات زیربنایی ضعف داشت و فقر آهن و فولاد برای ادامه ساخت‌وسازها احساس می‌شد. کشور از سال ۶۸ تا ۷۶، به لحاظ فیزیکی روند روبه‌رشدی داشت و تغییرات خوبی رخ داد اما به گفتمان توسعه هاشمی رفسنجانی، ‌ نقدهای مختلفی وارد است.


دولت سازندگی: مردم همیشه مقصرند! / از خفقان‌های سیاسی تا له‌شدن‌ها زیر چرخ توسعه


توسعه مفهومی است که مولود گفتمان‌های نظری حاصل از مدرنیته است و کشور را به سمت غربی شدن می‌برد؛ «مبانی توسعه» بر وضعیت فرهنگی جامعه و فعالیت‌های اقتصادی تأثیر می‌گذارد و ساختار اقتصادی نوینی را شکل می‌دهد.


یکی از مواردی که باید به آن توجه داشت، این است که مبدأ طرح‌های توسعه‌ دولت سازندگی از کجاست؟ و آیا بر مبنای الگوی اسلامی و ایرانی اجراشدند؟»


آنا: به نظر شما الگوی توسعه هاشمی، الگوی غربی بوده است؟


اسماعیلی: «انقلاب اسلامی می‌خواهد تمدن‌سازی کند و در سخنان رهبری هم‌ بارها اشاره‌شده است اما در گفتمان توسعه هاشمی، بحث تمدن‌سازی اسلامی لحاظ نشده بود؛ برای مثال سدهایی که زمانی هاشمی از آن با افتخار یاد می‌کرد، امروزه نقدهای زیادی به آن وارد می‌شود و برخی از کارشناسان معتقدند که سبب خشک‌سالی فعلی در کشور است. عموم طرح‌های توسعه‌ای اجراشده در دولت سازندگی، قبل از انقلاب طراحی‌شده و به دوره پهلوی بازمی‌گردد».


دولت سازندگی: مردم همیشه مقصرند! / از خفقان‌های سیاسی تا له‌شدن‌ها زیر چرخ توسعه


بخش دوم: توسعه‌ای که برای مردم ناخوشایند بود


در فرهنگ فارسی معین، توسعه به معنای ترقی و پیشرفت است و برخی از کارشناسان اقتصادی در دهه ۷۰ نیز، امید داشتند که گفتمان توسعه هاشمی به پیشرفت و ترقی کشور ختم شود اما این واژه در دهه‌ ۷۰ یادآور اتفاقات خوشایندی نیست.


نخستین اختلاس بانکی و ارزی بعد از انقلاب اسلامی در دولت هاشمی رخ داد و همچنین نگاه توسعه‌محور بدون توجه کافی به عدالت اقتصادی، روزبه‌روز بر شکاف اقتصادی در کشور افزود و باعث تورم ۵۰ درصدی و کوچک شدن سفره مردم و بالاتر رفتن قیمت ارز و طلا شد.


اعتراض ۹ خرداد ۱۳۷۱ مشهد، یکی از این ناآرامی‌های اقتصادی بود. حاشیه‌نشینان کوی طلاب مشهد به تخریب خانه‌هایشان در شهر مشهد معترض بودند و این اعتراض به حمله به اماکن دولتی، تبدیل و در تهران نیز مردم جلوی مجلس و نهاد ریاست جمهوری تجمع کردند.


حجت‌الاسلام‌والمسلمین قاسم روان‌بخش با بیان خاطره‌ای از مرحوم هاشمی رفسنجانی می‌گوید: «یادم هست که حضرت آیت‌الله مشکینی در مدرسه فیضیه در زیرزمین دارالشفاء در حضور آقای هاشمی سخنرانی و به چند نکته اشاره فرمودند که یکی از آن‌ها این بود: «آقای هاشمی! این ماشینی که تو راه انداخته‌ای، اگر به قله برسد خوب است، ولی اگر این ماشینی را که دارند هُل می‌دهند که به سمت قله برود، نتوانی به قله برسانی، برمی‌گردد و تمام مردمی را که دارند آن را هُل می‌دهند، می‌کشد. یک‌خرده ملاحظه این مردم را بکن». ایشان برگشت و گفت: بگذارید کسی که دستش در اجراست، کارش را بکند. او می‌فهمد دارد چه‌کار می‌کند».


آنا: گفتید بحث توسعه اقتصادی، سرلوحه سیاست‌گذاری‌های دولت هاشمی بود اما چرا در اواخر دولت پنجم و اوایل دولت ششم سازندگی، اعتراضات معیشتی برگزار شد؟


اسماعیلی: «برخی از نهادها و وزارتخانه‌ها در دوران قاجار و پهلوی شکل‌ گرفته‌اند و بعد از انقلاب اسلامی نیز، همان دیدگاه و نگرش قبل از انقلاب را داشته‌اند؛ انقلاب اسلامی برای همسوسازی این وزارتخانه‌ها با جریان انقلاب، دو اقدام انجام داد: نخست ساختار وزارتخانه‌ها را حفظ و سعی کرد که نیروهای انقلابی را با دیدگاه‌ و گفتمان انقلاب را به این نهادها و وزارتخانه‌ها تزریق کند و در گام دیگر، دست به تأسیس نهادهای موازی زد؛ مثلاً جهاد سازندگی محصول همین دوره بود.



این نهادهای انقلابی با گفتمان انقلاب سازگارتر بودند و سعی می‌کردند که محرک وزارتخانه‌ها و نهادهای دیگر باشند. در دهه ۶۰، این دوگانگی که «اولویت با متخصص است یا متعهد؟» خیلی برجسته شد و زمانی که هاشمی دولت را به دست گرفت، این وزارتخانه‌ها یک بازگشتی به عقب داشتند و با روحیه انقلابی فاصله گرفتند.



برای توسعه باید بررسی می‌شد که آیا وزارت نفت، اقتصاد و... کشورمان بعد از انقلاب، طرح و برنامه‌ای متناسب برای حکومت پساانقلابی داشتند؟ ولی اجمالاً که نگاه می‌کنید، حرکت و آن برنامه‌ای که باید صورت می‌گرفت، انجام‌نشده است».


آنا: چه عواملی منجر به کاهش مشارکت مردمی در ششمین دوره انتخابات‌ ریاست‌جمهوری شد؟


اسماعیلی: «دولت سازندگی یک دولت توده‌ستیز و مدیرپسند بود؛ یعنی مردم همیشه در مقابل ناکارآمدها مردم متهم بودند. همیشه آن کسی که باید مراعات می‌کرد، مردم بود؛ از دیدگاه مرحوم هاشمی و دولت سازندگی، مردم باید مشکلات را تحمل و هزینه آن را پرداخت می‌کردند اما ثمره و رفاه سهم مدیران بود.


مثلاً موضوع افزایش حقوق مدیران، در جلسات مختلف با حضور مرحوم هاشمی بارها مسئله رفاه و فرهنگ طاغوتی مدیران مورد نقد قرار گرفت و رهبری نیز بحث تهاجم فرهنگی از همان سال‌های ۶۸ را مطرح کرده‌اند؛ بخشی از آن گفتمان مبارزه با تهاجم فرهنگی، در خصوص سبک زندگی مدیران دولت هاشمی است که سبک جدیدی بعد از انقلاب ایجاد کردند و به فرهنگ طاغوتی برگشتند.


دولت سازندگی: مردم همیشه مقصرند! / از خفقان‌های سیاسی تا له‌شدن‌ها زیر چرخ توسعه


همواره هاشمی معتقد بود که باید به این مدیران رسید و زمانی که عملکردش نقد می‌شد، حقوق مدیران خود را با مدیران کشورهای اروپایی مقایسه می‌کرد اما اگر پیرامون بحث مسکن برای مردم صحبت می‌کرد، می‌گفت یک خانواده ایرانی خانه ۱۰۰ متری می‌خواهد چه‌کار کند؟ ژاپنی‌ها دارند در واحد ۳۰ متری زندگی می‌کنند.


یا برای مثال، دولتمردان کابینه سازندگی می‌گفتند که ایرانی‌ها زیاد مواد غذایی مصرف می‌کنند و باید از چینی‌ها که یک وعده غذایی می‌خورند و خوب کار می‌کنند، یاد بگیرند.



در دوره ریاست‌جمهوری هاشمی، مردم فهمیدند که همیشه مقصر اصلی هستند و مدیران برای ایجاد رفاه برای خود تلاش می‌کنند؛ مرحوم هاشمی نیز با این استدلال که اگر مدیران به بخش خصوصی بروند، بیشتر حقوق می‌گیرند، حمایت‌های فراوانی را از این طبقه خاص انجام داد؛ درواقع شکافی بین دولت و مردم ایجاد شد و عدم شفافیت و صداقت در مسئولان، تحمل فشارهای اقتصادی را برای مردم سخت‌تر ‌کرد».



بخش سوم: شکست حیثیتی هاشمی در انتخابات ریاست‌جمهوری ششم


ششمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری ایران، انتخاباتی بود که برای تعیین رئیس‌جمهوری ایران پس از یک دوره ریاست جمهوری علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی در ۲۱ خرداد ۱۳۷۲ برگزار شد.


در این دوره، ۳۳ میلیون و ۱۵۶ هزار و ۵۵ نفر واجد شرایط رأی دادن بودند که از این تعداد ۱۶ میلیون و ۷۹۶ هزار و ۷۸۷ نفر (معادل ۵۰/۶۶ درصد واجدان شرایط) رأی خود را به صندوق انداختند.


که به ترتیب، هاشمی حدود ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار رأی و احمد توکلی، مهم‌ترین رقیب هاشمی نیز حدود ۴ میلیون رأی کسب کردند.


تحلیلگران سیاسی بر این باورند که میزان مشارکت مردم و کاهش آرای هاشمی در ششمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری معنای خاصی داشت.


احمد توکلی، رقیب هاشمی در انتخابات ششم ریاست‌جمهوری پیرامون علت کاهش مشارکت در انتخابات ۱۳۷۲ می‌گوید: «هاشمی انتظارات را نسبت به امکانات بیش‌ازحد افزایش داده و شکاف بین انتظارات و امکانات زیاد شده بود؛ بااینکه آقای هاشمی زحمات فراوانی کشیدند و دولت وی از حیث بازسازی و فراهم کردن تسهیلات جزء موفق‌ترین دولت‌های جمهوری اسلامی محسوب می‌شد اما به دلیل بالا بردن انتظارات با شیب زیاد و موجه کردن زندگی اشرافی و مرفه برای مسئولان، زمینه‌های نارضایتی بین مردم به وجود آمد زیرا آن‌ها وضع خود را با مسئولان قیاس می‌کردند.»


علی لاریجانی درباره نگاه هاشمی به رقیبش (توکلی) در این انتخابات در خاطرات خود از روز ۲۹ دی‌ماه ۱۳۷۲ می‌نویسد: «یادم هست وقتی بحث ریاست جمهوری در ماه‌ها پیش مطرح بود، روزی قبل از اینکه دولت تشکیل شود، با آقای هاشمی صحبت کردم که امروز آقای توکلی پیش من آمده و مصمم شده که در انتخابات شرکت کند. به آقای هاشمی گفتم ورود احمد توکلی رأی شما را کم خواهد کرد. آقای هاشمی پرسیدند مثلاً چقدر رأی می‌آورد. گفتم ۲ یا ۳ میلیون رأی دارد، خندیدند و گفتند ۲۰۰، ۳۰۰ هزار رأی هم ندارد! بعد معلوم شد چنین نیست…»


دولت سازندگی: مردم همیشه مقصرند! / از خفقان‌های سیاسی تا له‌شدن‌ها زیر چرخ توسعه


حمیدرضا اسماعیلی، استاد دانشگاه نیز معتقد است که هاشمی در سال ۱۳۷۲ در انتخابات شکست حیثیتی خورده است.


آنا: هاشمی پیروز انتخابات ششم ریاست‌جمهوری بود؛ شکست حیثیتی به چه معنایی است؟


اسماعیلی: «هاشمی در انتخابات سال ۱۳۷۲ در مقابل یک شخصیتی که چندان مطرح نبود و خیلی‌ها او را نمی‌شناختند، در حدود ۴ میلیون رأی از دست داد؛ احمد توکلی بدون مناظره، تبلیغات و پشتوانه حزبی توانست بخش اعظمی از آرای هاشمی را در انتخابات تصاحب کند و این یعنی جامعه به عملکرد دولت سازندگی انتقاد جدی داشت».


ادامه دارد...


انتهای پیام/۴۱۰۷/پ


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب