تحول علم در دانشگاههای ایرانی/ عاملی: از تجربه ایلینوی آمریکا برای بینرشتهایها استفاده میکنیم
به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه و کرسیهای آزاداندیشی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، به گفته سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مطالعات بینرشتهای جایگاه ویژهای در فهم مسائل چندلایهایی چون فرهنگ دارد، اما مبنا و الگو در مطالعات بینرشتهای چیست؟
بینرشتهای اشاره به حوزههای نوین در دانش دارد که بیش از یک زمینه محض دانشی را مورد مطالعه قرار میدهد. روش برخورد میانرشتهای فرصت عبور از مرزهای سنتی رشتههای گوناگون دانش را با هدف رسیدن به نتیجه مطلوب در یک رشته فراهم میسازد. به عبارتی یک حوزه میانرشتهای، عبارت است از تلفیق دانش، روش و تجارب دو یا چند حوزه علمی و تخصصی برای شناخت و حل یک مسئله پیچیده یا معضل اجتماعی چندوجهی.
در یک فعالیت علمی میانرشتهای، متخصصان دو یا چند رشته و دارای تخصص علمی در ارتباط با شناخت، حل، یا تحلیل یک پدیده، موضوع یا مسئله اغلب پیچیده و واقعی با یکدیگر تعامل و همکاری علمی میکنند؛ بنابراین، فعالیت علمی میانرشتهای زمانی معنا پیدا میکند که شناخت و فهم علمی و دقیق پدیده یا مسئلهای پیچیده یا ناشناخته که از ظرفیت و دانش یک رشته یا تخصص خارج است، هدف باشد.
دانشهای میانرشتهای به تناسب نیازهای جدید و تخصصهای نوظهور، از مرزهای سنتی میان رشتههای دانشگاهی یا مکاتب فکری گذر میکنند. ازاینرو، علومی را که با تلفیق چند علم گوناگون ایجاد میشوند دانشهای میانرشتهای مینامند. مثلاً دانش نانوفناوری، دانشی میانرشتهای شیمی و فیزیک به شمار میرود.
اما بخش قابل توجهی از ظرفیت مطالعات بینرشتهای متوجه حل مشکلات جامعه با استفاده از تلفیق علوم مختلف اعم از علوم انسانی با علوم غیرانسانی است تا جایی که متخصصان حوزه سایبر با کامپیوتر در دانشگاههایی چون برکلی از واحدهای درسی با موضوع فلسفه هایدگر سود میبرند.
هفته گذشته بود که سعیدرضا عاملی، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در اولین جلسه «مجمع مراکز فرهنگپژوهی» گفت: فرهنگ پدیده پیچیدهای است و لایههای نادیدهای در آن وجود دارد و شناخت فرهنگ و تحولات آن نیازمند همکاری بینرشتهای مانند علوم شناختی، روانشناسی، هوش مصنوعی، جامعهشناسی، علوم سیاسی، ارتباطات و حتی علوم مهندسی است.
سازوکار رشتههای بینرشتهای در ایران ضعیف است/از تجربه دانشگاه ایلینوی آمریکا استفاده میکنیم
وی در گفتوگو با آنا در مورد وضعیت مطالعات بینرشتهای در ایران گفت: متأسفانه سازوکارهای بینرشتهای در کشور ما بسیار ضعیف است و حوزههای بینرشتهای نه در سطح تصویب رشتهها درست تعریف شده و نه در محیطهای دانشگاهی دلیل آن هم ساختار گروهها و دپارتمانهایی است که به شکل مطلق در دانشگاه تعریف شده است. گاه مشاهده میکنیم در دانشگاههای فنی یک دپارتمان علوم انسانی هم خارج از دانشکدهها و رشتههای رسمی مستقر شده ولی باز هم تلفیق صورت نگرفته است.
عاملی با اشاره به دانشکده علوم و فنون نوین بهعنوان معدود دانشکدههایی که در ایران روی مطالعات بینرشتهای کار میکنند گفت: مطالعات بینرشتهای نیازمند کار پرحجم است.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: لازم است در حوزه بینرشتهای از تجربه دانشگاههای مطرح جهان چون دانشگاه ایلینوی آمریکا استفاده کنیم.
تیرماه سال 93 بود که رهبر معظم انقلاب در دیدار با استادان و فرهیختگان دانشگاهی صراحتاً فرمودند: «مبنای علوم انسانی غربی مادی، غیرتوحیدی و غیرالهی است این با مبانی اسلامی سازگار نیست، با مبانی دینی سازگار نیست. علوم انسانی آن وقتی صحیح و مفید و تربیت کننده صحیح انسان خواهد بود و به فرد و جامعه نفع خواهد رساند که براساس تفکّر الهی و جهانبینی الهی باشد؛ این امروز در دانشهای علوم انسانی در وضع کنونی وجود ندارد؛ روی این بایستی کار و فکر کرد».
بینرشتهایها غربی میشوند؟
آنچه لازم است مسئولان و نهادهای متولی آموزش عالی و دانشگاه در حوزه مطالعات بینرشتهای درباره آن شفافسازی کنند این است که مبنای راهاندازی رشتهها و دانشکدههای بینرشتهای در دانشگاه چه خواهد بود؟ آیا همچون رشتههای علوم انسانی و غیر علوم انسانی فعلی در دانشگاه با مبنای غربی و سرفصلهای نظام بینالملل علم طرح خواهند شد؟ در این صورت چه میزان کارگشایی از تکرار آنها با عنوان جدید میتوان انتظار داشت؟
حتی اگر مطالعات بینرشتهای مربوط به حوزهای غیر از علوم انسانی باشد لزوم ایجاد و طرح درس آن چگونه تعیین خواهد شد؟ ما هم باید همان رشتههایی را با هم تلفیق کنیم که دانشگاههای مطرح غرب طرح میکنند؟
یا اگر به گفته دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی لازم باشد برای تعریف فرهنگ و تغییرات آن رشتههایی چون روانشناسی، ارتباطات، علوم شناختی و علوم مهندسی را با هم تلفیق کنیم این علوم با چه مبنایی در کنار هم جمع خواهند شد؟ آیا متخصصان فضای سایبر و کامپیوتر ما هم چون متخصصان بینرشتهای برکلی میخواهند فلسفه هایدگر را مبنای فعالیت قرار دهند؟ در این صورت چگونه خواهند توانست فرهنگ اسلامی ایجاد کنند؟
درحالیکه ناکارآمدی الگوهای توسعه غربی -که از طریق علوم و متخصصان دانشگاهی به جامعه ایرانی تزریق میشوند- بین دغدغه دانشگاه و نیاز جامعه انشقاق ایجاد و اسلامیسازی علوم را به نیاز اصلی حوزه علم تبدیل کرده، الگوبرداری از دانشگاههای خارجی چون ایلینوی آمریکا اهرمی برای پرت کردن علوم از مسیر اسلامی شدن نیست؟
اگر مطالعات بینرشتهای هم مبتنی بر الگوهای خارجی طرح شوند چگونه میخواهند از جامعه ایرانی موضوعشناسی کنند؟ آیا در این مطالعات مواردی مانند اقتصاد مقاومتی یا حکمرانی اسلامی یا نظام سلامت جایی دارند یا همچنان تعریف از اقتصاد همان اکونومی، سیاست همان فن کسب قدرت به هر قیمت و پزشکی صرفاً متوجه جسم و دنیای بیمار خواهد بود؟
انتهای پیام/4107/پ
انتهای پیام/