دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
22 تير 1399 - 12:50

تولید از زکریا، فروش از ناصرخسرو

راسته الکل فروشی‌های خیابان ناصرخسرو، بوی دود و کرونا می‌دهد. مردم با ماسک در رفت و آمد هستند. حتی چرخی‌ها که مشغول خالی کردن گالن‌های سم و الکلند هم ماسک به صورت دارند.
کد خبر : 501160
61582677.jpg

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، محمد معصومیان در ادامه گزارشش در روزنامه ایران می‌نویسد: به مغازه‌های زیادی سر می‌زنم و جنس‌ها را با هم مقایسه می‌کنم. آفتاب ظهر مثل نیزه داغ در چشم فرو می‌رود. دستفروش‌های ماسک و دستکش و شیلد، گوشه‌ و کنار این خیابان نشسته‌اند و مردم با آنها چانه می‌زنند. مغازه‌های الکل فروشی هم کم و بیش شلوغ است اما بیشتر آنها ورودی در را با چسبی شبیه روبان اقتتاح بسته‌اند و روی کاغذی نوشته‌اند به دلیل شیوع کرونا از پذیرفتن مشتریان در داخل مغازه معذورند.


داخل مغازه قدیمی سر نبش که از دو طرف در دارد، سه مرد جوان نشسته‌اند. سر صحبت را باز می‌کنم و آنها هم درباره انواع الکل موجود در بازار توضیح می‌دهند. مردی که پشت دخل نشسته، می‌گوید: «الکل ۹۶ درصد داریم و الکل ایزو ۹۹.۹ درصد که از الکل ۹۶ درصد هم بهتر است. بیشتر برای ایزوله کردن اتاق جراحی استفاده می‌شود، اما اتانول ۹۶ درصد هم کفایت می‌کند. این الکلی که من به شما می‌دهم، با آب قاطی ‌کنید که هم به‌صرفه‌تر است و هم از اینکه خود مغازه‌دار این کار را بکند بهتر است.»



مرد جوانی که روی صندلی دیگری یله شده وسط حرفش می‌پرد و می‌گوید: «حتی بعضی شرکتی‌ها ۱۸ درصد الکل هم نیست، آب و رنگ قاطی می‌کنند، فقط بوی الکل می‌دهد.» مرد دیگری که چشمش پی الکل‌سنج دستم است، می‌گوید: «می‌توانی الکل‌سنج هم بزنی اما الکل‌سنج نشان نمی‌دهد متانول است یا اتانول. ما یک دستگاهی داریم که با آن می‌فهمیم. دستگاه گرانی است، یک میلیون و خرده‌ای قیمت دارد.»



آنها توضیح می‌دهند که متانول سمی است و اگر به دست بخورد، باعث ناراحتی پوستی می‌شود و برخوردش با چشم هم کور می‌کند. مرد یله روی صندلی می‌گوید: «آنهایی که به خاطر خوردن الکل مردند، با همین متانول بود.» آنها از مایع ضدعفونی کننده «نانو نقره» هم می‌گویند که تولید ایران است و خواص ضدعفونی کننده دارد. اما حرف هر سه‌شان این است که: «اول آب و صابون بعد اتانول» مرد پشت دخل که متوجه وسواس و سؤال‌های پی در پی‌ام می‌شود، می‌گوید: «ما به ادارات دولتی زیادی الکل می‌دهیم.


چون مطمئنند چه چیزی از ما می‌خرند. اما متأسفانه بعضی از همکاران ما شیطنت می‌کنند و متانول دست مشتری می‌دهند و داخلش ایزو الکل می‌ریزند. همان اوایل شیوع کرونا اینجا ۴ تا ۵ مغازه را پلمب کردند.»



مغازه بعدی مرد جوان و بی‌حوصله‌ای است که تا می‌پرسم آیا می‌توانم به مایعی که می‌فروشید الکل‌سنج بزنم یا نه، سگرمه‌هایش درهم می‌رود و می‌گوید: «شیشه‌ها پلمب است، الکل ۹۶ درصد ۹۰تومان. چه الکل‌سنجی می‌خواهی بزنی؟ معلوم است دیگر جنس چطوری است. اصلاً از کجا می‌خواهی بفهمی؟» همین طور ادامه می‌دهد و چشمش بین صورتم و الکل‌سنج بالا و پایین می‌رود. فکر می‌کنم اگر کمی بیشتر سؤال کنم، اتفاق خوبی رخ نخواهد داد.



وقتی در مغازه بعدی را باز می‌کنم، جلوی پایم گالن‌های ۲۰ لیتری را می‌بینم که فروشنده‌ها پشت آن سنگر گرفته‌اند. پسری که پشت دخل ایستاده، تأکید می‌کند که خودش الکل‌سنج دارد و زمان خرید جلوی خودم الکل‌سنج می‌زند. او توضیح می‌دهد که فقط با دستگاه دقیق می‌توان تفاوت جنس را فهمید: «مثلاً اسید اوریک بریزید داخل الکل و آتش بزنید...» البته بعید می‌دانم فروشنده‌ای زیر بار این آزمایش‌های تخصصی برود. او در جواب سؤالم در مورد مارک تجاری الکل می‌گوید: «الکل را با تانکر می‌آورند و ما توی ظرف‌های مختلف می‌ریزیم. مارک‌ها متفاوت است و بعضی هم آنالیزش را روی بشکه‌ها زده‌اند.»



از هر طرف که می‌روم، به نام یا برندی نمی‌رسم. نهایت نام شهرهایی که تولیدکننده الکل هستند به میان می‌آید؛ الکل شیراز، الکل مهاباد، الکل قزوین، الکل زنجان و... کمی که حرف می‌زنم، بالاخره رضایت می‌دهد که به یکی از گالن‌هایش الکل‌سنج بزنم. الکل‌سنج دقیق روی ۷۰ می‌ایستد و فروشنده با غرور می‌گوید: «اگر بیشتر از ۵۰ لیتر هم خواستی من در خدمتم.»



مغازه بعدی اما فروشگاه ژل دست است. پسر درشت هیکلی پشت دخل نشسته و روی میزش یک ژل بزرگ ضدعفونی گذاشته که هر چند لحظه به دستش می‌مالد. آنقدر این کار را تکرار می‌کند که آدم فکر می‌کند ویروس‌ها را به چشم می‌بیند که دست هم را گرفته‌اند و می‌رقصند.


او با تعصب از برتری ژل نسبت به الکل داد سخن می‌دهد: «الکل برای شست‌وشو خوب است ژل برای دست. ببین داداش! الکل قلابی زیاد است. اتانول را جای متانول می‌دهند یا آب قاطی می‌کنند. در این بازار همه چیز پیدا می‌شود. همین فروشنده همسایه ما الکل آورده بود الکل‌سنج زد معلوم شد ۹۸ درصد آب است. بعضی وقت‌ها مغازه‌دار هم نمی‌داند. کلاً بهتر است از داروخانه معتبر بخرید.» اما وقتی می‌شنود می‌خواهم ۵۰ لیتر الکل بخرم، به یکباره ورق برمی‌گردد: «من خودم الکل خوب دارم به تو می‌دهم لیتری ۶۰ تومان؛ الکل ۹۶ درصد که خودم مستقیم از کارخانه می‌آورم.»



«بوی بهشت می‌دهد تا حالا بهشت رفتی؟» مرد فروشنده لوزام آرایشی بهداشتی این جمله را به خریدار ادکلن می‌گوید و خریدار با خنده می‌گوید: «ایشالا کرونا گرفتم بعدش می‌روم، جای شما را هم خالی می‌کنم.» او وسط شلوغی جلوی مغازه‌ای قدیمی ایستاده و قیمت می‌دهد: «ضدعفونی ۴ لیتری دارم مارک خوبی است. ۴ لیتر ۷۰ درصد ۱۲۴ تومان است.» می‌پرسم می‌توانم الکل‌سنج بزنم؟ می‌گوید: «حتماً» اما تا دستم به سمت گالن می‌رود، با خنده تمسخر آمیزی می‌گوید: «اول پولش را بده بعد الکل‌سنج بزن. اگر هم ۷۰ درصد نبود نبر.»



جلوی پاساژی نرسیده به میدان مروی، پر است از ادکلن فروشی. چند مرد بدون ماسک ایستاده‌اند، گل می‌گویند و گل می‌شنوند.


یکی از آنها که تی‌شرت زردی به تن دارد و سبیل قیطانی، با خنده می‌گوید: «من سال‌هاست اینجا کار می‌کنم. در این بازار همه چیز پیدا می‌شود اما در این پاساژ پیدا نمی‌کنی اینجا فقط الکل فیکساتور پیدا می‌شود که برای فیکس کردن بوی ادکلن است.» مرد دیگری وقتی می‌شنود قرار است برای شرکتی خرید کنم، دعوت می‌کند تا از الکل‌های درجه یک او که در گنجه‌ای کنار مغازه در ظرف‌های یک لیتری چیده شده، دیدن کنم: «من الکل ۹۶ فیکساتور دارم. محلول عطر و ادکلن است. اینها برند خاصی ندارد ولی با اطمینان به تو می‌دهم چون به کار خودم ایمان دارم.»



در کشویی را باز می‌کند و یک ظرف بیرون می‌آورد و روی دستم می‌ریزد و می‌گوید: «ماسک را بکش پایین و بو کن!» بوی الکل می‌دهد: «مثل اشک چشم زلال است. این بوی الکل است اگر متانول بود، دماغت را می‌سوزاند.» از من می‌خواهد الکل‌سنج را داخل ظرف یک لیتری بیندازم بعد یکدفعه به هم نگاه می‌کنیم و با خنده می‌پرسیم حالا چطور الکل‌سنج را از سر تنگ ظرف، بیرون بیاوریم. الکل‌سنج خلوص بالای الکل را نشان می‌دهد و فروشنده دوباره تأکید می‌کند: «من به کارم ایمان دارم» او دلیل رنگ آبی مایع ضدعفونی و الکل‌ها را جلوگیری از مصرف خوراکی آن می‌داند و از اینکه سربلند از آزمایش بیرون آمده، خوشحال است.



در یکی از کوچه‌های تنگ متصل به خیابان ناصرخسرو پر از مغازه‌های کوچک تنگ هم است و سرشان هم خلوت. بیشترشان یا الکل ندارند یا مقدار زیادش را نمی‌توانند تأمین کنند. همین طور که از حجره‌ای به حجره دیگر می‌روم، یک نفر صدایم می‌کند. ترسم می‌گیرد. برمی‌گردم و می‌بینم مردی که در انتهای کوچه ایستاده با دست اشاره می‌کند به سمتش بروم.


کوچه خلوت است اما باز بودن مغازه‌ها دلگرمم می‌کند. نزدیکش می‌روم کنار دری که به زیرزمین باز می‌شود ایستاده و می‌پرسد: « اتانول می‌خواهی؟ هر چی بخواهی هست‌ها» او خودش را خریدار ماسک معرفی می‌کند اما اینکه چرا آنجا ایستاده لابد داستان دیگری است. تشکر می‌کنم و برمی‌گردم به خیابان اصلی که اندکی شلوغ‌تر شده است. در راه با خودم فکر می‌کنم بیچاره مردمی که قرار است در این بازار خرید کنند. همه چیز پیچیده و متناقض است. شبیه یک اثر هنری که به تحلیل و نتیجه‌گیری سرراستی تن نمی‌دهد.


انتهای پیام/



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب