دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

«باربَد» و گفتگو با شاه ساسانی به زبان موسیقی

باربد نام‌آورترین موسیقی‌دان و خنیاگر ایرانی پیش از اسلام است که در دوره ساسانیان می‌زیست.
کد خبر : 493998
1364.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت‌به‌خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ،از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



باربَد نام‌آورترین موسیقی‌دان و خنیاگر ایرانی پیش از اسلام است که در دوره ساسانیان می‌زیست.


موسیقیدانی و خنیاگری در دوره ساسانیان ارج و اهمیت بسیار داشت و نوازندگان و خنیاگران مقام بلندی در طبقه‌بندی حکومت داشتند، چنان‌که اردشیر بابکان آنان را در طبقه ویژه‌ای جای داد. موسیقی در ایران آن روزگار آن‌چنان ارزشی داشت که گفته‌اند بهرام گور، برای بهره‌مندی عموم مردم از این هنر، 2 هزار رامشگر هندی به ایران آورد.


باربد رئیس یا سررامشگر دربار خسروپرویز بود و مقام او در موسیقی پیش از اسلام ایران چنان است که هنوز هم نماد موسیقی‌دانی و خنیاگری ایران به شمار می‌آید.


گفته‌اند که وی به خسروپرویز بسیار نزدیک و در وی تأثیرگذار بود. بیشتر نویسندگانی که درباره او مطلب نوشته‌اند او را هنرمندی افسانه‌ای و فرزانه‌ای بی‌مانند نشان داده‌اند که با استفاده از هنر و با نوای چنگ و آواز خود، مشکلات دیگران را حل می‌کرد و اگر کسی، حتی شیرین، همسر سوگلی خسروپرویز، حاجتی داشت؛ اما جرئت گفتنش نبود، از باربد یاری می‌خواست تا او با ساز و آواز به گوش خسرو برساند. در کتاب‌های تاریخ از پایمردی‌های او در این‌باره سخن‌ها رفته است. از جمله روایتی افسانه‌وار هست که در آن باربد، با آوازی جان‌گداز، خسروپرویز را از مرگ شبدیز، اسب مورد علاقه‌اش آگاه می‌کند و میرآخورِ اسب را از مرگ نجات می‌دهد.


در داستان‌های باربدی آمده است که او 360 نوا، با نام‌های جداگانه، ساخته بود که در هر روزی از سال یکی از آنها نواخته می‌شد. نظامی در خسرو و شیرین نام 30 نوای او را برشمرده است؛ از جمله مروای نیک، آرایش خورشید، ماه بر کوهان، رامش جان، نیمروز، سروستان، مهرگانی، سبز در سبز، کیک دری، کین سیاوش، شبدیز، نخجیرگان، سادُروان، مروارید.


از اینکه گفته‌اند که او درخواست‌های مردم و بزرگان را ضمن اجرای نواها و آهنگ‌های خود به گوش شاه می‌رساند و برمی‌آید که آهنگ‌های او همراه با شعر و کلام بوده است که خود او آنها را می‌سرود و به آواز اجرا می‌کرد به سخن دیگر خود شعر و آهنگ می‌ساخت، خود می‌نواخت و خود نیز می‌خواند؛ بنابراین می‌توان نتیجه گرفت که وی شاعر بسیار توانایی هم بود. کسی که برای هر 360 روز سال، افزون بر آهنگ‌سازی که خود هنر بزرگی است، شعر بسازد، شاعر یا ترانه‌سرای بزرگی نیز هست. ظاهراً این سنت آهنگ‌سازی، شاعری، نوازندگی و خوانندگی و گرد آمدن همه این هنرها در یک کس در ایران پیشینه طولانی دارد و پس از باربد، این سنت به رودکی،‌ابوحفص و سغدی، فرخی سیستانی و دیگران و در روزگار ما به عارف قزوینی به میراث رسید. سامانیان که نسبت و نسبت خود را به ایران پیش از اسلام می‌رساندند، این سنت ادبی، موسیقایی و خنیاگری را در دربار خود احیا کردند.


اگر شعر «بوی جوی مولیان» را که رودکی برای امیر سامانی خواند و توانست وی را به پایتخت برگرداند، با داستان مردن شبدیز قیاس کنیم، ادامه این سنت را در دوره پس از اسلام نیز درمی‌یابیم. با این تفاوت که در ایران پیش از اسلام موسیقی بر شعر تقدم و برتری داشت اما پس از اسلام، بر اثر دگرگونی ارزش‌ها، شعر بر موسیقی تقدم و برتری یافت.


در دوره ساسانیان، افزون بر باربد نوازنده - شاعران دیگری نیز سراغ داریم: نکیسا، رامتین، بامشاد و دیگران.


با توجه به نام الحان و نواهای باربد می‌توان موضوع آنها را به چهار بخش تقسیم کرد:


1. یادکردِ لوازم و اسباب شوکت و حشمت خسروپرویز؛ از جمله هفت گنج، تخت ارشیر، گنج باد و گنج گاو؛


2. مسئله نام و ننگ و بزرگداشت قهرمانان ملی و یادکرد کردارهای پهلوانی آنان مانند کین سیاوش، کین ایرج، سیاوشان؛


3. ارج نهادن به سنت‌های فرهنگی و پاسداری از آیین‌های پیشینیان؛ از جمله آیین جمشید، نوروز کیقباد، ساز نوروز، نوروز بزرگ؛


4. توجه به زیبایی‌های طبیعت و توصیف جلوه‌های آن؛ از جمله آرایش خورشید، سبز در سبز، ماه بر کوهان، نوبهاری، روشن چراغ.


انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب