«ابن جُلجُل»؛ متخصص داروهای گیاهی در 1000 سال پیش!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا- بارها شنیدهایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی میانجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرنها پیش خشتبهخشت این بنای سترگ را روی هم گذاشتهاند.
با شما مخاطب گرامی قراری گذاشتهایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان میدهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشارهای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.
برای خوشهچینی از این خرمن دانش و فرهنگ،از جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علیاکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره بردهایم.
سلیمان بن حسّان اندلسی معروف به «ابن جُلجُل»، پزشک و داروشناس مشهور اندلسی در سده چهارم هجری قمری است.
از زندگی او اطلاع کمی در دست است و تنها منبع ما نوشته «ابن اَبار» است که احتمالاً آن را از شرح حالی برگرفته که خودِ ابن جلجل نوشته است. درباره نیاکان وی نیز اطلاعی در دست نیست، اما احتمالاً «جلجل» صورت تحریف شده نام اسپانیایی نیای او بوده که پس از فتح اندلس مسلمان شده است.
تاریخ تولد ابن جُلجُل دانسته نیست؛ اما روشن است که در قرطبه زاده شد و از 10 سالگی به تحصیل علم پرداخت. او علم حدیث را از افرادی چون احمد بن فضل دینوری و ابوالحزم وهب بن مسره، فقیه و محدث مراکز علمی قرطبه، آموخت. در 358ق/969م و در 26 سالگی ادب عرب و الکتاب سیبُوَیه را نزد محمد بن یحیی رباحی، ادیب و فقیه مشهور اندلس فرا گرفت و از همان روزگار ملازمت ابوبکر بن قوطیه و ابوایوب سلیمان بن ایوب را برگزید.
ابن جلجل از 14 سالگی به پزشکی علاقهمند شد و در کنار دانشمندان و پزشکانی که به ریاست حسدای بن شبروط اسرائیلی، پزشک و وزیر مشهور عبدالرحمان الناصر اموی با نیکلای راهب همکاری میکردند، پزشکی را آموخت. وی چندان در این رشته پیش رفت که در 24 سالگی در پزشکی صاحب رأی و نظر شد و به سبب همین مهارت در پزشکی و داروشناسی به سِمَت طبیب خاص خلیفه هشام دوم المؤید اموی برگزیده شد.
درباره تاریخ درگذشت ابن جلجل اطلاعی در دست نیست. آخرین بار در سال 377ق/987م از او یاد شده است. ابن جلجل در این سال کتاب طبقات الاطباء را به پایان برد؛ اما به یقین میتوان گفت که تاریخ وفات او بعد از سال 384ق بوده است.
آثار او عبارتاند از:
1. تفسیر اسماء الادویة المفردة، این رساله تفسیری است که بر کتاب الادویة المفردة یا الحشائش دیوسقوریدس نوشته شده است. ابن جلجل خود در مقدمه این اثر شرح ارزشمندی از سرگذشت ترجمه این کتاب به عربی آورده که ابن ابی اُصیبَعِه آن را نقل کرده است. بنا بر این شرح، ترجمه قدیمتر این کتاب که به همت استفان بن باسیل و تصحیح حنین بن اسحاق در بغداد عرضه شد، در اسپانیا متداول بود. استفان بن باسیل در این ترجمه اسامی داروهایی را که معادل عربی آنها را نمیدانسته ترجمه نکرده است. این روال ادامه داشت تا آنکه در دوره عبدالرحمان الناصر اموی، رومانوس از قسطنطنیه هدایایی از جمله کتاب دیوسقوریدس را که به زبان یونانی قدیم بود را به قرطبه فرستاد. در قرطبه چند تن از پزشکان به سرپرستی حسدای بن شبروط به همراه نیکلا، در ترجمه کتاب دیوسقوریدس شرکت جستند که ابن جلجل نیز به آنها پیوست. بدین ترتیب، ابن جلجل کتاب تفسیر اسماء الادویة المفردة را در 372ق/982م، به روزگار المؤید هشام ابن حکم، تألیف کرد.
2. مقالة فی ذکر الادویة التی لم یذکرها دیسقوریدس فی کتابه، این کتاب درباره داروهایی است که در پزشکی کاربرد داشتهاند و چنان که خود ابن جلجل اشاره کرده، دیوسقوریدس از ذکر آنها غفلت کرده است. علت این غفلت احتمالاً آن بوده که انها را ندیده و نیازموده یا در روزگار او از آنها استفاده نمیشده است.
3. رسالة التبیین فیما غلط فیه بعض المتطببین، این کتاب درباره اشتباهاتی است که برخی از پزشکان مرتکب میشدهاند. از این رساله نسخهای در دست نیست.
4. مقالة فی ادویة التریاق.
5. طبقات الاطباء و الحکما،، این کتاب مهمترین اثر ابن جلجل است که در منابع گوناگون به نامهای متعددی چون اخبار اطباء الاندلس، اخبار الاطباء و الفلاسفة و نیز به عنوان کتابی کوچک درباره تاریخ حکما از آن یاد شده است. چنین به نظر میرسد که طبقات الاطباء و الحکما، که ابن ابار از آن یاد کرده، نامی است که خود مؤلف برگزیده است. این کتاب به 9 طبقه (بخش) تقسیم شده است و حاوی شرح حال 57 تن از پزشکان و فیلسوفان از هرمس تا روزگار معاصر ابن جلجل است. پنج طبقه نخست به رومیان و یونانیان و اسکندرانیان تعلق دارد. طبقه ششم به حکمای صدر اسلام و مخضرم پرداخته و طبقه هفتم درباره پزشکان و فیلسوفان جهان اسلام، اعم از مسلمان و غیرمسلمان است. طبقه هشتم درباره حکمای غرب جهان اسلام و طبقه نهم درباره حکمای اندلس است.
ابن جلجل این کتاب را به خواست یکی از بزرگان اندلس تدوین کرد و آن را در 377ق به پایان رساند. وی در این اثر از منابع مکتوب یونانی و لاتینی و نیز از شنیدهها و دیدههای خود بهره جسته است. مهمترین مآخذ او به ویژه در تدوین پنج طبقه نخست کتاب عبارتاند از: کتاب الالوف (در حرکات فلک و کواکب) اثر ابو معشر بلخی، کتاب تاریخ القروانقه تألیف سفرونیوس یوسبیوس ایرونیموس، ترجمه السیاسة ارسطو. وی همچنین اطلاعات ارزشمند دیگری درباره پزشکان شرق و غرب جهان اسلام از کسانی چون ابوزکریا یحیی بن مالک بن عاید معروف به العائدی اندلسی، ابن قوطیه و محمد بن عبدون پزشک که ابن جلجل شرح حال او را در پایان کتاب آورده، نقل کرده است.
برخی از محققان احتمال دادهاند که این کتاب پس از تاریخ الاطباء، تألیف اسحاق بن حنین، کهنترین مجموعه شرح حال پزشکان به زبان عربی است. اما فؤاد سید دستکم هفت کتاب در این زمینه قبل از اثر ابن جلجل برشمرده است. کتاب طبقات الاطباء ابن جلجل اگرچه از منابع ابن ابی اصیبعه و دیگران بوده است، گاه ابن ابی اصیبعه از قول ابن جلجل مطالبی آورده که در این کتاب دیده نمیشود. این کتاب در سال 1955 در انستیتوی فرانسوی قاهره به کوشش فؤاد سید به چاپ رسید. همچنین بخش پایانی آن نیز در 1968 به همت خوان ورنت به اسپانیایی ترجمه و چاپ شد.
انتهای پیام/4104/
انتهای پیام/