نوسرودهای از علیرضا قزوه با عنوان «عریضهای به آقا سید روح الله»
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، ماجرای درگذشت آسیه پناهی که بعد از درگیری با ماموران شهرداری کرمانشاه بر سر خراب کردن خانهاش و قتل غمانگیز رومینا اشرفی به دست پدرش که طی روزهای اخیر منتشر شده است، موجی از احساسات را در میان بخشهای مختلف اجتماع ایجاد کرده است و در این میان شاعران نیز به سرایش قطعهشعرهایی در این زمینه پرداختهاند.
علیرضا قزوه شاعر برجسته کشور درباره این اتفاقات نوسرودهای با عنوان «عریضهای به آقا سید روح الله...» منتشر کرد و در ابتدای آن نوشت «این شعر را به آسیه پناهی و تمام زنان و دختران بی پناه سرزمینم هدیه میکنم».
در ادامه متن کامل این شعر را میخوانید:
نوشت برایم:
ای کاش
شعری برای آسیه میگفتی؟
زنی که آلونکش را
در زیر گریههایش له کردند
همین پهلوانان شهرداری کرمانشاهان
اصلا اینها کی اند
ویلای شبنمک دولت زاده را
با احترام تمام
ده سانت
تخریب میکنند...
وقتی بناست صد متر کوچه باز شود در زمین مفتی فلان آیت الله
در شمال شهر
چه قشقرقی راه میاندازد
حالا یکی حساب کند
هزار متر زمین
متری صد میلیون قربه الی الله ...
و حضرت آیت الله الف
چه گریه ای میکند تا هنوز
برای آمدن بقیه الله الاعظم (عج)...
نوشت برایم:
اسرائیل هم که کار شهرداری ما را تکرار میکند
نوشتم:
باشد علی محمد!
امشب برای بار صدم
عریضه ای مینویسم
برای آقا سید روح الله موسوی الخمینی!
عریضه ای به خاطر آسیه
حتی عریضه ای به خاطر رومینا
و دختران فراری از پدر
به خاطر پدرانی که فقر
از یادشان برده است که دخترانی دارند...
آقا سید روح الله!
از آن جماعتی که دور و برت بودند
چندتا حالا در کار کارچاق کنی افتاده اند
در جایی مثل لواسان
بعضی شان چقدر آقازاده پس انداختند
و تخمهای حلالشان حالا
با پولهای حرام
عجب بزن بکوبهای حرامی دارند
از برج الحرام پدرجانشان
تا منطقه عملیاتی والهفت هشت فرنگستان...
توله سگهایی که آخرین نقشهشان این است که یک روز
با تشییع جنازه شجریان
پوز حاج قاسم را بزنند!
و حاج قاسم
بدجور زد
به پوز پدرهای سوختهشان ...
حتی کمی گلایه هم دارم آقاجان!
از این عزیز دردانههایت
و فرزندان راستین شما
امثال زکزاکی است و سید حسن نصرالله
و حاج قاسم و یارانش
نه شیخ جکوزی!
و شیخ دودکش!
وزیر بیادب دور مانده از راه
طبیبک خودخواه
چه تحفههای رنگارنگی آورد شیخنا
باید تاریخ را
وارونه از حوالی این سالها نوشت
و آن جماعت دولتمند
کاری نکرد
غیر قفلسازی و قفل کردن
و کاری از دست هیچ کلیدی ساخته نیست
اما هنوز بچههای حاج قاسم هستند
هنوز دو سید پاکدست!
هستند
میدانی آقا سید روح الله!
بعد شما
نان حلال خوردن سخت شد!
عملیات آزادسازی عسلک سخت شد
با شمایم آقا سید روح الله!
که از خانه دوهزار متری پدری
به دو اتاق مستاجری رسیدی!
چه کردند بعد شما بچه مستاجرانی
که برای تا هفت پشتشان
برج خریدند و برج ساختند!
اما هنوز آلونکها هست
عسلکها هست
متلکها هست
وزیرکان بیشعور و کم شعور و عقب مانده هستند
و همچنان ول ول میگردند
شنوندگان عزیز توجه فرمایید...
دیشب رزمندگان شهرداری کرمانشاه
با رمز نامقدس یا شبنم...
گل کاشتند!
انگار همه
از یاد بردهاند که این انقلاب
از آن آسیهها بود
نه شبنمها!
اما هنوز چیزی به نام شعر هست
اما هنوز میشود
در نیمههای یک شب خردادی
از دست این همه بیعرضه
به شما عریضه نوشت!
بیخود نبود که گاهی
خود شما
از دست کاسبان نفاق
و شیخهای زیادت خواه
پناه میبردی به شعر....
امشب بیا به دور از تمام هیاهوها
برای هم غزل بخوانیم
شما بخوان:
"دست آن شیخ ببوسید که تکفیرم کرد..."
و من میخوانم:
تنها تو بد ندیدهای از واعظان شهر
ما نیز در شمار شهیدان تهمتیم...
انتهای پیام/4028/
انتهای پیام/