دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
اختران سپهر فرهنگ و تمدن اسلام و ایران

ستاره‌شناس مسلمانی که الهام‌بخش «گالیله» و «کوپرنیک» شد

ابوالحسن علاءالدین علی بن ابراهیم انصاری (704-777ق)، معروف به «ابن شاطر»، اخترشناس و ریاضی‌دان معروف است.
کد خبر : 471480
Islamic-Golden-Era’s-Astronomers-1.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ـ بارها شنیده‌ایم که گذشته چراغ راه آینده است. این چراغ، روشنگر مسیری است که به ساختن بنای تمدن ایرانی اسلامی می‌انجامد. چراغی که انوار روشنگرش حاصل تلاش صدها حکیم، هنرمند و فیلسوف مسلمان است که از قرن‌ها پیش خشت به خشت این بنای سترگ را روی هم گذاشته‌اند.


با شما مخاطب گرامی قراری گذاشته‌ایم تا هر روز به بهانه عددی که تقویم برای تاریخ آن روز به ما نشان می‌دهد، به زندگی یکی از مشاهیر و بزرگان تاریخ کهن ایران و اسلام مختصر اشاره‌ای کنیم تا بتوانیم پس از یک سال، با این انوار روشنگر چراغ تمدن و فرهنگ آشنا شویم. به این منظور هر روز صبح، بخشی از تاریخ کهن خود و افتخارات آن را مرور خواهیم کرد.


برای خوشه‌چینی از این خرمن دانش و فرهنگ، جلد اول کتاب «تقویم تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام و ایران» تألیف دکتر علی‌اکبر ولایتی که به سال ۱۳۹۲ در انتشارات امیرکبیر به زیور طبع آراسته شده، بهره برده‌ایم.



ابوالحسن علاءالدین علی بن ابراهیم انصاری (704-777ق)، معروف به «ابن شاطر»، اخترشناس و ریاضی‌دان معروف است.


در دمشق به دنیا آمد و در همان شهر درگذشت. بیشتر دانشمندان هم‌دوره‌اش به او لقب علّامه داده بودند و به سبب انتساب به نخستین معلم خود، ابن شاطر که بعدها به «ابن شاطر ارشد» معروف شد، او را با این نام نیز می‌خواندند. او برجسته‌ترین منجم مسلمان قرن هشتم هجری قمری و رئیس موقّتان (تعیین‌کنندگان اوقات شرعی) مسجد اموی دمشق بود. به ساختن ابزار نجومی علاقه داشت و چندین نظریه نیز از او به جا مانده است .


در6سالگی پدرش را از دست داد. پس از پدر، جدش سرپرستی او را به عهده گرفت. پس از چندی او را به علی بن ابراهیم، همسر خاله‌اش، سپردند که پسرعموی پدرش نیز بود. او به ابن شاطر نجوم و حساب و هندسه آموخت. همچنین ابن شاطر نزد او هنر کنده‌کاری بر روی عاج را آموخت و به همین سبب به «مطعّم» معروف شد.


ابن شاطر پس از چندی از راه هنر کنده‌کاری روی عاج ثروتی اندوخت و به شهرهایی چون قاهره و اسکندریه سفر کرد تا یادگیری نجوم و ریاضی را ادامه دهد.


پس از آنکه در این دو علم مهارت یافت و با ساخت ابزار نجومی آشنا شد، به دمشق بازگشت و رئیس مؤذنان مسجد جامع اموی دمشق شد و مسئولیت تعیین اوقات شرعی را در آن مسجد به عهده گرفت. او برای این کار جدول‌هایی تنظیم کرد که بعضی از آنها توابع کروی نجومی بود و با آنها اوقات نماز را تعیین می‌کرد.


آثار ابن شاطر را می‌توان به دو دسته ساخت ابزار نجومی و تألیف کتاب و مقاله تقسیم کرد. در مورد ابزار نجومی ساخته وی باید گفت که جز تعداد اندکی از آنها بر جای نمانده، ولی مقاله‌هایی که درباره نحوه کاربرد آنها نوشته، نشان‌دهنده وجود آنهاست.


ابن شاطر اسطرلابی در 22 سالگی ساخت که هم‌اکنون در رصدخانه ملی پاریس است و در 34 سالگی دو اسطرلاب طراحی کرد و یکی از آنها را «اَلاَلة الجامعة» نامید. نمونه‌هایی از این دو اسطرلاب در موزه هنر اسلامی قاهره و کتابخانه ملی پاریس نگه‌داری می‌شود.


ابن شاطر، علاوه بر ساخت این سه نمونه اسطرلاب، مطالبی نیز درباره اسطرلاب مسطح معمولی نوشته است. وی همچنین در مورد دو رُبع رایج آن دوره، یعنی ربع مُقنطرات و ربع مُجَیَّب مطلب نوشته است. ابن شاطر دو ربع ویژه طراحی کرد که یکی ربع علایی، منسوب به علاءالدین، لقب ابن شاطر و دیگری ربع تام نام داشت. هر دوی آنها شکل‌های تغییریافته ربع مجیّب و ساده‌تر و سودمندتر از آن بود.


ابن شاطر رُبع تام را برای شناخت اوقات شرعی ساخت. این ربع شبکه‌ای از خطوط هم‌فاصله دارد که به موازات اضلاع یک مثلث متساوی‌الاضلاع ترسیم شده که در ربع محاط است و یکی از محورهای ربع، قاعده آن است. اما ربع علایی مانند ربع مجَیَّب، شبکه‌ای از خطوط مختصات متعامد دارد که هر محور را به 60 یا 90 جزء مساوی تقسیم می‌کند و دسته‌ای از خطوط موازی دارد که نقاط دو محور را به هم می‌پیوندند.


این ربع‌ها کاربردهای متفاوتی داشت؛ از آن جمله در عملیات ریاضی و محاسباتی زمان خود، پیدا کردن حاصل ضرب‌ها و خارج قسمت‌ها و توابع مثلثاتی، حل مسائل متعارف نجوم کروی و مسائلی مانند میل اول و دوم و بُعد مستقیم، تعیین طول دائرة‌البروجی، تعیین مدت شفق و فلق برای عرض جغرافیایی یا طول خورشیدی یا ارتفاع خورشیدی معین. 


از دیگر ساخته‌های ابن شاطر دو ساعت آفتابی به جا مانده است. در 773ق ساعت آفتابی باشکوهی برای مناره شمالی مسجد اموی دمشق ساخت و قطعاتی از آن هم‌اکنون در باغ موزه ملی دمشق نگه‌داری می‌شود. این ساعت ساختمانی پیچیده و بسیار دقیق داشت و از صفحه‌ای مرمرین به ابعاد تقریبی یک متر در دو متر ساخته شده و روی آن شبکه پیچیده‌ای از منحنی‌هایی حک شده بود که با آن می‌توانستند اوقات شرعی را تعیین کنند. نوشته‌هایی نیز روی ساعت بود: نام سازنده، شهری که ساعت در آن نصب شده بود، فرمانروای وقت شام و تاریخ ساخت ساعت. این ساعت آفتابی کامل‌ترین و دقیق‌ترین و هنرمندانه‌ترین ابزاری بود که در سرزمین‌های اسلامی استفاده می‌شد.


آخرین ساخته ابن شاطر ابزاری مکانیکی بود که صَفَدی، مورخ عرب هم‌عصر وی، آن را دیده و در نوشته‌هایش درباره آن بیان کرده که اسطرلابی بوده است که ابن شاطر بر روی دیوار خانه‌اش نصب کرده بود و شب و روز بدون محرکی در حرکت بود و ساعت‌های اعتدلالی و زمانی را نشان می‌داد. ظاهراً این وسیله اسطرلاب نبوده بلکه همان ساعتی بوده که بعدها به اروپا راه یافته است.


آثار ابن شاطر که دربردارنده ساعت‌های آفتابی، ابزار نجومی دیگر و مقاله‌ها و کتاب‌های مربوط به آنها بود، پس از وی قرن‌ها در مصر، شام، عثمانی و دیگر سرزمین‌های اسلامی استفاده می‌شدند و مرجعی برای تعیین اوقات شرعی بودند.


افزون بر ساخت ابزار نجومی، مهم‌ترین کار ابن شاطر بیان نظریه «سیاره‌ای» اوست که تغییرات تازه‌ای در الگوهای  بطلمیوس ایجاد کرد. او با شرح و نقد اغلب نظریه‌های بطلمیوس و براساس رصدها و الگوهای مندرج در کتاب الزیج الجدید خود، حرکت اجرام آسمانی را بر اساس نظریه بطلمیوس رد کرده و برهان‌هایی نیز در اثبات نظریه خود عرضه کرده بود.


ابتکار او این بود که فلک‌های حامل خارج از مرکز و فلک مُعدل المسیر را حذف کرده و به جای آن فلک‌های تدویر درجه دوم را گذاشته بود. در واقع حرکت خورشید را از دید ناظر زمینی مجموعه‌ای از حرکت‌های تدویری (دایره‌ای) در نظر گرفته بود. هدف او اصلاح مبانی نجوم عملی نبود، بلکه طرح نظریه سیاره‌ای جدید بود که از حرکات یکنواخت در مدارهای دایره‌ای به وجود آمده باشد. او همین کار را در مورد خورشید انجام داد، ولی هیچ مطلب جدیدی از فلک تدویر دوم خورشید به دست نیاورد. این ابتکار درباره ماه تا حدی نقص عمده نظریه بطلمیوس را اصلاح کرد،زیرا از تغییر فاصله ماه به وضوح می‌کاست.


نوشته‌های وی درباره نظریه سیاره‌ای در آثار کوپرنیک نیز مشاهده شده است و در واقع ارزش واقعی آثار ابن شاطر در 1950 معلوم شد و این زمانی بود که برای نخستین بار دانشمندان غربی آثار او را مطالعه و بررسی کردند و مشخص شد که الگوهای او از نظر ریاضی با الگوهای کوپرنیک یکی است و این سؤال پیش آمد که آیا آثار ابن شاطر در قرون وسطا به اروپا راه یافته بود؟ اگر چنین بود، آیا کوپرنیک نیز آنها را مطالعه کرده بود؟ اگر چنین باشدباید گفت کوپرنیک نظریه‌های نجومی ابن شاطر را به خود نسبت داده است.


این موضوع را شرق‌شناس انگلیسی، دیوید کینگ، در مقاله‌ای در قاموس الشخصیات العلمیه در 1950 بیان کرده است. به‌طور کلی همه آنچه را که در طرح کوپرنیک تازگی دارد می‌توان در نوشته‌ها و آثار خواجه نصیرالدین طوسی، خیام، ابوعبید بوزجانی، زرقالی، قطب‌الدین شیرازی و ابن شاطر یافت. حتی برخی از دانشمندان اروپایی بر آن‌اند که گالیله در اختراع تلسکوپ از نظریه‌ها و افکار ابن شاطر استفاده کرده است.


اهمیت ابن شاطر و آثار او به علت طراحی و تکمیل ابزار نجومیف به‌ویژه ساخت ساعت آفتابی و عرضه نظریه سیاره‌ای است؛ اما علاوه بر این، تألیفات بی‌شماری نیز داشت که از آنها فقط 41 اثر به جا مانده و یا در منابع از آنها نام برده شده است که برخی از آنها  بدین قرارند:


1. تعلیق الارصاد، رساله‌ای است که ضمن الزیج الجدید توضیح داده شده و در آن به توضیح و شرح روش‌ها و رصدهایی پرداخته که به کمک آنها نظریه سیاره‌ای خود را طرح‌ریزی کرده و معیارهایی برای آن به دست آورده بود. از این رساله هیچ نسخه‌ای در منابع خطی یافت نشده است.


2. الزیج الجدید، که مشهورترین و مهم‌ترین اثر تألیفی اوست و آن را به دستور سلطان مراد اول عثمانی نوشت. قصد سلطان از دادن چنین فرمانی، جمع‌آوری نظریه‌های فلکی و معلومات جدید بود. ابن شاطر در مقدمه اثر خود آورده که تعداد فراوانی از آثار گذشتگان را مطالعه کرده و در آثار افرادی چون ابن هیثم و خواجه نصیرالدین طوسی متوجه شده بود که آنان به نظریه سیاره‌ای بطلمیوس شک کرده‌اند ولی موفق به بیان الگویی مناسب برای آن نشده‌اند. 


3. تسهیل المواقیت فی‌العمل بصندوق الیواقیت، رساله‌ای درباره کاربرد ساعت آفتابی مدرسه احمدیه حلب، صندوق الیواقیت است. این رسالهت شامل 155 مسئله فلکی است که از راه‌های جبری محاسبه شده بود. تاکنون نسخه‌ای از آن یافت نشده است.


4. رسالة الربع التّام، رساله دیگری از اوست که آن را رسالة فی الربع التام الموضوع لمواقیت الاسلام نیز نامیده‌اند. این اثر یک مقدمه و 46 باب دارد و نسخه‌هایی از آن در دست است .


5. النفع العام فی العمل بالربع التام لمواقیت الاسلام، رساله‌ای است که ابن شاطر با وجود فراوانی ابزار رصدی اقدام به تألیف آن کرده تبود، زیرا آنها را برای شناخت اوقات شرعی کافی نمی‌دانست. این رسالهت یک مقدمه و یک خاتمه و 200 باب داشت. نسخه‌هایی از آن موجود است 


6. النجوم الزاهرة فی العمل بالربع المجیّب بلامری و لا دائرة، ابن شاطر در این اثر بیشتر عملیات ریاضی را بر مبنای عرض جغرافیایی دمشق انجام داده و در ربع مدارهای سه‌گانه و دو خط طول و عرض و مدارهای روزانه را نیز به آن اضافه کرده است. دانشمندان پس از وی این اثر را چندین بار خلاصه و تصحیح کرده‌اند.


7. نهایة السول فی تصحیح الاصول، مؤلف در این اثر طرحی بر مبنای طرح خواجه نصیرالدین طوسی پیشنهاد کرده است. او با توجه به طرح طوسی، فلک خارج مرکز را حذف کرده و به جای آن فلک تدویر دوم را در منظومه شمسی و حرکت ماه در نظر گرفته است. این همان نظریه‌ای است که حدود دو قرن بعد، کوپرنیک درباره ماه طرح کرد. این کتاب یک مقدمه و 30 باب و یک خاتمه دارد. نسخه‌هایی از آن در کتابخانه‌های جهان نگه‌داری می‌شود.


8. تحفة السامع فی العمل بالربع الجامع، که دارای یک مقدمه، 41 باب و خاتمه دارد .


9. نزهة السامع فی العمل بالربع الجامع، خلاصه رساله تحفة السامع فی العمل بالربع الجامع است و قصد ابن شاطر از خلاصه کردن آن تسهیل اعمال ریاضی و نجومی بوده است. این کتاب یک مقدمه و 41 باب و یک خاتمه دارد و نسخه‌هایی از آن در دست است.


10. جدول الضّل، که در آن قامت انسان به اندازه هفت قدم (پا) فرض شده و جدول نیز بر همین اساس به دست آمده است و، پس از آن، روش دیگری برای به دست آوردن حد روز و شب در نظر گرفته شده است.


 انتهای پیام/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب