گلایه استاد داوری اردکانی به بیتوجهی دستگاهها به علوم انسانی
به گزارش خبرنگار حوزه آموزشی و پژوهشی گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، رضا داوری اردکانی در آیین افتتاحیه مدرسه علوم انسانی روزگار نو که امروز برگزار شد، ضمن تبریک به مناسبت افتتاح این مدرسه علوم انسانی گفت: مدرسه روزگار نو آغاز خوبی است گرچه چند بار است که این آغاز تکرار میشود و این نشانه همت دوستان من است که مشکلات آنها را از راه باز نمی دارد و دوباره به کاری اهتمام کردند که از ۲۰ سال پیش میخواستند انجام دهند.
رئیس فرهنگستان علوم ادامه داد: علم به معنای عام لفظ (علم به معنای حکمت باشد یا در رأس آن حکمت باشد) باید برطرفکننده همه مشکلات باشد و ما باید به علم وفادار باشیم. شعارهای این مدرسه امیدوارکننده است. هر طرح و نامی، انسان را یاد چیزی میاندازد. وقتی روزگار نو را دیدم یاد مجلهای افتادم که مرحوم عباس اقبال آشتیانی آن را پایه گذاری کرد. ما همیشه علم تاریخ داشتهایم. اما غربیها که علم اجتماعی را تأسیس کردند، معنی تاریخ را نیز تغییر دادند. در فرهنگ غربی، تاریخ یک امر نو است. فکر تاریخی به عنوان یک تز و یک نظر و یک طرح که یک سیستم و فکری را بنیان گذاشت، وجود نداشت.
داوری اردکانی گفت: عباس اقبال آشتیانی، بنیانگذار وضع تازهای در تاریخ بود. نباید تصور کرد که چون با چند نظر یک شخص مخالفیم، باید کل شخصیت وی را زیر سوال ببریم. عباس اقبال فرد بزرگی است و کار بزرگی در تاریخ انجام داده، ولی ممکن است من برخی نظرات او را قبول نداشته باشم. ما امروز خیلی به تاریخ و امثال عباس اقبال نیاز داریم.
بیتوجهی دستگاهها به علوم انسانی
وی همچنین تأکید کرد: علوم انسانی که امروز یکی از مسائل ما است و گرفتار آن هستیم، مشکلهایی دارد. اول اینکه دستگاههای علمی ما و مراکز سیاست علم ما به علوم انسانی وقعی نمینهند. امیرکبیر در داروسازی و پزشکی تخصص داشت و هیچ مجالی برای علم اجتماعی آن روز نبود. آن روز ورود علوم اجتماعی به ایران وجهی نداشت و به درد ما نمیخورد. در پایان قرن ۱۹ دورکهایم بیش از صدهزار صفحه مطلب نوشت که نصف آن در دفاع از علوم اجتماعی است. لذا علوم اجتماعی نیاز به دفاع و توجیه داشت.
داوری اردکانی گفت: آن زمان در ایران به طور مثال اگر کسی کتابی در حوزه اقتصاد میخواند، نه زمینه ذهنی لازم را داشت که آن را بفهمد، نه آن کتاب وصف چیزی بوده که در اطراف خود دیده و در واقع آن کتاب برایش بیمعنا بود. وقتی میگوییم علوم انسانی علم آزادی است، هر کسی یک چیز از آن میفهمد. ما علوم انسانی میخوانیم چون از جامعه قدیم جدا شدیم. از زمان مادها تا دوره اسلام نمیدانم تاریخ ایران و شیوه زندگی چقدر تغییر کرده است. ابوریحان بیرونی همانطور زندگی میکرد که سایرین در صد سال پیش از آن زندگی میکردند.
رئیس فرهنگستان علوم افزود: اما عالم ما عالم متغیر است و ما چارهای جزء دگرگون شدن نداریم. این دگرگون شدن چگونه باید باشد و امکانهای آن چیست؟ آیا من مثل سنگ و درخت تابع شرایط و اقتضائات هستم؟ یک تاریخ به وجود آمده و اسم آن تجدد است، هر طور گسترش یابد من هم باید تابع آن باشم؟ تجدد هم این را نمیخواهد.
داروی اردکانی گفت: بنابراین من باید بیندیشم که در برابر کدام جهان هستم. چگونه میتوانم باشم و منحل نباشم؟ اینکه میگویم علوم انسانی علم آزادی است، باید فکر کنم چگونه می توانم آزاد باشم و راه های موجود کداماند، لذا ناگزیر باید علوم اجتماعی را بدانیم.
وی ادامه داد: در سیاستگذاری علمی و فرهنگی ما این گمان غلبه کرد که اگر فیزیک و مکانیک و شیمی داشته باشیم، از مزایای تجدد بهرهمند خواهیم شد. در حالی که اینگونه نیست. فیزیک و شیمی را نمیتوان به هر جایی برد و توقع داشت منشأ اثر باشد.
رئیس فرهنگستان علوم افزود: امروز علم ما، علم ضعیفی نیست. ما دانشمندان بزرگی در داخل و خارج کشور داریم. همه ایرانیان خارج از کشور ایران را دوست دارند و حاضرند به کشور خدمت بکنند. نیاز ما به دانش است نه دانشمند. ما نیازمند این هستیم که دانش را در جای خود قرار دهیم. علوم قدیم شرف ذاتی داشتند و برای کمال خوانده میشدند. امروز پژوهش برای این است که انسان به کمال برسد؟ خیر.
داوری اردکانی ادامه داد: علم امروز، علم کارساز است. مقاله نوشتن برای همین است. مقاله خوب است، اما سیاست علم کشور نمیتواند مقاله نوشتن باشد. مقاله برای این است که دانشگاه در مقامی باشد که بتواند به بازار و بنگاهها مدد برساند. در ژاپن و آمریکا اینگونه است، اما مقالات ما به خارج پرتاب میشود و در کلاس و کتاب ما نمیآید.
انتهای پیام/4118/پ
انتهای پیام/