بازسازی سازمانهای ورشکسته
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا، تمامی موجودات زنده ازجمله گیاهان، حیوانات و انسانها همگی از منحنی عمر و یا سیکل حیات پیروی میکنند. سازمانها نیز مانند موجودات زنده دارای منحنی عمر هستند. به شکل زیر توجه کنید.
منحنی عمر یا سیکل حیات سازمان
اصولاً سازمانها در روند حرکتی و در مراحل مختلف حیات خود پیوسته با مشکلات متنوع داخلی و خارجی مواجه میشوند که حتی میتواند آنها را به سمت شکست پیش ببرد. شرکتهایی که شکست میخورند برنامههای خوبی برای بهبود سوددهی ندارند، فعالیتهای زیانده را نمیفروشند و اجازه نمیدهند که یک شرکت قویتر مسئولیت را بر عهده بگیرد. لجاجت آنها در عدم استفاده از راههای نجات معمولاً به دلیل تکمحوری بودن آنهاست. شرکتهایی که همیشه شکست میخورند سعی میکنند خود را با یک نقشه بلندپروازان از سکون خارج کنند که معمولاً باعث از دست رفتن آخرین اعتبارات موجود آنها میشود. شکست پدیدهای طبیعی برای هر سازمان محسوب میشود؛ نکته بسیار مهم این است که شرکتها بتوانند بر اساس یک مدیریت بازسازی استراتژیک از بحرانهای ناشی از شکست خارجشده و به روند عادی حیات خود بازگردند. قبل از اینکه به مدیریت بازسازی کسبوکار بپردازیم، بهتر است به بررسی برخی واژگان تخصصی پرداخته شود:
شکست
شکست را میتوان از چهار بعد (اقتصادی، اجتماعی، قانونی و مدیریتی) بررسی کرد. بعد اجتماعی بدین شکل تعریف میشود که شرکت شکستخورده هزینههای زیادی برای صاحبان، کارمندان و طلبکاران خود به همراه دارد ولی نباید فراموش کرد که یکی از اثرات بزرگ شکست، اثری متقابل جامعه بر شرکت است. به هراندازه که ارتباطات شرکت گسترده باشد، اثر شکست نیز بیشتر خواهد بود. بعد اقتصادی بدین شکل تعریف میشود که در صورت پایین بودن نرخ بازده نسبت به سرمایهگذاری مشابه، شکست اقتصادی صورت میگیرد.
بعد قانونی بدین شکل تعریف میشود زمانی که توانایی پرداخت بدهی شرکت در حال کاهش است، بهعبارتیدیگر حمایت مالی لازم را ندارد، شرکت وارد بعد قانونی شکست میشود. در این موقعیت، بدهیهای شرکت بزرگترین نقش را ایفا میکنند. بعد مدیریتی بدین شکل تعریف میشود که شرکت پیش از اینکه در موقعیت شکست اقتصادی قرار گیرد و حتی خیلی قبلتر از اینکه بهعنوان شکست قانونی شناخته شود، ممکن است ازلحاظ مدیریتی شکستخورده باشد. در میان عوامل داخلی، مدیریت بیشترین نقش را در شکست شرکت دارد.
جان آرجنتی نویسنده کتاب «شکست ناگهانی شرکت» شکست را کاهش سرعت عملکرد شرکتها، عدم ارتباط مناسب با بازار، عدم توانایی در رصد دقیق نیاز مشتریان و همچنین ناتوانی در حفظ قدرت رقابتی گذشته خود، تعریف کرده است.
سقوط
سقوط، شکست کسبوکار از جنبه مدیریتی است. سقوط را به معنی چندین سال کاهش سودآوری در نظر میگیرند ولی این کاهش سودآوری لزوماً در سالهای متوالی نیست و از طرفی، این سالها فاصله زیادی باهم ندارند. تمام شرکتهای شکستخورده از سقوط آسیب دیدهاند. در موقعیتی که چند پدیده مضر داخلی و خارجی بهصورت همزمان شکل میگیرند، شرکت را در معرض اولین سقوط خود قرار میدهند. این پدیدهها به شکلی هستند که حتی شرکتهای موفق را نیز مجبور به عقبنشینی میکنند؛ ولی بیشترین تأثیر خود را در شرکتهای ضعیف دارند تا جایی که آنها را در موقعیت شکست قرار میدهند.
شرکتهای غرقشده
در برخی موارد مشاهده میشود که شرکت سعی دارد تمام فعالیتهای خود را حفظ کند. در این میان فعالیتهای ضررده نیز وجود دارند که وضعیت مالی شرکت را از وضعیت کنونی بدتر میکنند. در چنین وضعیتی متوسط عملکرد شرکت ثابت و بدون رشد باقی میماند، شرکت قدرت رقابتی خود را ازدستداده و بهشدت بدهکار میشود. چنین شرکتی را غرقشده مینامند.
انحلال
یکی از راهکارهایی که شرکت غرقشده در پیش میگیرد، انحلال است. در وضعیت انحلال، شرکت شکستخورده تمام فعالیتهای خود را متوقف میکند. شرکت برای پرداخت بدهی خود فعالیتهای زیان ده و در صورت لزوم تمام داراییهای خود را میفروشد.
ورشکستگی
شرکت شکستخورده در وضعیتی که حمایت مالی نداشته باشد و نتواند آن را از منابع داخلی یا خارجی به روش مرسوم تأمین کند، به شرکتی ورشکسته تبدیل میشود. معمولاً شرکتهای ورشکسته بهکلی توانایی پرداخت بدهی خود را ازدستدادهاند و بهصورت رسمی و قانونی ورشکسته محسوب میشوند.
تمامی تعاریف ذکرشده در بالا میتوانند بهصورت همزمان و یا بهصورت دورهای یک سازمان را در برگرفته و آن را به سمت شکستی بزرگ بکشانند. نکته مهم این است که عوامل شکست و سقوط کسبوکارها میتوانند عوامل غیرقابلکنترل داخلی و خارجی باشند. بهگونهای که پرفسور جان آرجنتی، رهبر بزرگ بازسازی میگوید: «شکست یک شرکت از خیلی جهات شبیه غرق شدن یک کشتی است. اگر کشتی در شرایط خوبی باشد و ناخدا فردی متخصص، تقریباً غیرممکن است کهموج یا امواجی بتوانند آن را غرق کند. حتی اگر طوفانی رخ دهد ناخدای متخصص، پیشبینی هواشناسی را شنیده و تمام موارد لازم را انجام داده است. فقط طوفان مهیبی که بهاندازه کافی موردتوجه قرار نگرفته باشد میتواند این کشتی را غرق کند».
عامل اصلی داخلی که موجب شکست یا سقوط شرکتها میشود، مدیریت شرکت است بهگونهای که در بررسیهای صورت گرفته توسط دونالد بی بییلویت، بیش از 70 درصد شکستها در اثر مدیریت بد بوده است. عوامل کلیدی مدیریت بد بر اساس تحقیقات صورت گرفته و تجربیات اجرایی شامل مدیریت تکمحوری، نبود مدیریت عمیق، مشکلات جانشینی مدیریت، مدیریت بوروکراتیک ذاتی، مدیر مالی ضعیف، تیم نامتوازن مدیریت ارشد و هیئتمدیره غیر مشارکتی میشود. همچنین عواملی از قبیل تغییرات اقتصادی، رقابتی، اجتماعی، تکنولوژیکی و محدودیتهای دولتی میتوانند بهعنوان عوامل خارجی زمینهساز شکست و سقوط شرکتها باشند.
سازمانها و کسبوکارهایی که به سمت شکست میروند، نشانههای عمومی و اختصاصی مشخصی دارند که در بیشتر موارد یکسان بوده و تنها نوع و عمق آنها متفاوت است. رهبران بازسازی میتوانند این نشانهها را قبل از وقوع، پیشبینی کنند. بر این اساس شکست و سقوط به هر دلیلی که باشد، اکثر مواقع توسط مدیریت بازسازی قوی، قابلکنترل و مدیریت است که به این اقدام مدیریت بازسازی یا احیای سازمان ورشکسته گفته میشود.
بازسازی
مدیریت بازسازی یا احیای سازمانهای شکستخورده، امری بسیار پیچیده و حساس است که توسط رهبران بازسازی انجام میگیرد. دونالد بی بییلویت بازسازی را یک تغییر مثبت بزرگ و پایدار در عملکرد کسبوکار معرفی میکند که میتواند در انواع مختلفی از قبیل بازسازی فرایند مدیریت، بازسازی اقتصادی یا چرخه کسبوکار، بازسازی محیط رقابتی، بازسازی پیشرفت محصول و درنهایت بازسازی مربوط به دولت صورت گیرد. اما تمامی انواع بازسازیها دارای مدل منحصربهفردی میباشند که شاکله اصلی مدیریت بازسازی استراتژیک را تشکیل میدهد.
در ادامه مدیریت بازسازی و مدل پنج مرحلهای آن بهصورت کامل تشریح خواهد شد.
*رحمن عابدین زاده نیاسر – دکترای تخصصی مدیریت استراتژیک، پژوهشگر و مدرس دانشگاه دولتی کاشان
*پوریا روانستان – کارشناسی ارشد مدیریت کسبوکار (گرایش مدیریت استراتژیک)
انتهای پیام/4107/4084/
انتهای پیام/