مجلس ششم به دنبال انحلال سپاه بود/ محسن رضایی را من کشف کردم
گروه سیاسی خبرگزاری آنا- محمدعلی حسننیا؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوم اردیبهشت سال 1358 با حکم امام خمینی(ره) و شورای انقلاب اسلامی اعلام موجودیت کرد. این نهاد از تشکیل چهار گروه مسلح انقلابی بعد از 22 بهمن سال 1357 تشکیل شد. نخستین فرمانده این نهاد بعد از تدوین اساسنامه، جواد منصوری نام دارد. وی نخستین شخصی بود که از امام خمینی(ره) برای فرماندهی سپاه پاسداران حکم دریافت کرده و بهمدت 6 ماه در این مسئولیت بود. منصوری در گفتگوی تفصیلی با خبرنگار خبرگزاری آنا موضوعات قابل تأملی درباره تأسیس و فعالیتهای سپاه در اوایل انقلاب اسلامی مطرح کرد. وی در این گفتگو به موضوعاتی مانند انتخاب نخستین فرمانده سپاه در سال 58، عملیاتهای سپاه در مبارزه با ضدانقلاب و عملکرد برخی از جریان و گروهها برای انحلال سپاه اشاره کرد. مشروح این گفتگو را مطالعه کنید.
آنا: ایده تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قبل از انقلاب یا بعد از آن به ذهن انقلابیان رسیده است؟ مبدع اصلی تشکل سپاه چه شخصی بود؟
جواد منصوری: در سالهای دهه 50 توسط انقلابیان حاضر در زندان رژیم شاه پیرامون تاریخ معاصر تحقیقاتی انجام گرفت و یکی از مسائلی مورد توجه ما این بود که مردم ایران در چند قیام قبل از انقلاب پیروز شدند، ولی ثمرهای از آن نبردند. رهبری این قیامها بر عهده کسانی بود که توانایی حفظ دستاوردهای قیام را نداشتند. از جمله این موارد به جنبش تنباکو، انقلاب مشروطه، قیام جنگل و نهضت ملی نفت میتوان اشاره کرد. از همان موقع در ذهن انقلابیان این بود که بعد از پیروزی نیاز به ایجاد تشکلی از انقلابیان فداکار هست.
در دی و بهمن سال 57 زمانی که از زندان شاه آزاد شدیم، جلساتی با حضور برخی از نیروهای انقلابی برگزار شد. در این نشستها به این جمعبندی رسیدیم که اگر شاه سقوط کند، چه اتفاقاتی رخ میدهد؟ آیا آمریکا یا شوروی در ایران مداخله نظامی میکنند یا خیر؟ نگرانیهایی جدی در این موضوع وجود داشت و دو ابرقدرت آن زمان یکدیگر را تهدید میکردند. بعد از سقوط شاه سازمانی برای دفاع از انقلاب اسلامی وجود نداشت بههمین دلیل امکان مداخله کشورهای بزرگ مثل آمریکا در ایران وجود داشت.
در 23 بهمن سال 1357 با شرایطی روبرو شدیم که سازمانهای اداری، امنیتی و دفاعی مناسبی در کشور وجود نداشت، لذا ما بهدنبال ایده تشکیل سازمانی انقلابی افتادیم. این موضوع به ذهنمان رسید که با توجه به اسلحهای که در دست مردم است، بتوانیم نیروی مسلح انقلابیای تشکیل دهیم. تشکیل سپاه در فکر چند گروه بهصورت جداگانه رسیده بود.
بعد از انقلاب اسلامی چهار تشکیلات مسلح در کشور وجود داشت. نخستین تشکیلات توسط دولت موقت تحت عنوان گارد ملی با ریاست علی دانشمنفرد، گروهی دیگری توسط شهید منتظری با عنوان «پاسا»، دستهای هم از انقلابیان با نام جمشیدیه به فرماندهی عباس آقازمانی معروف به ابوشریف و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی هم با امکانات دیگری توسط دوستان بهزاد نبوی تشکیل شد. یعنی چهار گروه مسلح مختلف وجود داشت. به شورای انقلاب اعلام شد که وجود چهار گروه مسلح در کشور خطرآفرین است. بهویژه اینکه یک گروه تحت نظر دولت بازرگان قرار داشت و آن هم به دلیل اینکه خیلیها دولت وقت را بهعنوان موجودی انقلابی و اسلامی قبول نداشتند. شورای انقلاب تأیید کرد که باید این گروهها یکی شوند.
ایده تشکیل سپاه توسط شهید منتظری اعلام شد. هاشمی رفسنجانی هم در تشکیل سپاه نقشی نداشت و تنها بهعنوان نماینده شورای انقلاب در جلسات شورای فرماندهی سپاه در ابتدای انقلاب شرکت میکرد.
آنا: این موضوع ادغام گروههای چهارگانه توسط چه کسی پیشنهاد داده شد. محمد توسلی، دبیرکل فعلی نهضت آزادی عنوان کرد که من این مورد را به امام خمینی(ره) و شورای انقلاب پیشنهاد دادم.
جواد منصوری: من از حرف توسلی اطلاعی ندارم، ولی صحبت شهید محمد منتظری بود که به شهید بهشتی برای ادغام چهار گروه نظامی پیشنهاد داده بود. یکی و دو بار هم مرحوم هاشمی رفسنجانی در هیئت مؤسس 12 نفره سپاه آمد و بر ادغام چهار گروه تأکید کرد. یک جایی من دیدم که مرحوم هاشمی اعلام کرد که در تأسیس سپاه نقش داشته است، ولی تأثیر وی در همین حد حضور در جلسات بود و بیشتر از این نبود.
از سویی دیگر در هیئت مؤسس سپاه برای تدوین اساسنامه اصلاً رقابتی وجود نداشت و بیشتر رفاقت حاکم بود. بعد از 25 روز اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تدوین و اعضای شورای فرماندهی سپاه پاسداران با تأیید شورای انقلاب مشخص شدند. شهید بهشتی به اعضای این هیئت اعلام کرد که خودتان فرماندهی سپاه را مشخص کنید. وی چون دبیر شورای انقلاب بود، مصوبات این شورا را پیگیری میکرد. در دوم اردیبهشت سال 1358 با حکم شهید بهشتی تأسیس سپاه اعلام شد و این کار بسیار بزرگی بود. بعدها دیدیم که سپاه برای حفظ انقلاب و خدمت به مردم چه کارهای بزرگی را انجام داد.
آنا: نخستین فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چه شخصی بود؟ اختلاف تاریخی وجود دارد؟
جواد منصوری: در آن زمان هر جریانی فردی را بهعنوان فرمانده سپاه اعلام میکرد. در سال 1358 بیشترین توافق بر روی فرماندهی بنده در سپاه بود و من هم نمیخواستم این مسئولیت را قبول کنم و گفتم که دوست دارم به صداوسیما یا وزارت خارجه یا آموزشوپرورش بروم. بهدلیل اینکه دوستان اصرار کردند، گفتم که تنها 6 ماه در این مسئولیت میمانم. دانشمنفرد اولین فرمانده سپاه نبود، بلکه فرمانده گارد ملی از سوی دولت موقت بود.
آنا: نخستین اقدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی چه بود؟
جواد منصوری: عضوگیری و تأسیس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در استان و شهرستانها نخستین فعالیت مؤثر سپاه بود. یکی از کارهای عجیب این بود که کمتر از یک سال سپاه در تمام استان و شهرستانهای سراسر کشور تشکیل شد. تعداد زیادی از انقلابیان که در زمان شاه زندانی بودند، بهعنوان فرماندهان سپاه در استانها منصوب شدند و تمام احکام آنها هم به امضای من صورت گرفت. تیم 40 نفری از پاسداران مؤمن در معاونت امور استانهای منصوب کردیم که شبانهروز در کشور برای اعتلای سپاه فعالیت میکردند. «عبدالله محمودزاده» معاون امور استانهای آن زمان سپاه بود. در ادامه کار درک کردیم که باید یک معاونت اطلاعات برای سپاه در نظر گرفته شود. در آن زمان علیمحمد بشارتی معاون امور پرسنلی و اطلاعات بود که دیدیم وقت کافی برای اطلاعات اختصاص پیدا نمیکند، لذا این دو معاونت جدا شد و آقای محسن رضایی را بهعنوان معاون اطلاعات سپاه منصوب کردیم.
آنا: از کجا محسن رضایی را کشف کردید؟ شما خودتان وی را میشناختید؟
جواد منصوری: رضایی عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. مثلاً محسن رضایی را من در سپاه بعد از انقلاب برای این مسئولیت کشف کردم که شهریور سال 60 وی فرمانده سپاه شد.
آنا: نخستین ورود عملیاتی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کجا بود؟
جواد منصوری: نخستین ورود عملیاتی سپاه برای حفظ انقلاب در استان خوزستان بود. تیمسار مدنی، استاندار وقت خوزستان به من زنگ زد و اعلام کرد که اوضاع استان دچار آشوب شده و گفت که نیرو از سپاه به این استان ارسال کنید. ما حدود 30 نفر از نیروهای در حال آموزش به فرماندهی جبروتی به استان خوزستان فرستادیم. به محض اینکه خبر به خوزستان رسید که پاسدارها عازم این استان هستند، غائله جمع شد.
بازرگان افرادی از حزب توده را به سمت استاندار استانهای گیلان، کردستان گمارده بود. تا چند وقت به اردشیر زاهدی آخرین سفیر شاه در آمریکا حقوق میدادند!
در حوادث آذربایجان، کردستان، گنبد و بلوچستان نیز سپاه برای مقابله با ضدانقلاب فعالیتهای زیادی صورت داد. در شهرها هم با عناصر ضدانقلاب درگیری بسیار رخ داد. از سویی دیگر دولت موقت بازرگان مانع بزرگی در برابر سپاه بود و اسلحه، پول و هیچی به ما نمیداد. بازرگان کارهای خلاف میکرد، مثلاً افرادی تودهای را به سمت استاندار گیلان، کردستان و سیستان و بلوچستان منصوب میکرد. مشکل اول سپاه در آن زمان دولت موقت بازرگان بود و زمانی که دولت وی استعفا داد در سپاه بسیار خوشحال بودیم. استعفای دولت بازرگان یعنی قدرت گرفتن نهادهای انقلابی. داستان دولت موقت بسیار غمانگیز بود و امام خمینی(ره) چند بار بهصراحت به آنها اعلام کرد که اگر نمیتوانید کار کنید، کنار بروید.
مرداد سال 1358 آذربایجان دچار التهاب شد و امام خمینی(ره) هم در حکمی آیتالله موسوی اردبیلی را بهعنوان نماینده خودشان به این استان اعزام کردند و بنده هم با وی به آذربایجان رفتم. در داخل هواپیمای تهران به تبریز تمام مهمانداران بیحجاب بودند و من هم به مرحوم موسوی اردبیلی گفتم انگار انقلاب به هواپیما نرسیده است!(خنده). شاید مردم امروزه باور نکنند، بسیاری از سران رژیم شاه مثل زاهدی بعد از انقلاب حقوق دریافت میکرد. منشی هویدا آخرین نخستوزیر شاه در دفتر باقی مانده بود و با بازرگان کار میکرد.
از طرفی دیگر یکی از نکات بسیار جالب این بود بعد از اعلام اسامی شورای مرکزی سپاه، سازمان مجاهدین خلق(منافقین)، سازمان فدایی خلق و پیکار علیه سپاه بیانیه صادر میکردند! از دوم اردیبهشت سال 58 منافقین علیه سپاه شروع به فعالیت کردند تا امروز. علت این موضوع هم این است که آنها درک کردند که سپاه اگر در انقلاب پا بگیرد دیگر جای آنها در کشور نیست. تحریم سپاه از سوی آمریکا دقیقاً ادامه راه منافقین در سال 58 است.
مجلس ششم و هاشمی رفسنجانی به دنبال انحلال یا ادغام سپاه بودند
یکی از کارهای عجیبی که ما در سال 1358 انجام دادیم این بود که نامهای به مجلس خبرگان قانون اساسی نوشتیم و اعلام کردیم که سپاه پاسداران در قانون اساسی گنجانده شود که اگر این کار را انجام نمیدادیم سپاه هم مثل کمیته انقلاب اسلامی و جهاد منحل شده بود. همین مجلس ششم شورای اسلامی بهدنبال انحلال سپاه بود، البته آقای هاشمی رفسنجانی هم به انحلال یا ادغام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تمایل داشته است. امام خمینی(ره) بهصراحت بیان کردند که کمیته انقلاب اسلامی باید بماند، ولی بعد از فوت امام خمینی(ره) این کار را انجام دادند. شهید بهشتی و آیت در گنجاندن سپاه در قانون اساسی نقش داشتند.
آنا: چه شد که شما از سپاه استعفا دادید؟
جواد منصوری: در 30 بهمن سال 1358 با حکم امام خمینی(ره)، بنیصدر به فرماندهی کل قوا منصوب شد. من یقین داشتم که بنیصدر خائن است و گفتم من با این فرد کار نمیکنم. من از خرداد سال 1358 یقین پیدا کردم که وی خائن است و اسنادش هم بعدها در لانه جاسوسی به دست آمد و وابستگی بنیصدر را مشخص کرد. من بعد از استعفا قسمت فرهنگی سپاه را تأسیس کردم. بعد از من هم دوزدوزانی فرمانده سپاه شد و بعد از آن هم استعفا داد.
آنا: برای انتخاب فرماندهی سپاه انتخابات برگزار شده بود؟
جواد منصوری: تقریباً چنین چیزی رخ داد. بین فرمانده ارشد و استانی سپاه این کار صورت گرفت. ابوشریف جدی از بنیصدر حمایت میکرد و بههمین دلیل برخی گله داشتند که ابوشریف شبیه آجودان بنیصدر شده است. بعد از یک ماه بدنه سپاه با عباس آقازمانی(ابوشریف) کار نمیکرد و او هم استعفا داد. بعد از وی، مرتضی رضایی بهعنوان فرمانده سپاه منصوب شد که او هم یک سال ماند و محسن رضایی در شهریور سال 1360 با حکم امام خمینی(ره) فرماندهی را برعهده گرفت.
آیتالله خامنهای هیچ وقت فرمانده سپاه نبودند، بلکه رابط شورای انقلاب با این نهاد بودند و با روی کارآمدن بنیصدر استعفا دادند.
آنا: از خرداد سال 59 بعد از استعفای ابوشریف تا اواسط تیرماه همین سال آیتالله خامنهای فرماندهی سپاه را برعهده داشتند؟
جواد منصوری: نه این موضوع صحت ندارد. در دی و بهمن سال 58 که مدت مسئولیت من تمام شده بود، آیتالله خامنهای بهعنوان رابط شورای انقلاب و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شدند. رهبر انقلاب هم در این زمان با روی کارآمدن بنیصدر استعفا دادند.
انتهای پیام/4082/پ
انتهای پیام/