دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
نگاهی به فیلم «قسم»؛

پاسخ به موقع به ابهامات در یک اتوبوس متشنج

جدیدترین ساخته تنابنده به دنبال پاسخگویی به ابهامات داستان به صورت تدریجی در فضای بسته و متشنج یک اتوبوس است.‌
کد خبر : 359536
image.jpg

گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا ـ دومین ساخته سینمایی «محسن تنابنده»، به لحاظ خطوط روایی، کم­‌مایه‌­تر از فیلم نخست وی (گینس) است که سبب می‌­شود تا فیلم به لحاظ نگاه مرسومی که به یک ساخته سینمایی می‌­شود، در نگاه نخست نتواند اثری در خدمت عرف سینمای ملی باشد.


فیلم البته تلاش کرده تا حجیت خود را بر «مفهوم» استوار کرده و به همین دلیل فیلمنامه «قسم»، شباهت چندانی با آثار مرسوم این سال‌­های سینمای ایران ندارد. از این حیث البته فیلمنامه «قسم» یک فیلمنامه پیشرو است؛ جایی که نوشتار تلاش دارد تا با تکیه بر پهنای تعریفی که از یک اخلاق جمعی ارائه می‌­دهد، به داستانی برسد که حلقه واسط­‌های روایی آن مشابهتی با آثار دیگر سینمای ایران ندارد؛ بنابراین روایت در این شکل از پرداخت، چندان دستکاری نمی‌­شود و شکلی خطی به خود می­‌گیرد.


در ستایش مفهوم


«قسم» خیلی بی­‌مقدمه وارد پروسه داستانی می‌­شود. برخلاف ریتم ملایم خود، به دنبال حشو و تعریف اضافی نیست؛ بنابراین رنگ و لعابی که در بسیاری از فیلم‌­های پرطمطراق جشنواره امسال مشاهده می‌­شود را در این فیلم نمی‌­بینیم. این سبب می‌­شود تا مخاطب با یک اثر شسته‌­رفته جمع ­و جور مواجه باشد. هر چند در این پروسه باید به این نکته اشاره کرد که فیلم، داستانی را برای خود شروع کرده که مخاطب، اطلاعات چندانی راجع جزئیات آن ندارد. یک جمع خانوادگی که اتفاقاً آن جمع، اگرچه به لحاظ پرداخت سینمایی چندان شکل نمی­‌گیرد، امّا تأثیری عمیق در به‌بار‌نشستن مفهوم دارد، مخصوصاً شکل وحدانیت آنها و اینکه به خوبی می‌توانند حوادث جزئی در میان خود را در نیل به رسیدن به آن دغدغه بزرگ که در انتهای فیلم به بار می­‌نشیند رفع و رجوع کنند.



«قسم» بی­‌مقدمه وارد پروسه داستانی می‌­شود



البته این جمع خالی از اشکال نیست: دیالوگ­‌ها در نیمه نخست داستان، خیلی تند و از زبان چندین نفر ایراد می­‌شوند و به مخاطب اجازه این تمرکز را نمی‌­دهند که بپذیرند آنها دارند در مورد چه کسانی صحبت می­‌کنند. هم­چنان­‌ که ناآگاهی مخاطب از موضوع «قسامه» نیز به این گنگی بیشتر دامن زده و تمرکز صرف آنها بر موضوع داستان را پرتلاطم می‌­کنند. فیلم در راستای رسیدن به مفهوم، هر چه جلوتر می­‌رویم، پازل «قسامه» را برای مخاطبش کامل­‌تر کرده و آن گنگی قبلی که به دلیل ناآگاهی مخاطب از این موضوع وجود داشت، به موردی در جهت تکامل بیشتر فیلم می‌‌انجامد.



البته یکی از موارد عجیب فیلم، تأکید بیش از اندازه بر لانگ‌­شات‌­هایی است که اصرار دارد تا اتوبوس را در نماهای خارجی و طبیعت نشان دهد. مزیت زیباشناسانه را که کنار بگذاریم، این شکل چندان کمکی به ریتم داستان نمی‌­کند؛ همان گونه که لوکیشن ثابت اثر نیز کشش این حجم از پرداخت بصری زیباشناسانه را ندارد.


این شکل ریتم‌­دهی به داستان، تلاش عمده خود را بر تنش میان افراد حاضر در اتوبوس می­‌کند، حال آن­که شخصیت­‌های داخل اتوبوس، تقریباً یک‌­دست بوده و اجازه تنش و خلق داستانک را نمی‌دهند. هر چند که تمرکز اصلی فیلم بر دو تنشی است که در اثنای اثر شکل می­‌گیرد. چند تشنج کوتاه که در جمع شکل می‌­گیرد با زیرکی و فراست کارگردان، خیلی زود ختم به خیر شده و اجازه تبدیل شدن به جریان نمی‌­یابند. این، یکی از آن زیرکی‌­هایی است که به وحدت بیشتر داستان در مسیر نیل به مقصود اصلی می‌­انجامد؛ جایی که داستان به دنبال رسیدگی به آن دغدغه‌­های بزرگ خود بوده و به عمد از کنار این ریزجزئیات بیهوده عبور می‌­کند.


ماکت مفهومی فیلم


در کنار داستان اصلی، یک داستان موازی نیز وجود دارد که آن، موضوع ورود خسرو (سعید آقاخانی) به اتوبوس و تلاش نافرجام وی برای بازگرداندن خانواده به گرگان است. فیلمنامه از این ورود، یک بحران می‌­آفریند. البته که برای این بحران، کدگذاری مشخصی لحاظ نمی‌­کند و تا آن اتفاق تصادف خسرو، مخاطب تصور می‌­کند که با قصه بیهوده‌­ای از جانب خسرو مواجه است اما اتفاقات بعدی، به این میزان حساسیت خسرو مفهوم می­‌بخشد.



ناآگاهی مخاطب از موضوع «قسامه» به گنگی فیلم دامن می‌زند



در همین زمینه، فیلم «محسن تنابنده» را باید در کلیت مورد بررسی قرار داد. «قسم» از آن دست فیلم­‌هایی نیست که در لحظه، پاسخ ابهام موجود را بدهد.پاسخ برخی شبهه‌­افکنی‌­ها در طول اثر و به صورت غیرمستقیم داده می­‌شود و برای رسیدن به چرایی برخی دغدغه­‌ها نیز باید از فحوای کلی اثر استناد کرد. جایی که فیلم در رقابت میان تنگناهای مادی و جبری زندگی روز و مفاهیم مربوط به اخلاق، جانب اخلاق را میگیرد. کلیت ساختار اخلاقی اثر، ماکت همان برخوردی است که میان دو خواهر در اتوبوس شکل می­‌گیرد: جایی که یک خواهد برای رسیدن به پول دیه در تلاش است و خواهر دیگر نیز به قصد خونخواهی و پایمال نشدن خون خواهر خود، کمر به همت بسته. کلیت اثر به این دوقطبی اشاره دارد که البته تلاش برای رسیدن به یک ایده­‌آل اخلاقی است و فرار از کلیشه‌های موجود بر سر راه این نوع پرداخت سینمایی.


یک سکانس ایده­‌آل سینمایی


فیلم البته یک سکانس استثنایی دارد: اتفاقی که برای اتوبوس می‌افتد، به نقطه قوت بصری اثر تبدیل می­‌شود. یک سکانس بسیار خوب که با پوشش مناسب چند دوربین در زوایای مختلف، به یک صحنه خاص تبدیل می‌شود. پس از این اتفاق، داستان به خوبی می­‌تواند تغییر رویه داده و وارد تنش شود و نبض داستانی را در دست بگیرد. به واقع این ایده به خوبی می‌­تواند پروسه مهندسی در شرایط بحرانی را پیاده کرده و به فرجام برسد؛ فرجامی که مخاطبش را شوکه کرده و پس از تماشای 80 دقیقه از فیلم، حالا از تماشای چندین قاب عالی بصری و روایی به شعف ­آید.



«قسم» اثری متفاوت در مدیوم این سال­‌های سینمای ایران است



این شکل پرداخت، تایید همان ادعای پیشی گرفتن فرم بر محتواست چرا که «قسم» حتی در شکل نوشتاری خود نیز تابع اسلوب فرمیک انتقال پیام است. این سکانس، مصداق بارز یک پروسه سخت کاری برای عوامل اثر است که تلاش داشتند برخلاف جنبه­‌های کامپیوتری، به صورت طبیعی به ضبط و تولید بپردازند و البته هم به خوبی توانستند آن را پوشش داده و به موفقیت­‌های خوبی در حوزه‌­هایی چون فیلمبرداری، صدابرداری، کارگردانی و طراحی صحنه برسند. نامزد شدن در چندین رشته فنی نیز در نتیجه این سخت­‌کوشی برای تحویل بهتر سوژه است که چندان دور از تصور نبود.


«قسم» اثری متفاوت در مدیوم این سال­‌های سینمای ایران است. فیلم با تعمدی خاص، انگاره‌­های سرگرمی­‌ساز دفعی را کنار گذاشته و در پی رساندن یک پیام اخلاقی به صورت تدریجی است. این میزان ممارست برای شکل­‌گیری این پیام، در سینمای پرزرق و برق امروز که توجهی خاص به برخی عناصر کذایی دارد، جای تقدیر بسیاری دارد.


انتهای پیام/4072/4104/


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب