ماجرای نیمروز 2؛ جذاب مثل مرصاد
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، محمدحسین مهدویان بعد از «لاتاری» دوباره به جشنواره بازگشت؛ این بار با «ماجرای نیمروز؛ رد خون» و باز هم رفت سراغ سوژه قدیمی خودش. باز هم رفت سراغ آدمهای داستان قبلیاش، از کمال و صادق بگیر تا مسعود و عباس. این بار آنها را در موقعیتی دیگر قرار داده است؛ اما بزرگتر و حساستر. جایی که باید تصمیم بگیرند و در اینجا موقعیت دراماتیکتر است، چون پای افراد خانواده در میان است، پای احساس و عاطفه در میان است و البته پای تصمیمگیری بزرگ. «ماجرای نیمروز؛ رد خون» داستان عقل است در میانه درگیری عواطف و احساسات، آنجا که وسط تنگه مرصاد به دنبال پاک کردن ننگ خیانت از پیشانی خود باشی، حتی اگر موسی خیابانی را زده باشی. «ماجرای نیمروز؛ رد خون» فیلم مهم و استراتژیکی است. مهدویان در فیلم چند پله عقبتر رفته است. به آخرین ماههای جنگ میپردازد و البته به منافقین. پا به اردوگاه اشرف میگذارد و به شما نشان میدهد در آن اردوگاه جهنمی چه بر سر جوانان فریبخورده این مملکت آمده است. در این چند روز ابتدایی جشنواره سیوهفتم مردم به پای «ماجرای نیمروز؛ رد خون» نشستند و طبق گزارشهای رسانهای، استقبال خوبی هم از این فیلم شده است. به بهانه اکران این فیلم با محمدحسین مهدویان، کارگردان این اثر گفتوگویی انجام دادهایم که میتوانید آن را در ذیل بخوانید.
چرا تصمیم گرفتید بعد از «ماجرای نیمروز»، قسمت دوم این فیلم را هم بسازید؟
اتفاق خیلی عجیبی نیفتاده است. واقعیت این بود که ما کاراکترهایی در ماجرای نیمروز داشتیم که جذاب بودند. فیلم هم در سطح جشنواره و اکران و شبکه نمایش خانگی دیده شد. احساس کردیم که تماشاگر، این کاراکترها را دوست دارد و میتوان کار را با این شخصیتها در قصه دیگری هم پیش برد.
انتخاب برهه عملیات مرصاد، بهخاطر حساسیتهای خاصش، کارتان را سخت نمیکرد؟
این مقطع خیلی دراماتیک بود. به لحاظ داستانی نیز پرتنش و جذاب بود که میشد یک قصه جذاب را بر اساس آن تعریف کرد و به نظرم میشد یک فیلم درام خوب از آن ساخت. وقتی بشود درباره چیزی، قصهای تعریف کرد، ما سراغ آن میرویم.
شما روی نقاطی از تاریخ انقلاب دست میگذارید که خیلیها جرأت نمیکنند سمت آن بروند. چطور این ماجراها را حل میکنید؟
خب بله این مسئله وجود دارد که البته مسائل اینچنینی را تهیهکننده محترم حل میکند.
یک سری کدگذاریها در فیلم هست که مخاطب بهصورت ناخودآگاه آن را با امروز مقایسه کند، درست است؟
طبیعتاً فیلمی که به درد امروز و زمانه حاضر ما نخورد، ارزشی ندارد و اصلاً چرا باید آن را بسازم. هرگاه فیلمی با موضوع تاریخی میسازم سعی میکنم ببینم چه پیوندی با زندگی امروز ما برقرار میکند.
«ماجرای نیمروز۲» چه مناسبتی با امروز ما دارد؟
حتماً پیوند دارد، چون ماجرای نیمروز گذشته ماست و یک موضوع زنده است و مبدأ شکلگیری دورانی است که ما امروز میراثش را به ارث بردهایم. این بازگشت به مبدأ باعث کمک به فهم بهتر گذشته و درک روزگاری است که در آن زندگی میکنیم.
یعنی شما از تاریخ استفاده میکنید که از اشتباهات گذشته جلوگیری شود؟
بله، همینطور است. ما شهروندان این جامعه هستیم و لازم است بدانیم چه حوادثی را از سر گذراندیم و چه اشتباهات و خطاهایی داشتیم.
فضای فیلم ممکن است برای معاصران ما (متولدین دو دهه اخیر) درک نشده باشد، مثل مسائلی که در جامعه درباره منافقین مطرح شده و باعث ایجاد سؤالاتی شد. به نظرم مسائلی که فیلم درصدد بوده قصه آن را بگوید کاملاً درآمده و برای مخاطب کاملاً قابل باور است!
در مورد مخاطب که نمیتوانیم بگوییم قانع میشود یا نه؛ به خودش بستگی دارد. این فیلم یک قصه است که یک مقطعی را تعریف میکند. من یک قصه را تعریف کردم و هر قضاوتی میتواند دربارهاش شود و دنبال اقناع و عدم آن درباره هیچ پدیده سیاسی نبودم.
بالاخره قصهای که در بستر تاریخ تعریف میشود مستعد حواشی و جنجال است.
بله، این مسئله هست! البته من خیلی تمایلی نداشتم که قصه فیلم سراغ مقاطع خیلی حساس -که نشود راجع به آن همهجانبه حرف زد- برود و فاصله خودم را حفظ کردم.
آقای رضوی، تهیهکننده فیلم در مصاحبههای خودشان به موانع و مشکلاتی که در راه ساخت این فیلم بود اشاره کردند. مقداری درباره این موانع بگویید که چه مسائلی بودند؟
البته این موانع برای من هم بود؛ اما نکته این است که شاید ایشان به این معنا تهیهکنندهاند و بیشتر با این مشکلات مواجه بودند؛ اما متأسفانه اثر این موضوعات به ما هم منتقل و بعضاً باعث اذیت گروه میشد.
این که شما بهعنوان فیلمساز دست روی مقطع حساس نظام گذاشتید، جای تشویق دارد؛ نه این که در راه ساخت چنین فیلمهایی مانعتراشی بشود. چون ما میدانیم درباره چه سازمان مخوفی فیلم ساخته میشود و آن وقت ایجاد این موانع باعث تعجب است!
نکته این است که زیرساختهای ما برای ساخت چنین فیلمهایی در سینما مناسب نیست و گاهی برای ساخت این فیلمها باید موانع و مشکلات را هم پذیرفت. من و آقای رضوی بهعنوان تهیهکننده تصمیم به ساخت این فیلم گرفتیم، ولی ضرورتاً دیگران ممکن است چنین احساسی درباره این مسئله ما نداشته باشند. ما مشکلاتی داریم و باید حلش کنیم و تا حد توان این مشکلات را حل کردیم.
منظورتان از زیرساخت چیست؟
الآن برای ساخت یک فیلم در این موضوعات محدودیت زیادی وجود دارد و این محدودیتها ساخت فیلم را مشکل میکند. حداقلش این است که ما برای ساخت این فیلمها باید از تجهیزات واقعی استفاده کنیم و این یعنی باید ارگانها و سازمانهایی را که کار نظامی میکنند، بهصورت مداوم متقاعد کنیم که بتوانیم بسازیم و مدام باید در تعامل باشیم تا بتوانیم فیلم را بسازیم. این کار در هنگام فیلمسازی خیلی سخت است و بعضاً باعث اعصابخردی کل عوامل میشود. محدودیتهای اقتصادی، اکران و تماشاچی باعث میشود ساختن این مدل فیلمها سختیهای خاص خود را داشته باشد و وقتی ما میرویم سمت ساخت این فیلمها باید آن مسائل و مشکلات را حل کنیم.
گفته میشود دنیای درونی شخصیتهای فیلم شما قربانی واقعگرایی فیلم شما میشوند. به شخصیتها نزدیک نمیشود و ما از دور شخصیتها را میبینیم. مثلاً از گذشته کمال چیزی نمیدانیم. از یک جایی وارد فیلم میشود. چقدر این مسئله را قبول دارید؟
واقعیت این است که این مسئله را باید از کسانی که فیلم را میبینند بپرسید. من برای این مسئله که گفتید، تلاشی نمیکنم؛ شاید باشد، شاید هم نباشد! ولی این برای من یک استراتژی نیست. این مسئله قضاوتی است که ممکن است درست باشد یا نه. شخصیت کمال و صادق محصول فیلم دیگری است که ما ساختیم و آنقدر جذاب بود که دوباره با آنها فیلم ساختیم. الآن کنش اینها را با حال و هوای دیگری میبینیم. دو کاراکتر قوی هستند و اینکه درونیات چیست بستگی به خودش دارد. اگر بخواهیم گذشته هر کاراکتر را بیان کنیم، باید سریال بسازیم.
بحث منافقین در تاریخ ما سابقهدار است. ما در اینباره هم سند داریم و هم فیلم. مثلاً وقتی درباره شستوشوی مغزی صحبت میکنیم، مهم است که چگونه آن را در فیلم نشان بدهیم؛ اتفاقی که به خوبی در دل فیلم نشسته است. برای نزدیک شدن به حوادثی که در فیلم است چه کاری کردید؟
پژوهش! ما هر کاری که میکنیم ناشی از پژوهش است. بخصوص اگر عقبه تاریخی و واقعی داشته باشد.
این مسئله نه فقط برای این فیلم بلکه برای هر موضوعی لازم است. ما که مدام درباره خودمان فیلم نمیسازیم، بلکه درباره زندگیهای دیگر فیلم میسازیم و ناچاریم که پژوهش داشته باشیم.
چقدر با این طیف افراد که بعضاً تواب و بریده از سازمان بودند، مواجهه داشتید؟ یا فقط متکی به پژوهش خود بودید؟
بله، صحبت کردم. نه فقط به خاطر ساخت این فیلم؛ اما در پژوهشهای قبلی با این طیف افراد صحبتهایی کردم.
تا چه زمانی بر همین منوال قصههای منطبق بر تاریخ میسازید؟
این مسئله یک علاقه شخصی است و تا وقتی که تماشاچی داشته باشد و حرفی برای زدن باشد، قطعاً ادامه میدهم. انشاءالله مردم هم این فیلم را ببینند و آن را دوست داشته باشند.
منبع: روزنامه صبحنو
انتهای پیام/4028/
انتهای پیام/