کروبی از عربستان و کشورهای عرب خلیجفارس کمک میگرفت
به گزارش خبرنگار حوزه احزاب گروه سیاسی خبرگزاری آنا، در کتاب «فتنه تغلب »که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، روایتهایی از برخی افراد مؤثر در انتخابات سال 88 منتشر شده است.
حجتالاسلام غلامحسین اژهای وزیر وقت اطلاعات که تا مرداد سال 88 در مسند کار بود، یکی از افرادی است که در خاطراتش بسیاری از موضوعات جالب در انتخابات این سال را بازگو میکند.
اژهای در ابتدای خاطرات خود گفته است: رابطه من با آقای کروبی از سال 60 نسبتاً نزدیک بود؛ یعنی آن زمان که در دادسرای انقلاب بودیم. دادسرای انقلاب در اوین مستقر بود، وی به جهاتی کم و بیش میآمد آنجا. از آنجا ارتباطمان با ایشان بیشتر برقرار شد و همین طور ادامه داشت. البته من بیشتر خانه آنها رفته بودم. خانم وی خانه ما آمده بود اما خود آقای کروبی یادم نیست آمده باشد. ایشان به دفتر ما میآمد و من هم زیاد به دفتر ایشان رفته بودم؛ چون مسئولیت و سن ایشان، اقتضا میکرد. درکم این بود و معتقد بودم که آقای کروبی بالاخره یک روحانی است، از خانواده روحانی است و زحماتی کشیده است قبل از انقلاب، بعد از انقلاب؛ قبل از انقلاب زندان رفته است، بعد از انقلاب در مقاطعی مورد عنایت حضرت امام(ره) بوده است.
وی درباره ورود کروبی به انتخابات ریاستجمهوری سال 88 گفت: شاید چند ماه یا یک سال قبل از سال 88 آقای کروبی حزبی به نام اعتماد ملی تشکیل داده بودند و بحث از این بود که دبیرکل چه کسی باشد؟ بعد از این مطرح شد که حزب میخواهد در انتخابات شرکت کند و چه کسی از طرف حزب بهعنوان نامزد معرفی بشود؟ ایشان با ما مشورت میکرد و صحبت میکردیم. وی نخستین نفری بود که رسماً برای انتخابات ریاست جمهوری دهم اعلام کاندیداتوری کرد؛ خیلی زودتر از آقای میرحسین موسوی. اگر اشتباه نکنم در آذرماه سال 1387 بود. من همیشه چند چیز را به ایشان یادآور می شدم؛ حقیقتاً هم از روی خیرخواهی نه از باب سیاسی. در یک جلسه گفتم آقای کروبی من خواهش میکنم که چه انتخاب بشوید و چه نشوید شما برای خودتان کاری کنید که از امام، از ولایت فقیه، از قانون اساسی و اصول انقلاب عدول نکنید. حالا ممکن است رأی بیاورید یا نیاورید. خیلی جلوتر ما این حرفها را به آقای کروبی گفتیم. دقیقاً یادم هست که یک دفعه در خانهشان یک دفعه هم در دفترشان (یادم نیست سوگند یاد کرد یا نه) با قاطعیت گفت: آقای محسنی هر چیزی بشود شما مطمئن باش من از این 4 اصل عدول نمیکنم: از نظام، از امام، از قانون اساسی، از ولایت فقیه و از مصادق ولایت فقیه یعنی آقای خامنهای! محال است.
معاون اول قوهقضائیه ادامه داد: یک بار مدتها قبل از انتخابات، به ایشان گفتم: آقای کروبی! بالاخره در مسئله انتخابات که وارد شدید، افرادی میآیند دور و اطراف شما را میگیرند؛ حواستان باشد چه کسی به چه انگیزهای میآید؟ یکی از مسائلی که مطرح کردم این بود که بالاخره هر نامزدی در انتخابات پول میخواهد، شما ببینید از چه کسی پول میگیرید، از کجا پول تهیه میکنید. از طرف دیگر در انتخابات همه میخواهند حرفی بزنند که رأی جمع کنند؛ ولی شما مراقب باشید ارزشهای ما و مسائل اساسی ما تحتالشعاع قرار نگیرد. این تجربه را داشتیم که متأسفانه گاهی زمان انتخابات، به خاطر جلب نظر کسانی، حرفهای کذا میزنند. شاید همه اینهایی که میگویم را یکجا و در یک جلسه به ایشان نگفته باشم ولی یادم هست که مکرر در این باره با هم بحث میکردیم. در جلسه دیگری به ایشان گفتم آقای کروبی دارند از خارج برایتان پول جمع میکنند. نمیگویم حتماً از خارجیها و بیگانگان است؛ ممکن است از ایرانیهایی باشند که در خارج از کشور هستند، ولی بهعنوان یک دلسوز و مشاور صدیقتان، اگر من را قبول دارید، به شما توصیه میکنم که از خارج کمک نگیرید؛ چه یک ایرانی باشد که خارج از کشور است و چه کسانی دیگر. البته این قسمت را که الان میخواهم بگویم، آن موقع به ایشان نگفتم و خبری داشتم که حتی از عربستان و بعضی از کشورهای خلیج فارس دارند کمک میگیرند, قرائن اطلاعاتی هم بود و همکاران خودمان نیز گفته بودند.
وی اضافه کرد: آنجا اسم هم بردم و گفتم فلان شیخ که قبلاً سفیر بود، دارد برای شما پول جمع میکند. میخواستم یک مقدار گرا بدهم که ذهنش را حساستر کنم. آن آقا در ردیف همفکران ایشان بود و ایشان هم با او رفیق بود. من به ایشان گفتم اصلاً هیچ کمکی از خارج نگیرید چه کمک سیاسی و چه کمک معنوی و چه کمک مالی ولو از ایرانیهای خارج از کشور ایشان هم گفت: حتماً این کار را نمیکنم. یک وقت دیگر به ایشان گفتم که مگر شما نگفتید من از خارج هیچ کمکی نمیگیریم؛ نه کمک مادی، نه غیر مادی؟ الان فلان خانم که آمده ستاد شما، ایرانی است، اما خارج از کشور بوده است؛ خیلی وقت نیست آمده ایران و هنوز هم با خارج ارتباط دارد. احساس نمیکنید که ممکن است او یک مأموریتی داشته باشد در دستگاه شما؟ ما تحلیل اطلاعاتی داشتیم و میخواستیم ایشان حساس باشد نسبت به این مسئله.
رئیس وقت وزارت اطلاعات تصریح کرد: با آقای هاشمی از قبل از انقلاب و اوایل انقلاب دورادور آشنایی داشتیم. تقریباً از سال 1360، به مناسبتی ارتباط ما بیشتر شد. از آن تاریخ به بعد گاهوبیگاه ارتباط داشتیم و تا بعد از محاکمه آقای مهدی هاشمی هم ارتباط ما وجود داشت. من خانه ایشان میرفتم، مکرر دفتر کار ایشان میرفتم، البته ایشان هیچ وقت خانه ما نیامده است. به هر حال ایشان را میدیدیم و بیشتر در مورد مسائل کاری و پروندهها صحبت میشد. در آن مقطع هم گاهی که برنامهای اقتضا میکرد دیدار داشتیم. کلیاتی درباره تقلب مطرح بود که هم قبل و هم بعد انتخابات من توضیح دادم؛ به خصوص گزارش مفصلی را در خود مجمع ارائه دادم. درست یادم هست از برج هشت سال 87 بود که کار ما روی انتخابات بیشتر شد. وزارت همیشه اینطور است که ستادی تشکیل میدهد برای انتخابات و مسئول ستاد هم تعیین میشود. آنجا گفتم که در این انتخابات ما مسئله خواهیم داشت ولی سطحش را نمیدانستم. از همان موقع ستاد انتخاباتمان را فعال کردیم؛ یعنی یک مقدار زودتر از دورههای قبل. یکی از چیزهایی که روی آن تکیه شد و گفتیم که باید واقعاً با تمام وجود در موردش تلاش شود این بود که آیا تقلب میشود یا خیر؛ منظورم تقلب سازمان یافته و عمده است.
وی افزود: بنابراین از همان موقع چتر اطلاعاتیمان را روی تمام قسمتهای انتخابات پهن کردیم. مثلاً زیر نظر گرفتیم که صندوقها کجا ساخته میشود، چه کسی تحویل میگیرد، کجا میبرند و چگونه نگهداری میشود، تعرفه کاغذش از کجا میآید، چاپخانهاش کجاست، چقدر چاپ میشود، چقدرش منتقل میشود، در کجا توزیع میشود، چه کسی توزیع میکند. به همکاران گفتیم پس صندوق را از مرحله تولید تا روز انتخابات و پایان انتخابات و شمارش آرا باید در چتر اطلاعاتیتان داشته باشید. نفراتی هم که سر صندوقها هستند بهعنوان ناظران و مجریان که أخذ رأی میکنند، همه اینها را از الان تحت پوشش خودتان هر کدام به حسب و مقتضی داشته باشید. بعداً نگویید این برهه از دست ما رفت؛ باید همه اینها را داشته باشیم. وزارت کشور را باید داشته باشیم، شورای نگهبان را باید داشته باشیم، فرمانداریها را باید داشته باشیم، همه بخشها تعریف شد که باید اینها را تحت نظر داشت. آن موقع گفتم امسال ما باید واقعاً تمام توانمان را برای حفظ سلامت انتخابات از هر جهت به کار ببریم.
اژهایدر ادامه میگوید: در مورد مطلبی هم که از آقای کروبی نقل شده بود، آن وقت من رفتم با آقای کروبی صحبت کردم و گفتم: آقای کروبی شما که میگویید تقلب شده بگویید چطوری؟ مدرکتان چیست؟ او گفت به من گفتند که اینها صندوقهای رأی را طوری ساختند که دو طبقه است؛ در طبقه اول مثلاً از شب قبل چیزی گذاشتهاند؛ اما بعد از اینکه صندوق باز شد رای مردم را گذاشتند کنار و آن رأیهای زیری را خواندند. من در مجمع به تفصیل صحبت کردم که مقداری هم شاید خارج از حیطه اطلاعاتی بود. همان اوایل بعد از انتخابات بود که هنوز اوج این حرفها بود گفتم من این کارها و آن کارها را کردم خیلیهایش را گفتم و گفتم هیچ گونه تقلبی که تاثیرگذار در نتیجه باشد وجود ندارد و من حاضرم تحدی بکنم با هر کسی که ادعا دارد؛ هر که مدعی است بیاید بگوید که چه دارد برای اثبات ادعایش. گفتم این اقدامات را از قبل کردیم؛ بعد هم هر گزارشی به ما رسیده بلافاصله روی آن اقدام کردیم.
وی ادامه داد: گفتم من یک مطلبی را از آقای هاشمی شنیدم که ایشان از قول آقای ریشهری اینطوری نقل کرده. خود آقای ریشهری نیز نشسته بود. گفتم: آقای هاشمی من از شما میپرسم همه شمایی که دور این میز هستید اغلب در انتخابات شرکت کردهاید، یا مسئولیت داشتید و در وزارت کشور یا این طرف آن طرف درگیر انتخابات بودهاید. اینکه شما از قول آقای ری شهری نقل میکنید که یک هفته قبل صندوق رسمی بگذارند و به مردم بگویند بیایید پای صندوق رأی بایستید بعد هم در طول این یک هفته کسی نفهمد که در روز جمعه قبل در یک شهر صندوق رأی گذاشتهاند اصلاً چنین چیزی امکانپذیر است؟ عقل شما میتواند این را باور کند؟ (اینها دیگر ضبط شده است) آقای ریشهری! وقتی چنین خبری به شما رسیده است، شما که من را میشناسید، وزارت اطلاعات را میشناسید، خودتان وزیر بودهاید، نمیشود این خبر را به ما بگویید تا پیگیری کنیم؟ چرا به آقای هاشمی رفسنجانی گفتید؟ دیگر ما هم نمیخواستیم دعوا بشود. آقای ریشهری همانجا گفت: من اینطور نگفتم. چون معمولاً جلسات مجمع ضبط میشود، گفتم: الحمدالله که نگفتید. آقای هاشمی گفت: نخیر، (آقای ری شهری) اینطور گفتید. مجید انصاری هم گفت: بله، صندوقهایی را دزدیدند و بردند و داخلش رأی ریختند و دوباره آوردند. گفتم آقای انصاری مثل اینکه ما در ایران نیستیم و اصلاً داریم از جایی دیگر حرف میزنیم. صندوقی که چند تا نیروی انتظامی آنجا هست و مردم دورش هستند، چطور این صندوقها را دزدیدند؟ چطور هیچ فردی نفهمید؟ چطور این خبر به شما رسید؛ ولی به هیچ دستگاه دیگری نرسید؟ نیروی انتظامی یا مردمی که پای صندوق هستند آیا چنین چیزی را در زمان أخذ رأی یا قبل و بعدش دیدهاند؟ بالاخره هیأت اجرایی چند نفر هستند، زن هستند، مرد هستند.
دادستان سابق کشور عنوان کرد: گفتم آقای کروبی! اگر نخورده باشیم نان گندم، دیدهایم دست مردم. شما خودت این را قبول میکنی؟ با چند صندوق میشود این کار را کرد؟ هر صندوقی را چهار یا پنج نفر باز میکنند و بعد پلمب میکنند. شما میگویید چند تا صندوق چنین مشکلی داشته است؟ گفت: من نمیدانم. گفتم همینطوری یک عدد حدسی بگویید. فرض کنید هزار صندوق. یعنی اگر در هر صندوق پنج نفر عامل اجرایی و نظارتی باشد، باید با پنج هزار نفر تبانی شود! چه کسی چنین توانی دارد؟ بعد هم مگر میشود هیچ کس نفهمد؟ تازه مگر در هر صندوقی چند تا رای است؟ فرض کنید همه صندوقهایی که مثلا اینطور بوده ابطال شود؛ آن وقت رأی شما بالا میرود و شما برنده میشوید؟ خودش هم قبول داشت که واقعاً در جمهوری اسلامی این قضیه به این ترتیب شدنی نیست، اما گفت بالاخره تقلب است. گفتم آخر یعنی چه؟ همینطوری که نمیشود گفت تقلب شده است. دست کم یکی از شما حرف واضح محکم بزند. آن از آقای هاشمی که از قول آقای ریشهری نقل میکند اما خود آقای ریشهری تکذیب میکند. آن از حرفی که آقای مجید انصاری میزند که زمان رأیگیری صندوق را بدزدند و به قول ایشان رأی داخلش بیندازند و کسی نفهمد. در مجمع گفتم: بالاخره یک صندوق را دزدیدند یا هزار تا صندوق را؟ فرض کنید صندوقی را دزدیدند و به قول شما در این شهر به این بزرگی هیچ کس هم نفهمید؛ چند تا رأی میشود در صندوق ریخت؟ آخر این چه حرفی است، میزنید؟ چیزی بگویید که قابل فهم و قابل قبول باشد.
وی ادامه داد: حتی تا بعد از قضایای انتخابات، تا مدتها با آقای کروبی ارتباط داشتیم. وقتی ایشان آن ادعاها را در مورد تجاوز به بازداشتیها مطرح کرد، آن را هم در هیأت سه نفرهای که تشکیل شد، رسیدگی کردیم. آن موقع من دیگر در وزارت اطلاعات نبودم، ولی حتی بعد از اینکه دادستان کل کشور شدم، این مسئله را به ما محول کردند. کمیته سه نفرهای تشکیل شد که من بودم، آقای رئیسی و آقای خلفی. تحقیقات هم عمدتاً به دوش من بود و مسائل را دنبال کردیم. جلسه نخست کمیته رسیدگی را که میخواستیم برگزار کنیم، ما سه نفر بودیم و آقای کروبی. یکی از دوستان هم آن وقت میرفت و میآمد برای اینکه ضبط را روشن و خاموش کنند. ولی در جلسه فقط همین چهار نفر بودیم. گفتم: آقای کروبی! این جلسه تمام میشود و میرویم؛ شما ممکن است یک چیزی بگویید و ما هم چیز دیگری بگوییم؛ میخواهیم جلسهای را ضبط کنیم که فردا هر اتفاقی افتاد، این سند باشد. این را من گفتم و آن را هم شما گفتید بعدا ادعای دیگری نشود. گفتم: آقای کروبی! شما که من را میشناسید، به کار من هم آشنا هستید، اجمالاً هم میدانید من در مسائل تحقیقات و بازجویی آشنایی دارم. البته ایشان بیشتر از این حرفها من را قبول داشت ولی گفتم دست کم این مقدار شما ما را میشناسید دیگر. میخواهیم این مطلب را با کمک خود شما بررسی کنیم یعنی با خود شما همکاری کنیم. گفتم مطمئن باشید واقعاً هر چیزی ثابت شد، بر اساس آن اقدام میکنیم.
اژهای افزود: نهایتاً رسیدیم به جایی که ایشان حداقل دو مورد را قبول کرد که خبر کذب بوده و هیچ چیزی از آن ماجرا هم درست نبود. گفتیم این موارد را قبول دارید؟ گفت: بله. گفتم اعلام میکنید؟ گفت نه. گفتم آقای کروبی شما قول دادید! در مورد سعیده پورآقایی و ترانه موسوی دیگر قضیه روشن بود. حتی اگر قول هم داده باشی بالاخره وقتی شما چنین ادعایی را کردی، افرادی یا نهادهایی را متهم کردید به فساد، بعد هم دشمن از این سوءاستفاده کرده و به نظام لطمه وارد شده، حیثیت افراد به باد رفته، الان که فهمیدید که دروغ است، بالاخره چیزی بگویید یا اطلاعیهای بدهید یا مصاحبهای کنید؛ هر طور که میدانید حقیقت را بگویید. ما خیلی اصرار نداریم که حتماً در تلویزیون چیزی بگویید. ولی بالاخره ایشان حاضر نشد که نشد. واقعاً خودم به خدا پناه میبرم. آدم چرا گاهی اینطور میشود که روی یک حرف ناحق این مقدار سماجت کند و حق را نپذیرد.
وی عنوان کرد: من با آقای محتشمیپور صحبت نکردم، ولی دوستان ما با شخص ایشان و بعضی از اعضای آن صحبت کردند. آن که من خودم مستقیم به لحاظ رفاقتمان با او صحبت میکردم، فقط آقای کروبی بود. یک بار هم با آقای میرحسین موسوی صحبت کردم، با آقای هاشمی هم شاید بیش از یکی دو بار؛ بقیه را من خودم صحبت نمیکردم، بچههای وزارت صحبت میکردند. دیگر ارتباطات خارج از کشور با داخل کشف شده بود. بیرون از کشور جلسات متعدد با برخی ستادها تشکیل دادند. البته برخی مسائل هم چون قضائی نشد و حکم صادر نشد، هنوز در حد تحلیل اطلاعاتی است. در بعضی ستادها ادعا کردند به فلان خانم تجاوز شده است یا فلانی را کشتهاند. ما دنبال کردیم و روشن شد که چقدر دروغ است. افرادی هم که بهعنوان شهید معرفی کردند، کاملاً یک جریان سازمان یافته و دروغ بود. گاهی به قول معروف چیزکی هست و آنقدر مردم چیزها میگویند.گاهی است که از آن کوه میسازند اما گاهی وقت واقعاً هیچ چیزی نیست، ولی شما ببینید خبر چطوری ساخته شده است.
وزیر اسبق اطلاعات درباره دیدار خودش با موسوی نیز میگوید: آن موقع هیچ کسی بجز ما نبود؛ اگر هم در خانه بودند، در اتاق ما نبودند. فقط من و ایشان بودیم. گفتم: آقای موسوی! اولاً که تقلب نشده است؛ به دلایلی که مختصر توضیح میدهم. ثانیاً فرض کنیم تقلب شده است، قانون راه را برای شما باز کرد، اما من بهعنوان وزیر اطلاعات به شما میگویم: میخواهید هشدار تلقی کنید یا هر چیز دیگری؛ اگر از طریق غیرقانونی بخواهید وارد شوید، مطمئن باشید نه موفق میشوید و نه ما اجازه میدهیم. ولی چنانچه به طریق قانونی اعتراض کنید، مطمئن باشید ما کمکتان میکنیم. شما قرینهای یا شاهدی بیاورید بر تقلب؛ من قول میدهم از طریق وزارت اطلاعات به شما کمک کنیم. اگر نه، امکان ندارد شما به زور و با تهدید وارد قضیه شوید و حتماً ما در مقابلتان میایستیم. بعد گفتم: من یک سؤال دارم؛ شما به شورای نگهبان نامه نوشتید و اعتراض دارید. فرض کنید شورای نگهبان کل صندوقها را بازبینی کرد؛ اگر دوباره شما برنده نبودید، نتیجه را قبول دارید؟ گفت نه.
انتهای پیام/4082/ن
انتهای پیام/