مرگ جایزه جلال آلاحمد قطعی شد
به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات و کتاب گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد شامگاه شنبه با شناخت نفرات برتر به کار خود پایان داد. در این میان برخی تصمیمات هیأت داوران این جشنواره همچون بسیاری از رویدادهای فرهنگی مسابقهمحور با چالشهایی مواجه شد. یکی از این تصمیمها اهدای جایزه بهترین داستان بلند به آخرین اثر رضا امیرخانی به نام «رهش» بود. رمانی که در زمستان سال 1396 توسط نشر افق منتشر شد و از همان ابتدا هم خبرساز شد.
در همین ارتباط یک منتقد ادبی در گفتگو با آنا گفت: آنچه دیشب و در جریان اهدای جایزه ادبی جلال آلاحمد رخ داد، نشان داد که مرگ و احتضار این جایزه به قطعیت رسیده است. متولیان این جایزه به این نتیجه رسیدهاند که مخاطب چندانی در میان منتقدان و اهالی ادبیات ندارند و به نظر میرسد حساسیت و تلاش خود را برای شناخت آثار برگزیده کاهش دادهاند.
حجتالاسلام مسعود دیانی اظهار کرد: «رهش» هم یکی از ضعیفترین آثار رضا امیرخانی است و هم از آثار متوسطی است که در سال 1396 منتشر شد و البته به دلایلی همچون پیشینه نویسنده و تبلیغات و ... فروش هم داشت. منتقدان بارها اعلام کردهاند که «رهش» از لحاظ فرمی و محتوایی اثر ضعیفی است؛ اغلب مخاطبانی هم که بعد از چند سال منتظر یک اثر شاخص از نویسنده آثاری همچون «من او»، «ارمیا» و «قیدار» بودند نیز این اعتقاد را دارند.
این کارشناس ادبی که در سابقه کاری خود سردبیری مجله ادبی «الف یا» را نیز دارد در ادامه افزود: خود نویسنده هم میداند که «رهش» یک اثر متوسط است. انتخاب این رمان به عنوان اثر برگزیده جشنواره جلال آلاحمد به نوعی دهنکجی به منتقدان، صاحبنظران و مخاطبان است و همان طور که اشاره کردم نشان میدهد که مخاطب و منتقدان برای متولیان این جایزه مهم نیست و مناسبات دیگری در اهدای این جایزه لحاظ میشود.
مجری برنامه شب روایت شبکه چهارم سیما گفت: نگاه دوستان بنیاد شعر و ادبیات فارسی این بود که در کارنامه امیرخانی و ویترین افتخاراتش یک جایزه جلال آلاحمد کم است و این دوره بهترین فرصت برای اعطای این جایزه است. «رهش» یک اثر ضددولتی و ضدملی است. کتابی توانست جایزه جلال را از آن خود کند که مخاطب آن فقط وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و دوستانش هستند. من برخلاف برخی دوستان، انتخاب رمان رضا امیرخانی را نه یک انتخاب محافظهکارانه که نوعی «خود را به خواب زدن» میدانم. دبیرخانه جایزه جلال و شخص آقای وزیر از محتوای این کتاب خبر داشتند و به آن جایزه دادند. آقای امیرخانی سال گذشته با صحبتهایش در آیین اهدای جایزه جلال، به نوعی مجوز کتابش را گرفت و امسال هم جایزه کتاب را از آن خود کرد!
دیانی همچنین گفت: توجه یکطرفه و لوس کردن بیهوده آقای امیرخانی از طرف برخی نهادها و شخصیتهای کشور نتیجهاش این شده که قلم ایشان رو به افول برود و در آثارش هم هر چه جلوتر میآید به جای پختگی، ضعیفتر شود. این رفتارها نتیجه مثبتی نداشته است. ضمن این که این توجه به یک شخصیت ادبی خوب است امّا به چه قیمت؟ ما آثار ارزشمندی داشتیم که مورد اعتنا قرار نگرفتند. اقدام دیشب به نوعی نشان دادن راه نادرست به دیگران است که شما میتوانید با سیاستبازی و باندبازی میتوانید مهمترین جایزه ادبی کشور را از آن خود کنید، البته به نظر من از دیشب، دیگر نمیتوان عنوان مهمترین جایزه ادبی را هم درباره این جشنواره به کار برد!
وی افزود: «رهش» به لحاظ فرم دچار کلیشه است؛ امیرخانی با انتخاب سبک زنانهنویسی و افتادن در دام سیاستزدگی، سنگی را برداشته که توانایی زدنش را ندارد این باعث شده تا این اثر همعرض داستانهای عامهپسند دهه هشتاد شود. در این رمان، نه قوت قلم و نه روایت جاندار و قابل اعتنایی را شاهد هستیم؛ بیشتر شبیه یک بیانیه سیاسی است که نویسنده در آن آرامش از کف داده و خشمگین است و همین امر حتی اشتباهات نویسندگی را به دنبال دارد. در زمینه محتوایی، اثر یک لایه ظاهری دارد. نویسنده اصرار دارد که منتقد مدیریت شهری تهران و دوران شهرداری محمدباقر قالیباف است، اما در واقع امیرخانی در اثرش به صورت کدگذاری شده و مصرّح، با هر روشی تلاش کرده است تا حاکمیت جمهوری اسلامی و رهبران و مسئولان آن را مورد حمله قرار دهد. وی در این مسیر از کنایه هم گذشته و در بسیاری از جاها به مرز توهین رسیده است.
این منتقد ادبیات در نهایت گفت: آخرین رمان امیرخانی یک اثر ضدملی است که از مؤلفههای ادبیات استعماری برخوردار است. دوستان بنیاد شعر و ادبیات داستانی قطعاً میدانند که به چه اثری جایزه دادهاند.
مصطفی علیزاده نیز در گفتگو با خبرنگار آنا با اشاره به این که رویه دستاندرکاران جایزه جلال آلاحمد در سالهای اخیر باعث شده است تا نویسندگان و منتقدان ادبی به این جایزه بیاعتماد شوند، گفت: نویسندگان و اهالی قلم اعتماد چندانی به سیستم گزینش، برگزیدگان و داوران جایزه جلال آلاحمد ندارند. انتخابهای امسال هم همین موضوع را تأیید میکند. به نظر میرسد نویسندگان هم به این لیستها و فهرستها اعتنایی ندارند. پیشبینی هم میشد که برندگان احتمالی چه کسانی هستند، البته به هر حال باید به برندگان این جایزه از جمله رضا امیرخانی تبریک گفت.
این منتقد ادبی اظهار کرد: از سوی دیگر، جایزهای که با عنوان آتیه داستان ایرانی اهدا شد، یک بدعت بود و فهرست نامزدهای این جایزه هم واقعاً تعجببرانگیز بود. افرادی در این لیست بودند که در یک قضاوت بیطرفانه و بدون جهتدهی خاص، شرایط حضور در این سیاهه را نداشتند.در همین دو سه سال اخیر نویسندگان جوان و بسیار خوبی داشتیم که آثارشان با استقبال منتقدان و مخاطبان مواجه شده بود، اما در این لیست بیست نفره جایی نداشتند. این اتفاق از یک لحاظ می تواند باعث دلسردی آنها شود، اما همانگونه که اشاره کردم بخش عمده نویسندههای ما به این جریان بیاعتمادند و برایشان اهمیتی ندارد و امیدوارم همین عامل مانع از دلسردی آنها شود.
این داستاننویس گفت: مشخص نیست که این فهرست را چه کسانی و بر اساس چه معیارهایی انتخاب کردهاند. گزینشها فنی و عادلانه نبود و به جای تشویق نویسندگان جوان، نتیجه معکوس خواهد داشت. در بین نامزدها هم به نظر من مثلاً امیر خداوردی با داستان «آلوت» باید در جایگاه بهتری قرار میگرفت. سطح این اثر بالا بود و خداوردی نشان داد که واقعاً نویسنده آیندهداری است.
علیزاده با اعلام این که در مقطع زمانی فعلی و پس از اعلام نتایج جایزه جلال قصد نقد و ارزیابی کتاب «رهش» را ندارد، افزود: تنها میتوانم بگویم آخرین اثر امیرخانی به نسبت آثار قبلی او کاری متفاوت است. هم بیشتر مخاطبان و هم اغلب منتقدان معتقدند که تغییر مسیر امیرخانی منجر به خلق رمان «رهش» شده است، اما این که این تغییر مسیر تا چه اندازه توانسته کار وی را ارتقا داده یا تضعیف کند را باید در مجالی دیگر و به شل مشروحتر بررسی کرد.
انتهای پیام/4072/4104/پ
انتهای پیام/