وخامت وضعیت تئاتر نتیجه تغییر معیارها و رشد سالنهای خصوصی و تجاری
محمدرضا خاکی در گفتگو با خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا، در خصوص وضعیت کنونی تئاتر گفت: ما هر روزه شاهد اجراهای متعدد نمایشها در سالنهای گوناگون خصوصی و دولتی تئاتر هستیم. کیفیت اغلب اجراها، متوسط یا ضعیف است؛ البته خوشبختانه نمونههای خوب هم وجود دارد؛ اما تعدادشان خیلی کم است.
وی ادامه داد: در این میان، به گمانم در تالار وحدت که بزرگترین تالار کشور است، معیارها برای اجرای تئاتر، با اولویتها و معیارهای تئاتر به معنی واقعی آن تطبیق چندانی ندارد و بهطور معمول میزان فروش و گیشه، معیار اصلی است. شاید به همین دلیل است که در اجراهای این تالار به حضور بازیگران مشهور سینما و تلویزیون، چهرهها و سلبریتیها، توجه خاصی میشود و استفاده از رقص و موسیقی و دکورهای پر زرق و برق و افکتهای متنوع و هیجانبرانگیز، بخش عمدهای از اجرا را به خود اختصاص میدهد تا تماشاگر معمول این تالار را که بخش عمدهشان از طبقه متوسط به بالای شهر تهران هستند، خوشحال کند.
کارگردان نمایش روال عادی، با بیان اینکه بخش عمده تماشاگران تالار وحدت مخاطبان مرفه اما معمولی هستند که فقط استطاعت مالی بیشتری دارند، تصریح کرد: در سالنهایی چون تالار وحدت، توجه به گیشه و تأکید بر فروش، برخی از کارگردانان را ناگزیر به ارائه الگوهای متناقضی از تئاتر کرده است. چیزی که نه تئاتر است و نه اپراست و نه باله. گاهی در میانه اجرا باید منتظر شویم که گروه حرکات موزون بیایند عملیاتشان را انجام بدهند و به کنار بروند تا نمایش ادامه پیدا کند. جمعی چهل پنجاه نفره که هیچ ضرورت دراماتیکی برای حضورشان در صحنه وجود ندارد. این نوع از اجرا با حضور جمع رقصنده، ترکیبی است نامتعین که جدا از جاذبههای تجارتی که دارد، به گمان من هیچ تأثیر جدی، یا نقش ماندگاری در تئاتر ما برجا نخواهد گذاشت. به دوستانی که خواستار دریافت بهتری از این گفته من هستند توصیه میکنم نگاهی به کتاب فضای خالی پیتر بروک بیندازند.
وی همچنین در سخنانش تأکید کرد: لازم است جامعه هنری به خود احترام بگذارد؛ چارهاندیشی کند و ظرفیت انتقاد و آستانه تحمل خود را بالا ببرد. امروزه، متاسفانه، اکثر تئاترها صد در صد تجاری شدهاند و فقط به گیشه نگاه میکنند. همچنین از وقتی که تعدادی افراد سودجو به عنوان تهیهکننده وارد این حوزه شدهاند، وضعیتِ وخیم تئاتر، وخیمتر شده و سالنهای خصوصی و تجاری، روند گیشهای شدن تئاتر را تشدید کردهاند. این وضعیت باعث شده که صاحبان تئاترها به طور عام و بعضی از مدیران دولتی تئاترها هم، موکداً، خواهان حضور سلبریتیها و چهرههای سینما ـ تلویزیون به عنوان گارانتی و ضمانت فروش اجراها باشند و مدام این نکته را به کارگردانان گوشزد میکنند. دیگر تب پولپرستی به یک اپیدمی عمومی تبدیل شده است.
این مدرس، مترجم و کارگردان تئاتر اظهار کرد: تئاتر از آنچه که باید باشد روزبهروز فاصله بیشتری میگیرد و از وظیفه اجتماعی و فرهنگی خود شانه خالی میکند. برای اثبات این امر کافی است به لیست آثار و اسامی نمایشها نگاه کنید تا ببینید چه اندازه فرهنگ ایرانی یا مسائل واقعی و ضرورتهای اجتماعیِ روز، بر صحنهها نمود پیدا میکند. اغلب نمایشنامهها نسبتیبا واقعیتهای روز جامعه ندارند و کارگردانانشان به ضرورت شوخی و طنز و خنداندن تماشاگران تأکید میکنند. غافل از اینکه بسیاری از بهترین و جدیترین نمایشنامههای تئاترِ جهان در ایام دشواریهای اجتماعی و اقتصادی نوشته شدهاند.
وی بیان کرد: برشت مهمترین آثارش را در دوره جنگ و در ایام گریز از دست فاشیستها و در مهاجرتِ ناگزیر نوشت و بهترین کارهای نمایشنامهنویسانی مانند آرتور میلر یا تنسی ویلیامز در زمانه بحرانهای شدید اقتصادی آمریکا نوشته شدند.
خاکی یکی دیگر از مشکلات تئاتر امروز را کمبود نمایشنامه ایرانی خوب و ضعف دانش نمایشنامهنویسان نسل جدید دانست و افزود: تنبلی ذهنی و فرصتطلبیهای اقتصادی باعث شده که امروزه به جای نوشتن نمایشنامههای مستقل، اغلب، متون ترجمه شده را بازنویسی کنند و بدون ذکر نام مترجم یا مترجمان آن متن، به صحنه ببرند و اسم این کارشان را هم بگذارند نمایشنامهنویسی! اگر در سالهای آغاز آشنایی ما با تئاتر غرب، در سده نوزدهم، نوعی آداپتاسیون متون فرنگی باب شد، امروزه بعد از گذشت بیش از یک قرن، ما یک قدم عقبتر رفتهایم و رونوشتبرداری از آثار شاخص تئاتر غرب را، که چیزی جز یک مصادره نمایشی نیست، به نام خودمان به عنوان نمایشنامهنویس ثبت میکنیم.
وی بیان کرد: بخش قابل توجهی از جامعه تئاتری ما خود را بینیاز از دانش و مطالعه میداند. تیراژ کتابهای تئاتری روز به روز کمتر میشود و این در حالی است که تعداد ورودی دانشجویان رشته تئاتر در دانشگاهها روز به روز افزایش پیدا میکند. همه، خود را متخصص، استاد و مدرس تئاتر میدانند، انگاری به طور مادرزاد سوفوکل، شکسپیر، مولیر، ایبسن، چخوف، بکت، آرابال و ... را میشناسند! این در حالی است که از خیل عظیم مدرسان تئاتر در دانشگاه و مدارس آزاد، افرادی که سواد و آموزش لازم و توانایی کافی برای مطالعه منابع درسی به زبانهای آلمانی، انگلیسی، یا فرانسه را داشته باشند، به تعداد انگشتان دو دست نمیرسد و از همینرو است که ما نه دانش و توانایی لازم برای برای مطالعه منابع جدیدِ تئاتر جهان را داریم، نه مطالعه میکنیم و نه ضرورتی برای مطالعه و دانستن احساس میکنیم. در چنین شرایطی طبیعی است که تیراژ کتابهای تئاتری به پانصد و یا سیصد نسخه برسد.
کارگردان روال عادی با اظهار امیدواری از اینکه دنیای تئاتری نگاه دقیقتری به خود داشته باشد، گفت: باید دستگاه اجرایی تئاتر، این فکر را که تئاتر لزوماً باید پول بسازد، رها کند. آرزو دارم کسانی که کار نمایش انجام میدهند با گفتگوی درون خانوادهای مشکلاتشان را رفع کنند و فرصت اجرا برای همه تلاشگران حوزه تئاتر فراهم شود و شرایطی ایجاد شود که نگرانی گیشه و فروش، مانع از بروز خلاقیتهای هنری هنرمندان تئاتر نباشد. گفتهاند که تئاتر، آینه اجتماع است؛ امیدوار باشیم که این آینه حقیقتنما، بیش از پیش خود را به نیازها و خواستههای بر حق جامعه امروز نزدیک و نزدیکتر کند و واقعیتها را ببیند و بر صحنه انعکاس دهد.
انتهای پیام/4072/4031/ن
انتهای پیام/