نگاهی به واکنش فضای مجازی به عروسی لاکچری پسر آقای سفیر
به گزارش گروه رسانههای دیگر خبرگزاری آنا، یک پست اینستاگرامی از یک فعال فضای مجازی که از قضا طلبهای انقلابی محسوب میشود طی روزهای اخیر به یکی از موضوعات جنجالی فضای مجازی تبدیل شده است. موضوع به مراسم عروسی اشرافگونه یک آقازاده برمیگردد.
شاید بد نباشد تا سبک زندگی اشرافی در ۴۰ سالگی انقلاب اسلامی به عنوان یک موضوع مهم مورد آسیبشناسی جدی رسانهها قرار بگیرد. هر چند رسانه ملی همواره از ورود به این مسئله اکراه داشته و بیشتر ترجیح داده به خنده و سرگرمی اصالت بدهد تا فرهنگسازی اما در این میان عدهای هم پیدا میشوند که به صورت خودجوش و آتش به اختیار و بدون آنکه از نهاد یا ارگان خاصی سفارش کار گرفته باشند از امکانات و داشتههای رسانهای محدودشان در فضای مجازی برای آسیبشناسی سبک زندگی برخی آقازادهها در جمهوری اسلامی استفاده کنند.
شاید زمانی که پسر سفیر دانمارک از مراسم عروسیاش در فضای مجازی تصویری منتشر میشد اصلاً فکرش را هم نمیکرد که آن تصاویر آغاز سلسله بحثها و اظهارنظرهای تازهای از سوی افراد مختلف درباره سبک زندگی اشرافی مسئولان و آقازادهها باشد و به طور جدی پای موضوع به وسط معرکه بیاورد، البته عروسی کذایی فقط به پسر سفیر دانمارک ختم نمیشد چراکه عروس آقای سفیر و همسر آقازاده جوان نیز یکی از شاخهای اینستاگرام است که چندسالی است در زمینه تبلیغ مد و لباس در اینستاگرام و دیگر شبکههای اجتماعی فعالیت دارد و دنبالکنندههای زیادی را هم به خود اختصاص میدهد. حضور برخی چهرههای سیاسی در این مراسم عروسی هم یکی از حاشیههای آن بود.
محمد آهنگران از جمله افرادی است که معمولاً در مراسمهایی از این دست دیده میشود. آقازاده سفیر اما نسبت به این موضوع ساکت نماند و به سرعت واکنش نشان داد. او عنوان کرد که مراسم عروسی او در شهرک غرب خیلی هم پرهزینه نبوده و صرفاً ۵۰ میلیون تومان خرج دربرداشته است. او حتی گفت که پدرش از جزئیات این مراسم اطلاعی نداشته و در عمل انجام شده قرار گرفته است.
موج اعتراضات اینستاگرامی به این عروسی پر سر و صدا باعث شد تا عروس سفیر هم در صفحه اینستاگرامش واکنش نشان دهد و بدون اینکه شخص خاصی را مخاطب قرار دهد با ذکر چند حدیث از ائمه (ع) بهتان و تهمت را نکوهش کند. پسر سفیر دانمارک هم در یکی از استوریهای اینستاگرامش در پاسخ به همه اعتراضات و ناراحتیها در پی عروسی لاکچریاش مدعی شد برای این عروسی فقط ۵۰ میلیون تومان خرج کرده است و این مبلغ زیادی محسوب نمیشود. به تازگی نیز ویدئویی از سوی عروس خانم منتشر شده که در آن عنوان میکند که قابلیت برند (کالای ایرانی) در حدی نیست تا بخواهد برایش تبلیغ کند.
سیدمحمدمهدی صدراساداتی هم بلافاصله بعد از واکنشهای این زوج، با انتشار پست دیگری با اشاره به قیمت بالای کیف و ساعت گرانبهای خانم عروس نوشت: «من فقط یک سؤال پرسیدم که آیا چنین عروسیای در این وضعیت حرکت به سمت کاخنشینی است یا نه؟ همین... شاید اصلاً مجانی بوده باشد، کاری به آن ندارم، حتی میتواند تمام برندهایی که ایشان آنها را میپوشد و در صفحه پابلیک خود تبلیغ حجاب میکند و اصرار دارد فیک نیستند نیز هدیه باشد. در مورد ۵۰ میلیون هزینه هم نظری ندارم، دوستان خودشان میتوانند به پیج تالار مجلل... رجوع کنند و بپرسند آیا قیمت این است یا خیر.».
اما واکنش کاربران فضای مجازی به این جنجال درباره سبک زندگی نیز در نوع خود جالب توجه است. «نگاه ما به سبک زندگی شما نه نگاه حسرت است و نه نگاه حسادت، چون ما قرآن میخوانیم و میدانیم امکانات دنیا عمرش به اندازه غنچهای بیش نیست و میدانیم سرنوشت قارون را. «فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فی زِینَتِهِ قَالَ الَّذِینَ یرِیدُونَ الْحَیوةَ الدُّنْیا یالَیتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ»؛ آراسته به زیورهای خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگی دنیا بودند، گفتند: «ای کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم! به راستی که او بهره عظیمی دارد!»
این کاربر در ادامه مینویسد: ما صفحه شما را اتفاقی میدیدیم و با حس دلسوزی به این فکر میکردیم که چطور میشود به شما کمک کرد و میگذشتیم. در جامعه اسلامی نگاه اکثریت مردم به متظاهران اشرافیت، نگاه دلسوزانه است و نه نگاه حسرت، البته وقتی وزیر بهداشت آن جامعه با افتخار بگوید ماشین من پورشه فلان مدل است و وزرا و رئیسجمهورش در مناطق گرانقیمت بالاشهر زندگی کنند، نگاه مردمش هم از نگاه دلسوزانه تبدیل به نگاه حسرت میشود و اشرافیگری از یک ضدارزش تبدیل به ارزش میشود، اما حالا فرق میکند. حالا با عکس شما پست میگذاریم و از صفحه و زندگیتان به راحتی عبور نمیکنیم، چون شما الان عروس سفیر جمهوری اسلامی ایران در دانمارک، آقای مرادیان هستید. شما الان دیگر فقط خودتان نیستید. (۱)
*انقلابی لاکچری نمیشود/ نقد رزونامه جوان به گزارشهای خبرگزاری مهر
اخیراً خبرگزاری مهر گزارشهایی با محوریت سوژهای تحت عنوان انقلابیهای اشرافی! تولید میکند؛ ترکیبی که جمع نقیضین است و اگر سفارشدهنده این گزارشها از به کار بردن این عبارت قصد کنایه دارد باز هم راه به خطا برده است.
این گزارشها علیالظاهر سعی دارد پدیدهای شوم و انحرافی در سبک زندگی برخی منسوبان به مسئولان جمهوری اسلامی را به بوته نقد بگذارد، اما حقیقت مسئله این است که لزوماً همه مسئولان در جمهوری اسلامی را نمیتوان انقلابی قلمداد کرد چه اینکه بخواهیم منتسبان آنان را هم در این دایره بگنجانیم؛ منتسبانی که حجاب اسلامی و بسیاری از ظواهر را رعایت میکنند، اما مدعی این هم هستند که زندگی لاکچری مغایرتی با اسلام و جمهوری اسلامی ندارد؛ بنابراین اساساً اختراع عبارت انقلابیهای اشرافی به لحاظ اینکه انقلابی بودن مغایرت جدی با اشرافیگری دارد و طی سه دهه اخیر انقلابیها بیشترین مبارزه نرم را با پدیده اشرافیگری مسئولان از خود نشان دادهاند ترکیب دقیق و منصفانهای نیست.
در اینکه در برخی جریانهای سیاسی رسمی که ذیل جمهوری اسلامی فعالیت میکنند و بعضاً از طریق انتخابات به قدرت هم راه پیدا میکنند قرائتهای فکری وجود دارد که با روح خط فکری انقلاب اسلامی تناسبی کامل ندارد و در اینکه حضور این جریانها در مقاطع زمانی مختلف در این ۴۰ سال انقلاب اسلامی منجر به زایش طبقهای جدید از اشراف شده است شکی نیست، اما سخن این است که این جریانها با هیچ شاقولی در زمره انقلابیها و حزباللهیها قرار نمیگیرند و همواره رویکرد ایشان مورد انتقاد جدی قرار داشته است.
در یکی از گزارشهای کذایی خبرگزاری سازمان تبلیغات اسلامی آمده: «این روزها در صفحات اینستاگرام ایرانی، به صفحاتی برخورد میکنیم که متعلق به جوانانی مذهبی هستند. از انقلاب! و آرمانهای آن دفاع میکنند. یکی در میان عکسهای رهبری! را میگذارند و وابستگی فکریشان به نظام را بیپروا داد میزنند، عکسهای عاشقانهای در حرم شریف معصومین (ع) منتشر میکنند و در عین حال این بخش از زندگیشان ارتباطی به جریان روتین زندگیشان ندارند. گویی زائدهای اضافه شده به جریان زندگیشان است؛ یک احساس وظیفه. در این صفحات پرطرفدار اینستاگرامی، عکسهای جالبی از سبک زندگی گرانقیمت این جوانان مذهبی که در عرف جامعه ایران حزباللهی! خوانده میشوند منتشر شده است.
از استخرهای خصوصی لوکس و ویلاهای لاکچری شمال تا استفاده از ساعتهای چند ده میلیونی و کفشها و کیفها و تیشرتها و... که با عنوان «برند» در جامعه ایران شناخته میشوند. سبک زندگی مسرفانه آنها به کنار، حس تفاخر آنها به «مصرف» آنچه همه ندارند و آنها دارند، کمی بیش از حد دلآزار است. درباره غیراخلاقیبودنش حرف نمیزنیم. بخشی از جوانان حزباللهی در دهه چهارم انقلاب به این نتیجه رسیدهاند که زندگی به سبک اشرافی نه تنها هیچ منافاتی با آرمانهای انقلابی ندارد بلکه جلوه جذاب و جذبکنندهای از طرفداران دین و انقلاب به مخاطبان بیرونی عرضه میکند که «مشتریانش» را هم افزون خواهد کرد.»
به عنوان کسی که سالهاست در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مختلف حضور دارم و تا حد زیادی طیفبندیها و خطکشیهای مختلف در این فضا را میشناسم به جرئت معتقدم انقلابیهای فعال در این فضا نه تنها زندگی لاکچری و سبک زندگی اشرافگونه را ترویج نمیکنند بلکه کوچکترین تظاهری در این رابطه از سوی مدعیان انقلابیگری به سرعت و به شکلی بیرحمانه از سوی جماعت و قشر انقلابی حاضر در فضای مجازی با انتقاد و برخورد مواجه میشود.
اساساً آنهایی که در جمع انقلابیها حضور دارند میدانند که اگر چنین گرایشاتی را ارائه کنند به سرعت از سوی طیف انقلابی پس زده میشوند، برای همین سفارشدهنده گزارشهایی از این دست در خبرگزاری مهر اساساً از فضا، ساختار و گرایشات سیاسی و فکری جمعهای انقلابی در فضای مجازی و حقیقی اطلاع دقیق و کاملی ندارد.
همواره و در طول انقلاب اسلامی از آغاز تاکنون قشری که به عنوان انقلابی شناخته میشوند خصایص و ویژگیهایی دارند که با ویژگی اقشاری که سبک زندگی اشرافی را برگزیدهاند در تضاد کامل است. قلیلی هم که در این وادی برای گمراه کردن دیگران تظاهر به برخی رفتارها یا گفتارهای انقلابی میکنند برای حفظ ظاهر هم که شده نمیتوانند سبک زندگی اشرافی را انتخاب و ترویج نمایند.
در میان آقازادههایی که زندگی لاکچری برای خود انتخاب کردهاند از جمله آقازاده برخی سفرا که تمایل زیادی به نمایش زندگی اشرافی خود دارند، وجه دیگری هم دیده میشود، برای مثال در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند و تصاویرش را هم در فضای مجازی نشر میدهند. از سویی حجاب اسلامی را در سفرهای پرهزینه خود به اروپا رعایت میکنند.
برندهای گرانقیمت به تن میکنند و برخی برای آن تبلیغ هم میکنند، اما اینکه تظاهر این عده به دینداری را اطلاق به انقلابیهای اشرافی کنیم هم ظلم به انقلاب است و هم ستم به انقلابیها. واقعیترین خطکشی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در جریان ۴۰ ساله انقلاب اسلامی اختصاص به مرزبندی میان انقلابیها و غیرانقلابیها دارد. خاستگاه اجتماعی انقلابیها همواره اقشار کمدرآمد و پایین جامعه بوده است. رمز ماندگاری انقلاب نیز در همین مسئله نهفته است.
انقلابی نمیتواند برج عاجنشین باشد. او از برج عاجنشینها بیشترین ضربه را خورده و بیشترین لطمه را دیده است. اینکه عدهای از منتسبان به مسئولان جمهوری اسلامی با پوشش چادر و احیاناً چفیه در برخی محافل حضور مییابند و لاکچریبازی درمیآورند هیچ ربطی به انقلابیها ندارد و اتفاقاً در خط و ربط سیاسی این افراد با مطالبات خط انقلاب، امام و رهبری در عمل و حرف تضاد کامل به چشم میخورد، بنابراین عبارت لاکچریهای انقلابی یا انقلابیهای اشرافی متوهمانه و متسامحانه است و لازم است به جای آن ترکیب دقیقتر و منصفانهتری انتخاب شود. انقلابی بودن مقابل اشرافیگری است. (۲)
پی نوشت:
۱) https://www.javanonline.ir/fa/news/۹۱۸۹۰۱/
۲) https://www.javanonline.ir/fa/news/۹۱۸۹۰۰
منبع: جهان نیوز
انتهای پیام/4001
انتهای پیام/