دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
سعدالله زارعی*

"احمدی‌نژاد" خبر اصلی نیست

در ماجرای اخیر احمدی‌نژاد و تیم او، مردم به آنان توجهی نشان نمی‌دهند و تعدادی که دور آنان جمع می‌شوند آنقدر کم هستند که در معادلات سیاسی تأثیر چندانی بر جای نمی‌گذارند.
کد خبر : 240776

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، سعدالله زارعی تحلیل‌گر مسائل سیاسی در یادداشتی با عنوان "احمدی‌نژاد، خبر اصلی نیست" به حاشیه‌سازی‌های اخیر رئیس جمهور پیشین پرداخت.


متن کامل یادداشت زارعی به شرح زیر است:


گاهی در بعضی هیاهوهای کم عمق و زودگذر، عظمت انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن در بعضی اذهان به حاشیه رفته و نادیده گرفته می‌شود. حال آنکه فقط کمی فراست می‌خواهد تا نگاهی به اطراف و تورق تاریخ چهل ساله اخیر این مرز و بوم به ما بگوید بعضی چیزها را جدی نگیریم و همانطور که ملت از کنار آنها می‌گذرد، ما نیز بگذریم.


یکی از این هیاهوهای کم‌عمق و گذرا سر و صدایی است که این روزها گروه آقای محمود احمدی‌نژاد راه انداخته و بعضی تحت تأثیر بازتاب‌هایی که عمدتاً در رسانه‌های خاص خارجی و پاره‌ای از گروه‌های مجازی پیدا می‌کند، جدی تلقی کرده‌اند. بعضی هم دلسوزانه البته ابراز نگرانی کرده و هشدار می‌دهند!


محمود احمدی نژاد از زمانی که تا حدی از مسیر عمومی انقلاب فاصله گرفت و یا به هر حال جدا دیده شد، گاه و بیگاه اقداماتی انجام می‌دهد تا نه در «حاشیه» تحولات سیاسی و اجتماعی که در «متن» آن دیده شود؛ از اعلام کاندیداتوری در انتخابات اخیر تا انصراف از آن، از کاندیدا کردن فردی که پیش از این از قرار داشتن در پست معاون اولی منع شده بود تا سر و صدایی که پس از آن برپا کرد، از کاندیدا کردن فردی دیگر که به دلیل داشتن پرونده‌های سنگین مالی در معرض بازجویی و صدور حکم محکومیت قرار داشت تا سروصدایی که پس از عدم تأیید صلاحیت او روی داد، از جنجالی که پس از اولین جلسه محاکمه معاون اجرایی‌اش بپا کرد تا جنجال‌های بعدی و بعدی و بعدی ... همه برای آن بود که «دیده» شود.


این دیده شدن هم ظاهرا برای او و اطرافیان معدودش، تفاوتی نمی‌کند که در هواداری بخشی از جامعه تبلور داشته باشد یا در رسانه‌های بدنامی که از قضا هیچ نسبت واقعی هم با او الّا هم بیانی در متهم کردن نظام اسلامی به بی‌عدالتی و فساد ندارند، باشد.


اما رسانه‌های خارجی با هدف شناخته شده و رسانه‌های داخلی متعلق به بعضی از جناح‌های کشور نیز با هدف تطهیر خویش و فراموش شدن اقدامات دیکتاتور مآبانه خود به اقدامات او و اطرافیانش پوشش وسیع می‌دهند و سعی می‌کنند او و اقداماتش را مسئله‌ای مهم برای نظام جلوه دهند و این در حالی است که تاریخ همین سالهای اخیر نشان می‌دهد که تحرکاتی بسیار بسیار گسترده‌تر از آنچه «رئیس‌جمهور سابق» به آن مبادرت می‌ورزد هم نمی‌تواند رویدادها و روند اصلی نظام اسلامی را به حاشیه ببرد و اقدامات جنجالی‌ کم عمق را به مسئله‌ای تبدیل کند.


حالا نگاهی به صورت و نتیجه «مسئله احمدی‌نژاد و اطرافیانش» بیندازیم. کاملاً واضح است که این تیم می‌خواهند مسئله اصلی باشند و لذا برای آن نمادپردازی می‌کنند؛ از بست نشینی در حرم مطهر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) تا برگزاری میتینگ در این گوشه و آن گوشه تا حملات حاد به بعضی از نهادهای نظام و ... اما جدای از بازتاب‌های حساب شده رسانه‌ای، در عالم واقع و عینیت اجتماعی، این اقدامات تأثیرگذار نبوده است و نیز نسبت این بازتاب‌ها و تأثیرات با شخص با مشخصات و مختصات احمدی‌نژاد آنقدر نبوده است.


دکتر احمدی‌نژاد کمتر از 10 سال پیش حدود 24 میلیون رأی آورده، هشت سال رئیس جمهور این مملکت یعنی در جایگاه نفر دوم نظام بوده است؛ بعنوان رئیس دولت ده‌ها استاندار، صدها فرماندار، ده‌ها سفیر، هزاران بخشدار، صدها مدیرکل و هزاران مدیر جزء داشته و از بستر رسانه‌های مختلف کشور بهره برده و لااقل 8 سال درصدر اخبار کشور بوده و برچندین نهاد شورایی کشوری ریاست کرده و از همه مهمتر بعنوان یک مظهر عدالتخواهی و نیز یک شخصیت مردمی در حدی که یک رجایی پنداشته می‌شد و فراتر از همه‌ی این ها بعنوان فردی که به دلیل خدمات فراوانش و مورد عنایت و محبت رهبری بود و به همین دلیل میلیون‌ها دلداده ولایت، او را چون نگین در میان گرفته بودند و علمای زیادی از تهران تا روستاهای دوردست از او حمایت می‌کردند و میلیون‌ها شهروند ایرانی به حاشیه رانده شده در دولت‌های سازندگی و اصلاحات او را نجات‌دهنده خود از فقر به حساب می‌آوردند.


خب این احمدی‌نژاد از اواخر دولت اول و در طول دوره دوم، غره از جمعیت‌هایی که او را احاطه کرده و برایش شعار می‌دادند در پاره‌ای از مسایل راه انحراف را در پیش گرفت. فردی با مختصاتی که برشمردیم در این شرایط باید چه تعداد هواخواه در میدان داشته باشد؟ بطور طبیعی الان باید دست کم چند میلیون نفر دنبال خود داشته باشد بخصوص که مردم از دولت پس از او هم چندان راضی نیستند و وضع اقتصادی خود را ضعیف‌تر از دوران او ارزیابی می‌کنند و به طور طبیعی باید با یادکرد دیروز، امروز دور او را پر کنند و هر «الف» و «واوی» که می‌گوید را به عنوان صدای خود تلقی و منتشر نمایند. خب حالا در عمل چه اتفاقی افتاده است؟


تیم احمدی‌نژاد که در این اواخر به جای اسلام از ایران و به جای انقلاب اسلامی از «بشریت» دم می‌زد و گمان می‌کرد سخن گفتن از ایران و بشریت دایره هواداران آن را گسترده‌تر می‌کند و می‌تواند مخالفان مذهبی خود را که هر روز بیشتر می‌شدند را پشت سربگذارد، امروز برای آنکه دیده شود و پرهوادار جلوه کند، بست‌نشینی‌اش را به حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام و در جوار مزار بزرگان فقهی اخلاقی نظیر آیات عظام آقا مجتبی تهرانی، حق‌شناس و خوشوقت که بطور خیلی طبیعی محل حضور جمع قابل ملاحظه‌ای از مردم است، و یا در حرم حضرت علی بن موسی الرضا علیه‌السلام و این مسجد یا آن مسجد می‌برد؛ چرا؟ این تیم اگر چه اذعان نمی‌کند اما در عمل نشان می‌دهد که برای جلب توجه باید به «مکان‌های مورد توجه» مردم برود و در «جمعیت‌های آماده» حاضر شود! با این وجود هم و با اینکه اعلام قبلی صورت می‌گیرد، باز جمعیت قابل ملاحظه‌ای جمع نمی‌شود، چرا؟ چرا از جمعیت ده‌ها هزار نفری دیگر خبری نیست؟


واقعیت این است که دیگر اقدامات این گروه «برای مردم» و یا «برای اسلام» و یا «برای انقلاب اسلامی» صورت نمی‌گیرد. مردم کاملاً دریافته‌اند که این‌ها مدتهاست فقط «برای خود» کار می‌کنند. براین اساس می‌توان گفت پرخطاترین کاری که تیم احمدی نژاد مرتکب شد این بود که برای مقابله با «حکم قضایی درباره خود» داد واعدالتا و واانقلابا سرداد و گمان کرد بخش وسیعی از مردم به دلیل دلخوری‌هایی که از دستگاه قضا دارند، فریب می‌خورند و نهضتی ضد دستگاه قضایی و در واقع ضد ساختارهای قانونی نظام شکل می‌دهند و این تیم می‌تواند پرچم آن را در دست گرفته و دوباره در کانون توجه مردم قرار گیرد؛ اما اینطور نشد و فریادهای اخیر عدالتخواهی تیم احمدی نژاد از چند متر اطراف آنان فراتر نرفت. در این میان رسانه‌های بیگانه و طیف‌های آلوده داخلی هر روزه «اخبار احمدی نژاد» را پوشش دادند تا نشان دهند نظام دچار بحران داخلی یا در آستانه بحران داخلی است.


اما چرا فتنه‌گران داخلی که در دوره حاکمیت خود بر قوایی از نظام و نیز در فتنه 88 که صدها بار بدتر از تیم احمدی نژاد، نظام و ارکان آن را مورد هجوم قرار داده بودند و در صدد بودند آرمان های انقلاب را با شعارهایی نظیر مرگ بر اصل ولایت فقیه و یا نه غزه، نه لبنان از میان بردارند و کار آمریکا، اسرائیل و منافقین را راحت کنند، از اقدامات این روزهای تیم احمدی نژاد استقبال کرده و در تبلیغ آن سعی بلیغی به کار بستند؟ اگر در پاسخ به این سوال کسی گمان کند پای اتحاد بین این دو شبه جریان آلوده در میان است، اشتباه می‌کند.


البته در این بین تیم احمدی نژاد با نامه نگاری‌ها و پیغام و پسغام‌ها و بعضی ملاقات‌ها سعی کرده‌اند با فتنه‌گران در یک جبهه و رویاروی مردم متدین قرار گیرند، اما فتنه‌گران که به نتیجه رسیدن چنین اقداماتی را در شرایط کنونی «غیرممکن» ارزیابی می‌کنند و استراتژی خود را تسخیر دوباره سنگرهای کلیدی نظام قرار داده‌اند، ضمن استقبال از اقدامات اخیر تیم احمدی نژاد، حاضر به اتحاد با آن نیستند.


در واقع در این بین فتنه‌گران با برجسته سازی اقدامات تیم احمدی‌نژاد و خطرناک معرفی کردن آن از یک سو درصدد یافتن حاشیه امن برای دور ماندن از رصد توسط مردم و دستگاه‌های نظام هستند کما اینکه به موازات تندتر شدن اقدامات تیم احمدی نژاد، فتنه‌گران نیز به اقدامات تندتری نظیر بازتولید منتظری و زیرسوال بردن روحانیت انقلابی و سپاه پاسداران روی آورده‌اند و گمان می کنند لحن گزنده تیم احمدی نژاد، گزندگی اقدامات فتنه گران را پنهان‌ و در عین حال مؤثرتر می‌کند بی‌آنکه دچار محدودیتی شوند و از سوی دیگر با انتساب «احمدی نژاد امروز» به جبهه نیروهای انقلابی، تلاش می‌کنند تا بدون پذیرش مسئولیت و هزینه از فتنه 88 عبور کرده و به فتح دوباره سنگرهای کلیدی نظام نایل آیند.


فتنه‌گران و دسته‌ای از گروه‌های سیاسی که بستر فتنه را آماده کردند، می‌خواهنده زینه هنجارشکنی دیروز خود را از جیب انقلاب بپردازند و در واقع بدون آنکه هزینه‌ای بپردازند، فتنه را سرپا نگه دارند و در عین حال با سند دادن از احمدی نژاد بگویند اعتراض ما برای آن بود که چنین شخصی رئیس جمهور نظام نباشد و این در حالی است که اینها در زمانی با احمدی‌نژاد مقابله می‌کردند که او در تلقی عمومی سرباز نظام دیده می‌شد و حال آنکه اگر با رفتارهای هنجارشکنانه بطور واقعی مخالف بودند، دیروز با شدت بسیار بیشتر هنجارهای محوری نظام شامل ولایت فقیه، سپاه و شورای نگهبان را مورد هجوم بیرحمانه قرار نداده و چشم به حمایت خارجی از خود نمی‌دوختند.


اینک سؤال اصلی این است که چرا هنجارشکنی احمدی‌نژاد به جذب هوادار موثر برای عملیاتی کردن اغراض سیاسی نمی‌انجامد؟ پاسخش این است که مردمی که آن روز دور او را گرفتند برای تقویت نظام بود و امروز هم اگر دور او را خالی کرده و جدی اش نمی‌گیرند، باز برای تقویت نظام است.


اما واقعاً در ایران اسلامی خبر اصلی، احمدی نژاد و یا فتنه‌گران آشوب طلب نیستند چرا که این ها قادر به خبر شدن در شرایط تلولو انقلاب و ده‌ها خبر مهم آن نیستند. خبر اصلی این است که مردمی که به طور انبوه پای صندوق رأی آمدند ده‌ها احمدی نژاد را در وقت خود به حاشیه می‌برند.


خبر اصلی انقلاب این است که موفق شده در یک دوره کوتاه ـ پنج ساله ـ بساط گروه‌های پرشمار و مصممی چون داعش که در متن جوامع عراق و سوریه برای خود جایگاهی پدید آورده بودند را بهم بزند. طبعاً چنین انقلابی در برابر یک یا چند گروه داخلی که فقط به بازگشت به هر قیمت به قدرت می‌اندیشند، به حاشیه نمی‌رود.


خبر اصلی انقلاب این است که ظرف چند هفته فتنه شمال عراق توسط محور مقاومت در منطقه مهار شد و پس از آن قدرتی بروز و ظهور کرد که می‌تواند ده‌ها مسئله را در زمانی کوتاه حل کند.


خبر اصلی این انقلاب این است که دست‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی و وابستگان آن از اینکه بتوانند کاری ‌کنند عاجز مانده‌اند و در ایران، فردی که در عمل بتواند بار آمریکا را به مقصد برساند وجود ندارد.


خبر این است که هزاران نفر از مردم ایران برای تشییع یک شهید و یا مراسم آن هزاران نفر به میدان می‌آیند، اما به هیچ فرد و جریان سیاسی که پرده از نیات انحرافی‌شان برداشته شده باشد، اعتنا نمی‌کنند.


در ماجرای اخیر احمدی نژاد و تیم او، خبر این نیست که در این بین چه گفته می‌شود و یا چه اقدامی صورت می‌گیرد، خبر این است که مردم به آنان توجهی نشان نمی‌دهند و تعدادی که دور آنان جمع می‌شوند آنقدر کم هستند که در معادلات سیاسی تأثیر چندانی بر جای نمی‌گذارند و آن جمعیت‌های بسیار محدود هم همه برای تأیید نمی‌آیند و همه آنها که تأیید می‌کنند، گمانشان این نیست که در تحرکات امثال احمدی‌نژاد بنای ساختارشکنی وجود دارد.


منبع: تسنیم


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب