دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعت نفت که کاکتوس‌می‌فروشد!

فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعت نفت درباره وضع و حال امروز خود گفت: «مدتی مسافرکشی ‌کردم که سودی نداشت، حالا چندوقت است که دنبال فروش گل و گیاه‌ام؛ با مادرم منزل 40 متری را در حاشیه کرج تهیه کرده‌‌ایم. و مقابل متروی گلشهر کرج کاکتوس می‌فروشم.
کد خبر : 211704

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر آنا، فارغ‌التحصیل دانشگاه صنعت نفت درباره وضع و حال امروز خود گفت: «مدتی مسافرکشی ‌کردم که سودی نداشت، حالا چندوقت است که دنبال فروش گل و گیاه‌ام؛ با مادرم منزل 40 متری را در حاشیه کرج تهیه کرده‌‌ایم. روزها به گلخانه‌ها می‌روم و ‌ کاکتوس می‌خرم و در مقابل متروی گلشهر کرج بساط می‌کنم و می‌فروشم.


چهارسال از بلاتکلیفی دانشجویان گروه الف نفت می‌گذرد؛ دانشجویانی که بنابر قانون پس از فارغ‌التحصیلی باید در وزارت نفت مشغول به کار می‌شدند. دانشجویان بااستعداد و ممتازی که خیلی از آنها به‌رغم محدودیت‌های مالی درس خوانده و با رتبه‌های تک‌رقمی و دورقمی در دانشگاه صنعت نفت تحصیل کرده‌اند. اما حالا چندسال است که در بلاتکلیفی به سر می‌برند و برای امرار معاش به کارهای سخت و غیرمرتبط روی آورده‌اند. 19 خرداد 94 بود که وزیر نفت وقت طی بخشنامه‌ای هرگونه استخدام در مجموعه وزارت نفت را ممنوع اعلام کرد؛‌ تصمیمی که همه آرزوهای دانشجویان نخبه نفتی را که با امید به اشتغال در حوزه تخصصی خود، با جدیت درس خوانده بودند، نقش برآب کرد. وزارت نفت در حالی اعلام کرد این وزارتخانه هیچ‌اولویتی برای دانشجویان دانشگاه صنعت نفت قائل نیست که کمی قبل از آن در دفترچه انتخاب رشته، اولویت استخدام در شرکت‌های تابعه وزارت نفت به‌عنوان پیوست برای این رشته‌ها ذکر شده بود. تحصن، نامه‌نگاری و تجمع‌های اعتراضی در مقابل مجلس هم کارساز نبود؛ چیزی که روزبه‌روز بر یأس وناامیدی فارغ‌التحصیلان برای اشتغال در وزارت نفت اضافه می‌کند. حسین زرین‌پور، جوانی گرگانی است که قربانی بخشنامه جدید وزارت نفت شده و به‌رغم آنکه با رتبه 20 در دوره کارشناسی‌ارشد دانشگاه صنعت نفت تحصیل و فارغ‌التحصیل شده است، امروز در مقابل متروی گلشهر کرج گیاه کاکتوس می‌فروشد. گلایه‌های این جوان گرگانی را درگفت‌وگو با «فرهیختگان» می‌خوانید.


او خود را این‌گونه معرفی می‌کند: «من حسین زرین‌پور اصالتا اهل گرگان هستم. دوران دبیرستان را با معدل 19 به‌عنوان شاگرد ممتاز گذراندم، سپس سال 87 وارد دانشگاه شدم و در رشته مهندسی نفت با گرایش اکتشاف قبول شدم. لیسانس را با معدل 17 و در گروه الف دانشگاه صنعت نفت به پایان رساندم و در دوره ارشد در همان دانشگاه با رتبه 20 پذیرفته شدم و در تیر 93 فارغ‌التحصیل شدم. در حین تحصیل البته پیگیر اشتغال هم بودم و نامه کاریابی هم داشتم، اما حسب معمول با مشکل مواجه شد و نتوانستم برای اشتغال اقدام کنم.»


او در ادامه می‌گوید: «از برج 10 و 11 سال 92 که آزمون استخدام آغاز شد به من اعلام کردند که اگر در آزمون هم شرکت نکنم، خود به خود قبول هستم، چون جزء طرح نخبگان بودم. در طرح نخبگان حقوق و سمت‌ها بالاتر است و موقعیت کاری هم بهتر خواهد بود. در آزمون شرکت و در حوزه تخصصی و عمومی هم رتبه بالایی کسب کردم. پس از قبولی در آزمون، در ظرفیت‌ها شرکت نفت خزر را انتخاب کرده بودم، چون اصالتا اهل گرگان هستم، دوست داشتم در نزدیکی محل زندگی کار کنم، مصاحبه برگزار شد و هشت نفر دعوت شدند که از آنها یک نفر را می‌خواستند که باید حداقل فوق‌لیسانس داشته باشد.»


او با اشاره به اینکه در دعوت به این مصاحبه اشتباهی رخ داده بود، اضافه کرد: «من دانشجوی فوق‌لیسانس بودم و مدرک اصلی‌ام لیسانس بود، این هم اشتباه دیگری که از سوی مسئولان رخ داد. لذا اصلا نباید معرفی می‌شدم، با من مصاحبه نکردند و این موقعیت را از دست دادم. در ادامه از طریق وزارت نفت به شرکت نفت مناطق مرکزی معرفی شدم. آنجا هم گفتند که نیرو نمی‌خواهند و من هم مشغول امتحانات دوره ارشد شده بودم، بعد هم کارشناسی‌ارشد تمام شد و کارهای پروژه‌ای انجام می‌دادم و پیگیر اشتغال ثابت هم بودم.»


او در ادامه می‌گوید: «نامه از وزارت نفت می‌بردم که شاید بتوانم در شرکت‌های خصوصی مشغول به کار شوم که البته می‌گفتند آزمون برگزار شده و افراد جذب نشده‌اند و وزیر هم مخالف استخدام‌هاست. این اقدامات تا سال 93 طول کشید و قبول‌شدگان هم پیگیر بودند. بنده هم در بلاتکلیفی بودم. من فوق‌لیسانسم تمام شد و دوباره برای چند شرکت وزارت نفت اقدام کردم، کارها پیش رفت اما اعلام شد که استخدام در تهران ممنوع شده و سمت دیگری هم نداریم که بدهیم.»


زرین‌پور به شرکت نفت گچساران می‌رود و آنجا هم به بن‌بست می‌خورد. او در این باره گفت: «به شرکت بهره‌برداری گچساران رفتم، اقدام کردم و مصاحبه شدم و در مصاحبه‌ هم موفق بودم. شرایط را گفتند و قبول کردم. قرار شد10 روز دیگر به من خبر بدهند که در چه سمتی مشغول به کار خواهم شد. نامه را هم پیگیری کردم، 10 خرداد 94 که قانون لغو استخدام از طرف وزیر نفت ابلاغ شد، مصادف شد با همین ایام 10 روزه مربوط به نامه من.»


باز اینجا هم به بن‌بست خورد و همه چیز به پایان رسید. این فارغ‌التحصیل نخبه به اقدامات اعتراضی‌اش هم اشاره می‌کند و می‌گوید: «حدود دو سال است که اعتراض می‌کنیم. تجمع در مقابل مجلس شورای اسلامی داشتیم؛ از یک روز تا سه روز، حتی در خود دانشگاه اعتراض کردیم. البته به شخصه با هفت نماینده استان گلستان در این زمینه صحبت کردم، اطلاع دادم و مشکل را مطرح کردم، اما هیچ‌نتیجه‌ای حاصل نشد. شاید به نوعی این بورسیه باعث مشکلات بیشتری برای من شد، چون هرجا که می‌روم برای کار از من مدرک می‌خواهند، چون بورسیه هستم باید حدود هشت میلیون تومان پرداخت کنم تا مدرکم آزاد شود. حتی اگر مدرک هم که آزاد شود دیگر هیچ‌امکانی برای اشتغال در وزارت نفت وجود ندارد. من در این سال‌ها دو مقاله ISI هم داشتم.»


او درباره وضع و حال امروز خود گفت: «مدتی مسافرکشی ‌کردم که سودی نداشت، حالا چندوقت است که دنبال فروش گل و گیاه‌ام؛ با مادرم منزل 40 متری را در حاشیه کرج تهیه کرده‌‌ایم. روزها به گلخانه‌ها می‌روم و ‌ کاکتوس می‌خرم و در مقابل متروی گلشهر کرج بساط می‌کنم و می‌فروشم. شرکت‌های خصوصی هم درآمد آنچنانی ندارند؛ همین درآمد از فروش کاکتوس در مقابل مترو مساوی با حقوق شرکت خصوصی است.»


او در پایان تاکید می‌کند: «خیلی اقدام و اعتراض کردیم که متاسفانه هیچ‌نتیجه‌ای نداشت. همه‌چیز واضح است؛ نمی‌دانم آیا حرف من به جایی می‌رسد یا نه؟ بعضی به من می‌گویند عرضه نداشته‌ای که استخدام شوی. حال آنکه قضیه چیزی دیگری است؛ اگر تکلیف ما را روشن کنند- که واقعا نمی‌خواهند- من هم چند گوسفند و گاو می‌خرم و مدرک نفت را هم کنار می‌گذارم. در شهر خودم شاغل و ساکن می‌شود. اگر فرزند خود آقای وزیر هم در این آزمون شرکت می‌کرد، آیا باز هم استخدام ممنوع می‌شد؟»


منبع:روزنامه فرهیختگان


انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب