روایت ضرغامی از یک بیاحتیاطی خطرناک در تهران!
به گزارش گروه رسانه های دیگر آنا، عزت الله ضرغامی رئیس اسبق صدا و سیما در کانال تلگرامی نوشت: دیشب پیاده به منزل میرفتم. در یکی از خیابانهای فرعی ولی عصر(عج) از داخل خودروی سواری صدای ضربات ممتد به شیشه نظرم را جلب کرد. وقتی نزدیک شدم متوجه شدم کودک 3-2 سالهای گریه کنان و ملتمسانه از رهگذران کمک میخواهد. درب ماشین هم قفل بود. هر طور بود راهنماییش کردم. خودش در را باز کرد. سپس با تمام وجود هنر نوه داری را به کار گرفتم! و به او آرامش دادم. با زبان بچهگانهاش تمام سؤالات مرا پاسخ میداد که البته به دلیل گریه و بغض فراوانش دائماً قطع می شد.
همراهم مقداری میوه بود. با هم خوردیم و خاطره تعریف کردیم! خیلی شیرین بود!
دو ویدئوی کوتاه گرفتم که قابل پخش نیست. نیم ساعت با این کودک نازنین کلنجار میرفتم. چند تا از رهگذران هم که مرا شناختند دور من جمع شدند و هر کس طرحی داد. به پیشنهاد یکی از آنان به پلیس 110 زنگ زدیم و مشخصات ماشین را گفتیم. چند دقیقه بعد خانمی سراسیمه در حال دویدن پیدا شد. معلوم بود که خودش است. اینکه بین ما و او چه گذشت، بماند!
آنقدر مضطرب و سراسیمه و در عین حال سپاسگزار بود که نمیدانست چه باید بگوید و چه بکند.
ظاهرا فکر نمی کرد در این فاصله بچه از خواب بیدار شود. به او یادآوری کردم که هر اتفاقی میتوانست برای فرزندش بیفتد و یک عمر خانوادههایی را داغدار کند. از او قول گرفتم که تا آخر عمر چنین بیاحتیاطی را تکرار نکند.
*پی نوشت*
میگویند وقتی محتمل بزرگ و خطیر است، هر قدر احتمال وقوع کم باشد، عقل سلیم حکم میکند که انسان جانب احتیاط را رعایت کند.
در قرآن در مورد قیامت و نتیجه کار کم فروشان هم همین معنی آمده است.
ألَا یَظُنُّ أُولَئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ - لِیَوْمٍ عَظِیمٍ (مطففین/4 و5)
یعنی قیامت آنقدر مهم و جدی است که لازم نیست یقین داشته باشی. حتی اگر ظن و گمان هم به آمدنش بدهی، باید برای آن روز توشه فراهم کنی (مضمون کلام شهید مطهری). حواسمان جمع باشد!
انتهای پیام/