دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
در نشست نقد و بررسی فیلم «بیگ فیش» عنوان شد

تیم برتون مرز بین واقعیت و خیال را از میان برداشته است

فیلم «بیگ فیش» در خانه هنرمندان ایران به روی پرده رفت.
کد خبر : 130714

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری آنا به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در دویست‌وسی‌ویکمین برنامه سینماتک خانه هنرمندان ایران دوشنبه 10 آبان فیلم «بیگ فیش» به کارگردانی تیم برتون در تالار استاد ناصری به نمایش در آمد. در ادامه نیز نشست نقد و بررسی فیلم با حضور پوریا ذوالفقاری و علی علایی برگزار شد.


در ابتدای این نشست علایی ضمن اشاره به فعالیت‌های برتون در زمینه های مختلف هنری گفت: «این کارگردان در دوران دبیرستان به پویانمایی و جهان فانتزی علاقمند بوده و بعدها وارد کمپانی والت دیزنی می شود. اما آیا فانتزی موجود در آثار او را می‌توان در دسته‌بندی متداول فیلمهای فانتزی جای داد؟ به نظر میرسد چنین کاری در واقع موجب تقلیل آثار او خواهد شد؛فانتزی ابزاری برای برتون است تا جهانبینی خود را مطرح کند.


وی ادامه داد: «نیت برتون در ساخت این فیلم را می‌توان ستایش قصه‌گویی و رویاپردازی دانست. کاری که به نظر می‌رسد در انجام آن موفق بوده است. در «بیگ فیش» با دو نوع واقعیت سر و کار داریم: او در مقابل واقعیت‌های عینی، واقعیت‌های ذهنی و خاطراتی را مطرح می‌کند که واقعیت زندگی ما هستند. از این جهت نمی‌توان گفت فانتزی‌ها واقعیت ندارند و تعریف او از فانتزی با تعریف رایج متفاوت است. ضمن اینکه خودِ مساله ی نمایشگری، برای برتون اهمیت دارد و این قضیه را می‌توان از تنوع ژانر در فیلم متوجه شد؛ اینکه قصه را چگونه روایت کنیم که مخاطب بیشترین لذت را از تماشای فیلم ببرد.»


پس از آن ذوالفقاری ضمن آرزوی سلامتی برای محسن سیف گفت: «برتون در کمپانی دیزنی فعالیتش را آغاز کرده و در آنجا طرح‌هایی پیاده می‌کند که به گفته خودش مدام رد می‌شدند. توصیفی که او از کار کارمندی در این کمپانی دارد، تا حدی موقعیت خود او در هالیوود را نیز ترسیم می‌کند؛ جایی که از شما می‌خواهند در عین حال هنرمندی درجه یک و همینطور کارمندی سر به زیر و گوش به فرمان باشید. جدال بین هنرمند و کارمند بودن در درون برتون، از زمان کار در دیزنی آغاز شده و در هالیوود نیز ادامه داشته است. با وجود این شکل از فعالیتِ برتون در هالیوود، او همواره توانسته مُهر خود را بر آثار تولیدی‌اش در این فضا بزند.»


این منتقد سینمایی درباره اهمیت فیلم «بیگ فیش» در کارنامه هنری برتون گفت: «برتون تا پیش از ساخت این فیلم، قدم به قدم در حال غرق شدن در شیوه داستان‌گویی هالیوودی بود و «بیگ فیش» گشایشی در مسیر فیلمسازی او محسوب می‌شود؛ او در این فیلم هراسهایش را کنار گذاشته و دست به تجربه کردن می‌زند. «بیگ فیش» اگرچه بر اساس رمان دانیل والاس ساخته شده، اما از بسیاری جهات با آن متفاوت است؛ در واقع میتوان گفت نیمه دوم فیلم ربطی به رمان ندارد و بر اساس ایده‌های برتون پیش می‌رود. یکی از تفاوت‌های مهم رمان و فیلم «بیگ فیش» این‌ است که در رمان مرز خیال و واقعیت و خرافه تفکیک شده، اما در فیلم تمام این مرزها پشت سر گذاشته می‌شود. برتون با فراغ بال خود را رها کرد و در قید و بند هیچ قاعده‌ای گرفتار نمانده است. او واقعیت و خیال و خرافه را درهم آمیخته، اما فراموش نکنیم که حتی در خیالی‌ترین موقعیت‌ها نیز همواره نشانه‌ای از واقعیت را برجای می‌گذارد.


ذوالفقاری افزود: «یکی دیگر از چیزهایی که برتون به رمان اضافه کرده، مساله تقدیرگرایی و همین‌طور قصه‌هایی مانند پری دریایی، مرد گرگ‌نما و... است که به نظر می‌رسد از قصه‌های شرقی الهام گرفته است. اگر زمانی بکارگیری پزشک سیاه‌پوست برای عمل زایمان یک زن سفیدپوست در آمریکا ممنوع بوده است، اما برتون به عمد پزشک را سیاهپوست انتخاب می‌کند. در فیلم حتی اشاراتی به بحران اقتصادی آمریکا در دهه 20 و 30 میلادی نیز می‌بینیم. ضمن اینکه رمان «بیگ فیش» رمانی تلخ و تکان‌دهنده است، اما برتون قصد ندارد قصه را تا آن حد تلخ و سیاه کند. نسبت تماشاگر با فیلم، شبیه به نسبت پسر با پدرش در فیلم است؛ رازآلودگی و ابهامی که شما تنها 10 درصد از کوه یخ شناور در آب را می‌بینید. همانطور که پدر خصلتی کولی‌وار دارد و همواره برای پسر ابهام‌آلود باقی می‌ماند، ما نیز در مواجهه با فیلم ابهاماتی خواهیم داشت که به ناچار باید آنها را بپذیریم.»


وی ادامه داد: «فیلم «بیگ فیش» برای برتون فضای نفس کشیدن و نوعی مکاشفه برای یافتن پرسش‌هایش محسوب می‌شود. همینجاست که او تکلیفش را با مرگ پدر و مادر و واقعیت بچه‌دار شدن روشن می‌کند. بنابراین این فیلم برای او یک فیلم شخصی است. شاید به عنوان مثال فیلم «ادوارد دست‌قیچی» را کسان دیگری نیز می‌توانستند بسازند، اما «بیگ فیش» را صرفا برتون می‌تواند بسازد. او در انتهای فیلم، قصه را در مقام میراثی مطرح می‌کند که از پدر به فرزند به ارث می‌رسد. برتون در «بیگ فیش» سراغ ستاره‌های محبوبش مانند جانی دپ نمی‌رود، بلکه بازیگرانی را به کار می‌گیرد که به گفته خودش «فداکاری» کنند و هر آنچه می‌خواهد را در فیلم به نمایش بگذارند. همانطور که می‌بینیم، نیمه دوم فیلم ترکیبی از ژانرهای مختلف سینمایی مانند «جنگی»، «حادثه ای» و.. است. لحن‌های مختلف، زیبایی‌شناسی و رنگ‌های گوناگون به‌کار گرفته شده، طنز ویژه فیلم و.. همه به خاص بودن آن کمک کرده است.»


در بخش دیگری از این نشست، خسرو دهقان که در میان تماشاگران حضور داشت در خصوص سینمای برتون و فیلم «بیگ فیش» گفت: «برتون یکی از فیلمسازان نمونه‌ای است که مخاطب را با رازآلودگی و دیوانگی و کودکانگی سینما و آنچه روی پرده می‌رود، آشنا می‌کند. همانطور که در «بیگ فیش» می‌بینیم، او به هیچ قاعده و اصولی پایبند نیست و مطابق میل خود رفتار میکند و به یک معنا خودِ سینما را بازتاب می‌دهد. سینمای او مخاطب را کنترل و وارد دنیای خودش می‌کند. این فیلم ارتباطی به دنیای واقعی ندارد و به نوعی شبیه قصه‌گویی مادربزرگ‌ها پای کرسی در شب‌های زمستان است که بچه‌ها را از دنیای واقعی به جهانی دیگر می‌برد. او در درون خود هم سینماست، چرا که تمام قواعد را در خودش نیز بهم می‌زند. برتون درگیر جهان ایدئولوژی‌ها نیست و در فیلمش قصد اندرزگویی و بیان مفاهیم ندارد. او یک دیوانه عاشقِ سینماست که تجارب زندگی خود و کودکیِ ناتمامش را به نمایش درآورده و با ما به اشتراک می‌گذارد.



انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب