قاسم رضایی: اشکهای «بنا» دلم را سوزاند
به گزارش گروه رسانه های دیگر خبرگزاری آنا، در ادامه مشروح گفتوگو با قاسم رضایی را خواهید خواند:
ماحصل تلاش کشتی فرنگی ما در المپیک دو برنز بود که یکی از این مدالها توسط تو به دست آمد.
خدا را شکر میکنم. باید بهتر از این عمل میکردیم اما نشد. فرصت ما کم بود و نتوانستیم مانند بقیه تیمها خودمان را آماده کنیم. محمد بنا فقط ٩ماه با این تیم کار کرد. اگر ما در لندن ٣ مدال طلا کسب کردیم، دلیلش این بود که محمد بنا چهار سال بالای سر تیم بود. بحث بنا نیست، بلکه ما در این چهار سال چند مربی مختلف داشتیم و این موضوع به انسجام تیم ضربه زد. این رفتن و آمدنها درنتایجی که گرفتیم، دخیل بود. برای قهرمانی در المپیک حداقل ٤سال ورزشکاران باید با مربی خودشان تمرین داشته باشند و زیرنظر یک نفر با ایده و نظریات او پیش بروند.
یعنی دلیل اصلی ناکامی تیمملی در المپیک حضور متعدد مربیان بوده است؟
قطعا این موضوع تأثیرگذار بوده است، زیرا از لحاظ استعداد و عملکرد بازیکنان تیمملی فوقالعاده بودند. از ٥٩ تا ١٣٠ کیلوگرم، همه از بهترینهای دنیا هستند و فکر میکنم بدشانس بودیم.
حمید سوریان بزرگترین ناکام ایران در کشتی بود. چرا او نتوانست یک مدال طلای دیگر کسب کند؟
حمید کشتیگیر فوقالعادهای است. او تجربه دارد و از لحاظ فنی بینظیر است اما مهمترین مشکلش این بود که بدنش کم آورد. سوریان نباید ٣بار به مرحله انتخابی میرفت. اگر به مبارزات او هم دقت کنید، میبینید که در ابتدا خوب کشتی میگرفت اما در ادامه کم میآورد و شکست میخورد. باخت او در روحیه همه تأثیرگذار بود. سوریان ٣بار وزن کم کرد و فکر میکنم بدشانسی آورد.
بسیاری معتقدند که فرنگیکاران از لحاظ بدنی درشرایط خوبی به سر نمیبردند.این مسأله را قبول داری؟
متأسفانه همینطور بود اما ما به بهترین نحو تمرین کرده بودیم. به شخصه اعتقاد داشتم که از لحاظ بدنی درشرایط خوبی قرار دارم اما اینگونه نبود. البته اتفاقات زیادی افتاد و عدم نتیجهگیری خوب فقط عدم آمادگی بدنی نبود. همه مشکلات دست به دست هم داد تا این نتایج رقم بخورد. با این حال قبول دارم که کشتیهای خوبی نگرفتیم.
به عنوان فردی که درمسابقات ریو حضور داشتی و کشتیها را از نزدیک دیدی، آیا در حق تیمملی ناداوری صورت گرفت؟
نمیتوان گفت که حتما ناداوری باعث حذف ورزشکارانمان شده اما بیتأثیر هم نبوده است. موضوعی که در این میان حایز اهمیت است، بحث نداشتن کرسی در فدراسیون جهانی است. ایران بهعنوان کشوری که کشتی پویایی دارد، باید در فدراسیون جهانی افرادی را داشته باشد تا از حق بچهها دفاع کنند. ایران در کشتی دنیا یک غریبه بوده و این موضوع دردناک است. بچههای ما چند برابر ورزشکاران دیگر استعداد دارند اما زمانی که لابی میکنند، دیگر هیچ شانسی برای کشتیگیران کشورمان وجود ندارد. زمان مبارزه با کشتیگیر کوبایی، داور چندبار به من تذکر داد که همه آن تذکرها بیدلیل بود و ظاهرا میخواستند سر ایرانیها را ببرند.
خودت از کشتیهایی که گرفتی، راضی بودی؟
هرگز راضی نیستم وحتی خودم را بیش از دیگران مقصر میدانم. آنگونه که باید کشتی نگرفتم و میتوانستم بهتر از این باشم. خودم فکر میکردم که بهترین خواهم بود و طلا خواهم گرفت اما نشد.
اما بعد از کسب مدال برنز گفته بودی از این نتیجه رضایت داری!
درست است که این مدال ارزشش به اندازه طلا و نقره نبود اما این برنز در روز تولدم کسب شد که از این بابت برای من فوقالعاده بود. این برنز هدیه کوچکی بود برای مردم کشورم اما متأسفم که نتوانستم طلا بگیرم.
مقابل کشتیگیری شکست خوردی که به هیچ عنوان در حد و اندازههای تو نبود. دلیلش چه بود؟
بله، کاملا قبول دارم کشتیگیر کوبایی هیچ نام و نشانی نداشت و انتظار نداشتم به او ببازم. به هرحال مسابقات المپیک همین است و همه ورزشکاران با جانودل تمرین میکنند. برای مثال در المپیک قبل روی من حساب خاصی بازنمیکردند اما من مدال طلای المپیک را به دست آوردم. تأکید میکنم ما اگر میتوانستیم با بنا زمان بیشتری تمرین کنیم، قطعا مدال طلا هم در کارنامهمان دیده میشد.
اکنون پرافتخارترین فرنگیکار ایرانی در تاریخ المپیک هستی؛ چه احساسی داری؟
من در ٣ المپیک حضور داشتم اما متأسفانه در پکن نتوانستم افتخار خاصی را کسب کنم. در لندن و ریو دو مدال گرفتم که تمام این افتخارات با کمک خداوند و دعای مادرم رقم خورد. مدال طلای لندن را با هیچ چیزی عوض نمیکنم و یکی از لذتبخشترین لحظات زندگی من بود. ریو هم به همین منوال فوقالعاده بود. عقیده دارم هر فردی موفق میشود، فقط با زحمت و سختی به جایی میرسد. من هم زندگی راحتی نداشتم و خدا میداند که با چه موضوعاتی روبهرو شدم تا به اینجا رسیدم. یادم نمیرود که چه کسی بودم و الان کجا هستم.
قصد خداحافظی که نداری؟
نه، قصد ندارم از دنیای کشتی خداحافظی کنم. ادامه میدهم و اگر آماده باشم شاید در المپیک توکیو نیز حضور داشته باشم.
شاید یکی از نکاتی که بعد از ناکامی کشتی فرنگی خیلی بازتاب داشت، شکار اشکهای محمد بنا توسط عکاسان بود. نظرت درباره این صحنهها چیست؟
محمد بنا یکی از دوستداشتنیترین انسانهای این ورزش است. بنا فکر میکرد در ریو فرنگیکاران میتوانند چند مدال طلا کسب کنند اما این اتفاق صورت نگرفت. نوروزی باخت، حمید سوریان ناباورانه شکست خورد و من هم زورم نرسید. وقتی دید دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد، منفجر شد و نتوانست خودش را کنترل کند. باور کنید اشکهای او دلم را سوزاند؛ تمام تلاشمان این بود که طلا بگیریم و او را خوشحال کنیم اما...
تو را بهعنوان ورزشکاری میشناسیم که کمتر درچشم هستی؛ تویی که در المپیک دو مدال کسب کردی، دلیل این بیحاشیهبودنت چیست؟
هر فردی دارای یکسری از باورهاست. من ذاتا اهل هیاهو و سروصدا نیستم و دوست دارم در آرامش باشم. هر موفقیتی که به دست میآید، من را آرامتر از گذشته میکند. شاید افراد دیگر بیشتر تلاششان براین است که کسی شوند، نه اینکه افتخاری برای کشورشان کسب کنند. این دو موضوع با هم متفاوت است. من از سال ٢٠١٢ تا ٢٠١٦ هر کشتی که گرفتم، را با برد پشت سر گذاشتم. من کمتر با رسانهها صحبت میکنم؛ نه به این دلیل که مایل نباشم، اهل صحبت کردن نیستم. انسانی هستم که تمام مسائل را در درونم میریزم. ایران یک کشور جهان سومی است و تمام ارکان کشور ناخودآگاه دچار ضعفهایی هستند که من هم از این موضوع مستثنی نیستم. پس ترجیح میدهم مشکلات و معضلات را در داخل خانواده کشتی حل کنم. افراد باید به نقاط ضعف خودشان توجه کنند، نه به مسائلی که برای دیگران رخ میدهد.
انتهای پیام/