یادداشتی به مناسبت روز جهانی «انار»

نقش انار در داستان‌های کهن: از افسانه‌های ایرانی تا متون دینی

نقش انار در داستان‌های کهن: از افسانه‌های ایرانی تا متون دینی
انار، این میوه خوشمزه و رنگارنگ، در فرهنگ و ادبیات ایرانی از دیرباز جایگاه ویژه‌ای داشته است. از افسانه‌های کهن تا متون دینی، انار به عنوان نمادی از زندگی، باروری و جاودانگی مورد توجه قرار گرفته است. در داستان‌های ایرانی، انار نه تنها به عنوان یک میوه، بلکه به عنوان نشانه‌ای از عشق، غم و شادی معرفی می‌شود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا، سعید تقدیری دکترای زبان و ادبیات فارسی همزمان با روز «انار» یادداشتی را در اختیار خبرگزاری آنا قرار داد که در ادامه می‌خوانید؛

روزگاری پیش از این، «سهراب سپهری» پای جویباری، زیر سایه درختی نشسته بود و با خود می‌گفت: من اناری را می‌کنم دانه، به دل می‌گویم: خوب بود این مردم، دانه‌های دلشان پیدا بود...

به راستی چه رازی در دل دانه‌های انار نهفته که اینگونه طبع شاعر را برانگیخته است؟ فرض کنید که سهراب به جای انار در این شعر می‌گفت: من خیاری را می‌کنم پوست، یا از انبه، آناناس، موز یا میوه‌های دیگری نام می‌برد؛ آیا در این صورت این شعر مضحک به نظر نمی‌رسید؟

سپهری بی آنکه به طور مستقیم دل انسان را به انار تشبیه کند، با بهم ریختن کلمات، این مضمون حسرت آور را در ذهن مخاطبانش جای می‌دهد. او خوب می‌داند که انار، جدای از شکل خاص ظاهری‌اش، برای ایرانیان تا چه اندازه یادآور آیین‌های کهن و احساس خوب شاعرانگی است. 

برای ما که با همکلاسی‌های دبستانی خود «صد دانه یاقوت، دسته به دسته» را بار‌ها فریاد زده‌ایم، انار تداعی کننده همان حس ناب کودکی‌هاست. این خوشمزه دوست داشتنی برای ما ایرانیان تنها فقط یک میوه نیست، گاهی هدیه است؛ از دوستی به دوستی؛ به کسانی که به آنها علاقه‌مندیم. هدیه‌ای از عاشقی دلباخته به معشوقه‌اش، به انتظار آنکه آن را به روی تاقچه خشک کند و هر روز و هر شب با دیدنش به یاد دوست، لبخندی بزند. 

پیشینه حضور انار در فرهنگ‌های کهن و ادیان قدیم، نشانگر باور خارق العاده‌ای است که گذشتگان به این میوه داشته‌اند. چنانچه در اسلام یکی از میوه‌های بهشتی و در تورات بنابر ۶۱۳ فرمان کتاب مقدس، معتقدند که تعداد ۶۱۳ بذر داخل هر میوه انار قرار دارد.

در مسیحیت هم انار نماد جاودانگی، رستاخیز و عفت است؛ چراکه به نظر آنان، حضرت مسیح در کودکی اناری به دست داشت. اگرچه از انار در کتاب مقدس ایرانی سخنی گفته نشده، اما در متون پهلوی مانند «بندهشن» چندین بار از آن به عنوان میوه بهشتی نام می‌برد و در متون قدیمی، روایت‌های دیگری پیرامون شخصیت زرتشت و انار نوشته شده است.

زردتشیان در بعضی از مراسم آیینی، چوب آن را به دست گرفته و مناسک عبادی خود را انجام می‌دهند، شاخه‌ای که به نوعی «برسم» معروف بوده و برای ایرانیان یادآور تاریخی کهن است. برسم می‌تواند از ترکه‌های اناری باشد که معمولا درختان آن را در آتشکده‌ها می‌کاشتند. به دلیل شباهت غنچۀ انار و رنگ برگ‌هایش به آتشدان، این میوه، همواره در فرهنگ ایران تقدیس می‌شده استتا جایی که حتی امروزه هم تک درخت انار در بالای تپه‌های مجاور تعدادی از امامزاده‌ها و اماکن مقدس دیده می‌شود و مردم به قصد گرفتن حاجات خود به آن دخیل می‌بندند.  

در ذهن تاریخی مردم ایران، به دلیل پُر دانه بودن انار، آن را نماد برکت و باروری دانسته‌اند و بر همین اساس بسیاری از آیین‌ها و رسوم شکل گرفته است.  

به عنوان مثال طبق یک سنت ترکی، در شب عروسی، عروس اناری به زمین می‌اندازد تا بترکد و دانه هایش روی زمین پخش شود، از تعداد دانه‌های پخش شده، تصور میکردند که او صاحب چند فرزند خواهد شد. همچنین در آیین‌های زناشویی ایرانیان به عروس و داماد انار هدیه می‌کردند تا نشانه‌ای برای برکت و روزی باشد. شیوه‌ای که رفته رفته جای خود را به نماد‌های نوروزی و یلدایی داد تا در این مراسم پرشکوه آیینی، شاهد حضور انار در این سفره‌ها باشیم.

در برخی از مراسم ازدواج هم، استقبال داماد از عروس در خانه خود در روستا‌ها و شهر‌های کوچک که عموما خانه‌ها مستقل و دارای حیاط است، با انداختن سیب، انار، سکه و نُقل از پشت بام بر سر عروس صورت می‌گیرد. 

مردم جنوب خراسان هم درباره انار اعتقادات ویژه‌ای دارند و آن را میوه‌ای بهشتی می‌دانند، به همین دلیل در خوردن انار می‌کوشند تا حتی یه دانه از آن هم بر زمین نیفتد، چراکه معلوم نیست آن یک دانه، بهشتی باشد یا نه! همچنین انار به عنوان رمز باروری هم شناخته می‌شود.

رسم دیگر آن است که در فصل جفت گیری بزها، بر سر شاخ هر بز نر، اناری می‌آویزند سپس دختر بچه کم سن و سالی را سوار بز نر می‌کنند تا چند دور بگردد، سپس بعد از مدت‌ها جدایی از بز‌های ماده، نر‌ها را میان آنها رها می‌کنند. به اعتقاد آنها در این رسم، همه بز‌ها آبستن می‌شوند، بزغالۀ ماده هم می‌زایند و در نتیجه، برکت گله و زاد و ولد آنها بیشتر می‌شود. 

علاوه بر این‌ها با جستاری در تاریخ و ادبیات ایران می‌توان رد پای انار را در میان داستان‌ها یافت. از آن جمله اصطلاح «انار فرهاد» است؛ آن درخت اناری که در پای کوه بیستون روییده بود. بنابر یک افسانۀ قدیمی، فرهاد که مشغول کندن بیستون بود، وقتی خبر مرگ شیرین را شنید، از شدت ناراحتی، تیشه را بر سر خود کوبید، دستۀ تیشه خون آلود شد، از کوه بر زمین افتاد و سر آن بر زمین نشست.

در این داستان، چون دستۀ تیشه از درخت انار بود، رفته رفته سبز شد و درختی تنومند گشت که انار میداد، اما اگر انار آن را باز کنند درون آن سوخته و خاکستر شده باشد.

باوری بسیار کهن که ایرانیان هنوز آن را برای فرزندانشان تعریف می‌کنند.

در داستان خسرو و شیرین این قصه از زبان نظامی شنیدنی است:

مهندس دستۀ پولاد تیشه / ز چوب نار‌تر کردی همیشه
ز بهر آنکه باشد دستگیرش / به دست اندر بود فرمان پذیرش
چو بشنید این سخن‌های جگرتاب / فراز کوه کرد آن تیشه پرتاب
سنان در سنگ رفت و دسته در خاک / چنین گویند خاکی بود غمناک
از آن دسته برآمد شوشۀ نار / درختی گشت و بار آورد بسیار
از آن شوشه کنون گر نار یابی / دوای درد هر بیمار یابی

گاهی هم ریختن دانه‌های انار به اشک تشبیه شده که در این معنی «ناردانه فرو باریدن از چشم»، کنایه از سرازیر شدن قطرات اشک است. در منظومه عاشقانه ویس و رامین آنجا کهرامین در فراق معشوقش بی قرار است می‌خوانیم:

چو رامین دید جای دوست بی دوست / چو ناری بشکفید اندر تنش پوست 
فرو بارید چشمش ناردانه / چو قطره باده ریزان از چمانه

استفاده از انار در شعر، تنها مختص به اشعار عاشقانه نیست؛ چنانکه مولانا انار رسیده و ترک خورده را «انار خندان» می‌گوید و از آن برداشتی اخلاقی دارد:

همچون انار خندان، عالم نمود دندان / در خویش می‌نگنجد، از خویشتن برآرش 
همچنین در بیان ابیاتی دیگر، مرگ و شکافتن جسم را به شکستن انار و سیب تشبیه کرده است.
کشتن و مردن که بر نقش تن است /، چون انار و سیب را بشکستن است

مضمونی که صائب تبریزی به شکل دیگری آن را بیان می‌کند. او انسان را از افسردگی برحذر داشته و در عین حال به تلاش و تکاپو دعوت می‌نماید:

چند باشی همچو خونِ مُرده پنهان زیر پوست؟ / همتی کن، پوست را بشکاف بر خود، چون انار

در زبان و ادبیات فارسی نمونه‌های بسیار زیادی از شاعران و نویسندگان می‌توان یافت که هرکدام به نوعی درباره انار مضامین منحصر بفرد خود را آورده‌اند. خوانش این متون به ما یادآوری می‌کند که انار نه تنها به عنوان یک میوه بلکه به صورت پدیده‌ای نمادین همواره مورد توجه مردمان این سرزمین بوده است. 

بی شک انار، این میوه محبوب ایرانیان، تا همیشه، بیانگر بخش مهمی از فرهنگ و سنت آیینی ماست. نام و نقشی که هر کجا شنیده و دیده می‌شود، حس خوب زندگی و احساسات ناب شاعرانۀ ما را به همراه خواهد داشت.‌ای کاش زمانی فرا برسد که بتوانیم «خوب بود» را از شعر سهراب حذف کنیم، فعل را به گونۀ دیگری بگوییم و شعر را اینگونه بخوانیم:

من اناری را می‌کنم دانه، به دل میگویم: که چه خوب این مردم، دانه‌های دلشان پیدا است...

به امید آن روز.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب
رسپینا