محسن چاوشی از زبان «امید روزبه» /موسیقی اجازه ابتذال ندارد، نباید رکیک و مستهجن باشد! + فیلم

به گزارش خبرنگار خبرگزاری آنا ـ زهره سعیدی: امید روزبه در سال ۱۳۶۸ در تهران به دنیا آمد. در رشته کامپیوتر تحصیل کرد و از سال ۹۰ کار شعر را به صورت جدی شروع کرد و تا به امروز برگزیده جشنوارههای شمسه (تهران/۹۱)، نیاوران (تهران/دوره اول ۹۴/ دوم ۹۵)، سوره مهر (زنجان/ ۹۵)، یار و یادگار (تهران/۹۴)، جشنواره راه آهن (تهران/ ۹۵) و چند جشنواره دیگر شده است. دو کتاب «آل» تقدیر شده کتاب سال جوان و «نامیر» توسط او منتشر شده است. وی حال در عرصه هنری بیشتر به ترانه سرایی قطعات «محسن چاوشی» میپردازد.
وی معتقد است که مارکت و موسیقی برای مردم است و چیزی متفاوت از شعر سرودن است و خیلی جای تئوری پردازی و ثقیل صحبت کردن نیست ، ترانه سرا معلم و فیلسوف نیست بلکه یک نفر است که روی شانه مخاطب می زند و از دردها، رنج ها و موقعیت های مخالف می گوید و با او همدردی می کند. خیلی ترانه ها صاحب ایدئولوژی نیستند، تصویر و کلمات پر زرق و برق ندارند اما سال ها و نسل هاست که زمزمه می شوند، علت چیست؟
در گفت وگوی عیدانه «امید روزبه» با خبرگزاری آنا ، او مباحثی را درباره ترانه و شعر و وضعیت ترانه سرایی مطرح می کند که در ادامه مشروح آن را می خوانیم و چکیده ویدئوی آن را از نظر می گذرانیم:
آقای روزبه لطفا از خودتان و شروع فعالیتهای جدی هنریتان بفرمایید؟
ابتدا سلام عرض میکنم و انشاالله سال خوبی پیش روی شما، همکاران محترم و مردم عزیزمان باشد. حوزه نوشتن را نزدیک به چهارده سال است که شروع کردم، اما ورود به مارکت جدی به بهانه افتخار همکاری با محسن چاوشی برایم پیش آمد، هر چند که کم و بیش کارهایی هم از من با دوستانی کمتر شناخته شده، منتشر شد، منتها قبلش خودم هم اصراری برای پیگیری نداشتم و دغدغهای نداشتم.
برای شما اولویت داشت که با چه کسانی کار میکنید؟
بله قطعا برایم مهم بود که صدا صدای جدی باشد البته قصد ارزش گذاری ندارم فقط نوع نگاه من و خروجی را می گویم، اینکه کسی که قرار است ترانههایم با صدایش شنیده شود، خواننده کلام محور باشد. خیلیها در گذشته تا الان بودند و هستند صاحب جایگاه و شأن هم هستند، اما بیشتر به واسطه ملودی و صدایشان شنیده شدند، اما برای من خیلی مهم بود که هویت صدا طوری باشد که کلام خوب شنیده شود الحق هم بر کسی پوشیده نیست که آقای چاوشی از این حیث هم بسیار تأثیرگذار هستند، در واقع همانی هستند که باید باشند.
از تجربه کتاب و شعر چطور به ترانه رسیدید؟
من از زمانی که در حوزه ترانه به عنوان زبان گفتار و نوشتار شروع به کار کردم، یک هیجانات و علایق خاص را هم تجربه کردم، مسیر ما با هم اینطور شروع شد خیلی علاقهمند و پیگیر بودیم و همینطور سختگیر که مدام نقد داشتیم چرا فلان خواننده این کلام را دارد یا جنس ترانههایش اینگونه است. شاید خیلیها ندانند که من کتاب چاپ کردم و بیش از دوازده جایزه ملی گرفتم، در سال ۹۷ از سوی کتاب جوان تقدیر شدم، اما همه اینها به کنار، مارکت موسیقی چیز متفاوتی است.
چه تفاوتی؟
ترانه برای مردم است، خیلی جای تئوری پردازی و ثقیل صحبت کردن ندارد. خیلیها الان میگویند امید روزبه کنونی با گذشته خود متفاوت شده چرا؟ موسیقی برای مردم است، مردم دوست دارند خاطره بسازند در لحظات شاد، غمگین، وصال، هجر و ... یک نفر دیگر هم کنارشان باشد. ترانه سرا معلم و فیلسوف نیست بلکه میخواهد همراه مخاطب خود باشد، تنها دراین صورت است که اثر از سوی مردم پذیرفته میشود.
این همه اثر در این سالها منتشر شده که شاید نه ترانه صاحب ایدئولوژی داشته باشند نه تصویر و کلام خاص، اما تنها برخی از آنها به یاد مانده که از نسلهای قبل تا امروز زمزمه می شود، کارهایی مثل الهه ناز، تصنیف مرغ سحر، آثار بنان، گلپا، جواد یساری و ... که هنوز مردم زمزمه میکنند. ما نمیتوانیم به مردم تحکم کنیم که چه غذایی بخورند، اما میتوانیم بگوییم چه غذایی کیفیت بیشتری دارد.
پس به این ذائقه میتوان سمت و سو داد؟
قطعا من به عنوان ترانه سرا وظیفه دارم درست بنویسم، ادبیات درستی داشته باشم که همه فهم باشد این با فضای شعر مکتوب متفاوت است چرا که مخاطب خاص را میطلبد، خواننده کتاب قطعا قبل از کتاب من اشعار حافظ، سعدی، بیدل، مولانا، نیما و ... را خوانده، اما ترانه از کارمند بانک تا راننده تاکسی، نجار، داروخانه چی و ... مخاطب دارد، پس باید ساده باشد. ترانه سرا در یک قطعه سه الی چهار دقیقه نهایتا فرصت دارد که طرح مسئله کند، اما همین هم باید با زبان ساده باشد از دلائل ماندگاری سعدی و اینکه اشعارش هنوز دست به دست میشود همین زبان ساده است حال من نمیخواهم خودم را با بزرگان مقایسه کنم.
مقدار یار همنفس / چون من نداند هیچکس
انگار یک نفر همین الان و در همین عصر این حرف را میزند بدون هیچ پیچیدگی و معادله خاصی. این را هم بگویم ک ما دو مسئله را نباید خلط کنیم، یکی ساده نویسی که میشود بیان محتوا به زبان ساده و دیگری ساده انگاری که مضامین را با هم در سطح میآورد اینها را باید از هم جدا کنیم.
بسیار خوب. آقای روزبه خیلیها اعتقاد دارند که سطح ترانههای ما در این روزگار نسبت به قبل اُفت کرده، نگاه شما در این راستا چیست؟
همیشه در هر هنری طیفها و سلیقههای مختلف در نظر گرفته میشوند و آثار مختلف هم تولید میشود نمیتوانیم دههای را به کم کاری محکوم کنیم یا اینکه بگوییم افراد سطحی تری در آن فعال بودند، موسیقی سفارش مردم است مثل ادبیات که در دهههای مختلف فرق میکند. در دهههای هفتاد تا نود و الان مردم متفاوت صحبت میکردند، چون زبان گفتار تغییر کرده و یک سری کلمات کارکرد خود را از دست میدهند.
این تفاوت سطح ترانه را نازل نمیکند؟
چنین آسیبی را میتواند به همراه داشته باشد، بهرحال در هر نسل هم خوانندهها و شاعرانی هستند که اجازه نمیدهند این اتفاق بیافتد، اما پیشرفت تکنولوژی خیلی زیاد است الان من و شما یک ساعت نمیتوانیم بدون تلفن همراه زندگی کنیم وسیله کاربردی زندگیمان است ما خودمان ترانههایمان را در تلفن مینویسیم و اینها باعث سهل الوصول شدن همه چیز میشوند، یا مثلا یک دوره همه میهمانیهای ما به گفتوگو و خاطره سازی میگذشت، اما الان نه! با این حال نمیتوان ارزش گذاری کرد که کدام بهتر است. جامعه مدام پوست میاندازد الان نسل زد را نمیتوان با دهه شصت مقایسه کرد این کار صحیحی نیست. این مسیر ادامه دارد و همیشه هم همینطور بوده است.
حتی ما فیلمها را هم که نگاه کنیم نوع دیالوگ گفتن بازیگران در دهههای گذشته با الان متفاوت است، آیا الان آن دیالوگها باور پذیر است؟ خیر، چون جامعه تغییر کرده و ترانه چیزی نیست جز دیالوگ مردم در جامعه.
با پذیرش این نگاه الان میبینیم که خیلی به اصطلاح هنرمندان کارهایی را به بازار تحویل میدهند که برای هیچ نسلی قابل پذیرش نیست. افرادی مثل ساسان حیدری (ساسی مانکن) کارهایی تولید میکنند که به لحاظ ارزش موسیقایی زیرصفر و محتوا بسیار سخیف است. دراین رابطه چه نظری دارید؟
با یک مثال جواب بدهم ما زمانی که یک قرار کاری داریم یک نوع پوشش داریم و در جاهای دیگر پوششمان متفاوت است. ما یک موسیقی مصرفی داریم در جامعه که مثلا درجاهایی مثل عروسیها، جشنها و موقعیتهایی این چنین مصرفی میشود هرچند که آن موسیقی هم اجازه ابتذال ندارد و نباید رکیک و مستهجن باشد، خود جامعه به مرور همه چیز را اصلاح میکند. هر چند ما نباید خود را به خواب بزنیم، اما در نهایت مردم خودشان بر میگردند و ابدا شک نکنید که این اتفاق میافتد.
همین الان در جامعه دهه هشتادیها شجریان و موسیقی سنتی گوش میدهند حال شاید در یک ظرف دیگر، محسن چاوشی با علی سنتوری هنوز زمزمه میشود هر چند دو دهه نسل عوض شده پس خیلی جای نگرانی نیست محصولی که باید در نهایت به دست مخاطب میرسد.
برگردیم به فعالیتهای مشترک شما و آقای چاوشی، از حساسیتهای هنری محسن چاوشی و ارتباطاتتان برایمان بگویید.
در عرصه موسیقی اگر هنرمندی موفقیتی دارد نتیجه کار یک نفر نیست، آنچه محسن چاوشی برایش مهم است این است که کار رنگ و لعاب صرف نداشته باشد، حس و حالش واقعی باشد. شاید این جوابی هم هست که چرا امید روزبه در ترانههایش با عرصههای دیگر متفاوت میشود، این تأکید خود آقای چاوشی هم هست. مهمترین نکته برایمان احوال درونی و باورپذیری است اینکه مردم کار را بپذیرند و بپسندند حتی ما کارهای عاشورایی و آیینی هم انجام دادیم ، در آن ژانر که شاید مخاطب متفاوت باشد، محسن چاوشی بنا به سلیقه و تفکر خاص خود کار میکند، به شدت تأکید دارد که کار به دست خود مردم برسد و آن را دوست داشته باشد، باورش کند و به شدت هم وسواس کاری دارد، ممکن است صحبت در این مقال نگنجد.
وسواس چه چیزی؟
هم ترانه ، هم تنظیم، میکس و مراحلی که برای ساخت تا انتشار یک قطعه مثل کاور اتفاق میافتد و هم خیلی برای مردم و سلیقهشان احترام میگذارند.
در همه این سالها این بحث مطرح میشد که چرا محسن چاوشی اجرای زنده نمیگذارد حتی خیلی وقتها برایش شائبههایی ایجاد کردند، شما دراین رابطه با هم صحبت کردید یا از او دراین رابطه سوالی کردهاید؟
محسن چاوشی در این سالها خیلی بیش از گذشته درگیر فعالیتهای خیریه شده، سعی میکنم در حدی که نقض حریم شخصی او نباشد صحبت کنم و چیزی که من دراین سالها دیدم این است که کنسرت گذاری اصلا دغدغه او نیست که بخواهیم دربارهاش صحبت کنیم، خیلی رسانهها برای لایک و ویو چنین صحبتهایی را میکنند بهرحال کیفیت کارها و اجراهای زندهاش به طرق مختلف اثبات شده و به نظرم دغدغه او فقط مردم هستند.
با چه هنرمندان دیگری تمایل به همکاری دارید؟
ما خیلی هنرمندان خوب با صداهای جذاب و دوست داشتنی داریم، اما الان که با محسن چاوشی کار میکنم حالم خیلی خوب است. البته باعث افتخارم هم هست که اگر پیش بیاید با دیگر هنرمندان هم کار کنم و استقبال میکنم، اما اینطور هم نیست که خودم پیگیر کار با دیگران باشم. بهرحال کنار محسن چاوشی همه چیز آنقدر لذت بخش در عرصه کار و زندگی شخصی است که من را از هر حیث پر کرده است.
شرایط فعالیت برای ترانهسراها در حال حاضر به چه صورت است؟
هنر یک لفظ زیبا در بین مردم است هر چند که مردم تأثیر چندانی نمیتوانند روی این امر بگذارند این هم در حرف است که روی هنر نمیتوان قیمت گذاشت، اما بهرحال در بین هم صنفها و در عمل اینطور نیست یک هنرمند که تولید محتوا میکند و سعی میکند خوراک مناسب به مردم بدهد خودش با مشکلات زیادی روبه رو است نه تنها من ترانه سرا، باقی همکارانم هم مشکلاتی دارند بهرحال در کلام و ترانه این امر پررنگتر است.
من هر از گاهی میبینم خواننده کار را منتشر میکند، اما آنطور که باید از عوامل قطعه نامی نمیبرد یا در کنسرتها چیزی مطرح نمیشود درحالیکه شاید آن خواننده به واسطه همان یک قطعه به شهرت رسیده است البته در سالهای اخیر این فرهنگ بهتر شده است. من مطمئن هستم کسی که این حقوق را رعایت میکند و انرژی که دریافت میکند باعث میشود آن هنرمند هم بیشتر دیده شود میتوانم حتی اسم ببرم خوانندههایی که چند سال پیش خیلی مطرح بودند، اما به خاطر نادیده گرفتن حقوق عوامل از گود خارج شدند.
ادامه این گفت وگو منتشر خواهد شد...
انتهای پیام/