۲۶/ اسفند /۱۴۰۳
به مناسبت ۲۵ اسفند روز بزرگداشت شاعر؛

«پروین»، شاعری جسور با اندیشه‌ای جلوتر از زمانه خود

«پروین»، شاعری جسور با اندیشه‌ای جلوتر از زمانه خود
پروین، شاعر بدون تاریخ انقضایی که اگرچه سال‌هاست از دنیا رفته، اما همچنان اندیشه‌اش چراغی است که خاموشی پذیر نیست.

گروه فرهنگ و جامعه، دکتر سعید تقدیری استاد زبان و ادبیات فارسی، سالهای ۱۲۸۵ تا ۱۳۲۰ هجری شمسی: ایران؛ جامعه ای را تصور کنید که در آن، زنان خانه نشین و مهجورند. بافتی سنتی و متعصب که همه امور را به مردان سپرده و فرصت جوانه زدن و رشد کردن را از بانوان گرفته است. در میان اینهمه استعداد سوزی ها و از دل چنین جامعه مرد سالاری، معدود زنانی توانسته اند قد علم کرده، آوازه خود را به گوش دیگران برسانند. در این سالها پایه‌های ایران مدرنیته، رفته رفته در حال شکل گیری است، اما بیشتر مظاهر آن به چشم می‌آید و چندان که باید به طور جدی کار مهمی صورت نگرفته است.

ادبیات فارسی با گفتمان جدید نیما یوشیج تحولات تازه‌ای را تجربه می‌کند؛ تغییراتی که به مرور زمان طرفداران بسیاری یافت و شعر فارسی را به دو حیطه کلاسیک و شعر نو تقسیم کرد. دقیقا مقارن با این زمان، ادبیات و شعر ایران، شاهد یکی از نام آورترین و برجسته‌ترین زنان شاعر تاریخ خود است. 

«پروین اعتصامی» شاعری توانمند و الهام بخش که توانست در شعر فارسی سبک منحصر بفرد خود را بیافریند. او ثابت کرد که می‌توان به عنوان یک زن، محدودیت های جامعه را ناچیز شمرد، ادامه داد و نام خود را در تاریخ ماندگار کرد.

پروین اگرچه در مقایسه با «فروغ فرخزاد» به طور صریح اشعار چندانی درباره زنان ندارد اما در آن مختصر هم به ارزش و جایگاه بانوان اشاره داشته است. شعر «زن در ایران» او را می‌توان بیانگر واقعیت‌های دردناک سیاسی-اجتماعی و سرگذشت غمبار زنان در جامعه سنتی ایران دانست:

زن در ایران، پیش از این گویی که ایرانی نبود

گوشتیران
قالیشویی ادیب

پیشه‌اش جز تیره روزی و پریشانی نبود

زندگی و مرگش اندر کنج عزلت می‌گذشت

زن چه بود آن روزها، گر زانکه زندانی نبود

کس چو زن اندر سیاهی قرن‌ها منزل نکرد

کس چو زن در معبد سالوس، قربانی نبود

در عدالت خانه انصاف، زن شاهد نداشت

در دبستان فصیلت، زن دبستانی نبود

دادخواهی‌های زن می‌ماند عمری بی جواب

آشکارا بود این بیداد، پنهانی نبود...

او که این حرف‌ها را می‌زند، خود الگوی موفقی از بانوانی است که امروزه شعرش زبان به زبان و نسل به نسل می‌چرخد. ابیاتی که زمینه ساز پیشرفت زنان برای تثبیت جایگاه واقعی آنان بود. راهی که پروین هموار کرد و دیگران ادامه دادند.

پروین در زبان شعری خود با پیروی از سنت‌های شعر کهن فارسی و تاثیر پذیری از شاعرانی چون سعدی، ناصرخسرو، سنایی و... مضمون‌هایی نویی ساخت. زبانش را روایی، صریح و ساده کرد تا پیام شعری‌اش را در شفاف‌ترین حالت ممکن، به گوش مخاطبانش برساند. او دریافته بود که می‌توان با ترسیم فضای مناظره در شعر و ایجاد تقابل میان دو پدیده، گفتگویی اخلاقی و تعلیمی شکل داد.

نه اینکه بخواهد در هر بیت و مصرع، نصیحتمان کند که قطعا اگر چنین بود تا به این اندازه مقبول ایرانیان نمیشد. اصولا شاید ما مردمی هستیم که با پند و نصیحت مستقیم خیلی رابطه خوبی نداریم. این هنر ناصح است که در شیرین‌ترین شکل زبان، نصیحت و حقیقت تلخی را به خوردمان دهد. به مثابه مادری که دارویی تلخ را در شربتی شیرین میریزد. بسیاری از شاعران تراز اول زبان فارسی مثل سعدی و مولانا الگوهای موفقی برای این مصداق هستند اما روش شعری پروین خاص خود اوست.

بیان داستان‌ها و گفتگوهایی میان دو شخصیت، انسان، حیوان، اشیا و... که با همنشینی کلمات و قافیه و ردیف شنیدنی تر می‌شود. آنچه از شعرش می‌خوانیم گاهی مناظره میان «مست و محتسب»، «گنج و رنج»، «سیر و پیاز» یا گفتگویی میان «اشک و چشم» است.

اشعاری که در پس زبانی قوی و آرایه‌های ادبی منسجم، لایه های زیرین دیگری را نیز در خود جای داده است؛ این گویاترین چهره‌ای است که از اشعارش می‌توان یافت. تنها کافی است تا کمی موشکافانه تر مناظره‌های شعری‌اش را بخوانیم تا در مغز آن، تندترین انتقادات اجتماعی را بیابیم. 

گاهی او با انتقاد از حاکمان ستمگر تاریخ، وجود بی عدالتی و ظلم اجتماعی را به عنوان یک پیام سیاسی غیرمستقیم گوشزد میکند و گاه با بیان ناملایمات زندگی، دنیا پرستان را به چالش می‌کشد. برخی اوقات هم با اشاره به فقر و رنج مردم، همدرد یتیمان و محرومان میشود؛ به همین دلیل است که پروین اعتصامی را یکی از منتقدترین شاعران ایران می‌شناسند. شاعری جسور با اندیشه‌ای که بسیار جلوتر از زمان خود است. 

پروین، شاعر بدون تاریخ انقضایی که اگرچه سال‌هاست از دنیا رفته اما همچنان اندیشه اش چراغی است که خاموشی پذیر نیست. 

بی شک در هر شبانه روز، روح خسته و گرسنه انسان مدرنیته، نیازمند به تجدید قوایی دوباره است. لذت خوانش شعر پروین را از روحمان دریغ نکنیم. ابیاتی که ما را به دنیای رنگی مناظره ها و گفتگوهای میان شخصیت‌ها می‌برد. تجربه‌ای که شاید جای دیگری نتوان آن را احساس کرد. روحمان را دریابیم...

انتهای پیام/

ارسال نظر