وظیفه خانواده در مقابله با موسیقیهای مبتذل: از آگاهیبخشی تا تربیت فرهنگی
خبرگزاری آنا - محدثه نیک باور پژوهشگر و روانشناس خانواده؛ خانواده به عنوان نخستین فضای اجتماعی که فرزند در آن شکل میگیرد، مسئولیت سنگینی در هدایت فرهنگی و تربیت هنری او دارد. از آنجا که انسان دوران کودکی و نوجوانی را در محیط خانواده سپری میکند و بیشترین تأثیرات را از همین محیط دریافت میکند، نقش والدین در انتقال ارزشهای فرهنگی، اخلاقی و حتی شیوههای مواجهه با هنر و موسیقی بسیار برجسته است. موسیقی به عنوان یک ابزار هنری قادر است احساسات، ذهنیت، و در مواردی اخلاقیات افراد را تحت تأثیر قرار دهد. حال اگر این ابزار در مسیر نامناسب قرار گیرد، میتواند به انحراف هویتی و فقدان ارزشهای اخلاقی منجر شود.
در سالهای اخیر، آهنگهای برخی از خوانندگان مانند ساسی مانکن به شدت در فضای عمومی جامعه و خصوصاً میان گروه نوجوانان رواج یافته است. آهنگهایی که نه تنها فاقد ارزش هنری و فرهنگی هستند، بلکه محتوای آنها اغلب شامل پیامهای سخیف، ترویج بیاخلاقی و تهی کردن مخاطب از اصول فرهنگی جاافتاده است. خانوادهها در این بستر میتوانند نقش حیاتی خود را ایفا کنند؛ چرا که وظیفه اصلی آنها فراهم کردن آگاهی در فرزندان است، نه اینکه آنان را در معرض چنین محتواهای مبتذل قرار دهند یا اجازه دهند بدون هیچ نظارت یا تحلیلی از آنها تأثیر بپذیرند.
فرزندی که در یک محیط آزاد و بدون هدایت اصولی رشد کند، در مواجهه با چنین موسیقیهایی ممکن است به طور کامل تحت تأثیر قرار گیرد و ارزشهای فرهنگی خود را قربانی جذابیتهای سطحی کند. محتوای آهنگهای ساسی مانکن، که از زبان جذاب و ریتمهای پرانرژی برای تأثیرگذاری بر مخاطبان جوان بهره میبرد، عملاً مسیر تفکر مخاطبان خود را به سمتِ سطحینگری، انحرافات اخلاقی، و عادیسازی رفتارهایی سوق میدهد که با هویت فرهنگی جامعه ایرانی در تضاد است. این فرآیند، اگر بدون کنترل و هدایت صحیح توسط خانواده ادامه یابد، میتواند زمینهساز تغییرات نگرشی خطرناک در فرزندان شود.
خانواده باید در برابر چنین محتواهایی نقش فعال و جدی ایفا کند. هدایت فرهنگی زمانی اثربخش است که خانواده قادر باشد پیامدهای چنین آهنگهایی را به شکلی روشن و قابل فهم به فرزندان توضیح دهد. والدین باید به جای محدودیتهای صرف یا قضاوت شدید، فضای گفتوگویی ایجاد کنند که در آن فرزندان بتوانند سؤالات خود را مطرح کنند، درباره علایقشان صحبت کنند و از منظر منطقی با آسیبهای محتواهای مبتذل همچون آهنگهای ساسی مانکن آشنا شوند. به جای اینکه فرزندان را صرفاً از گوش دادن یا ارتباط با این نوع موسیقیها منع کنند، باید بتوانند آنها را نسبت به کیفیت پایین محتوای این آهنگها و پیامهای خطرناک پنهان در آنها آگاه سازند.
در بسیاری از موارد، نوجوانان ممکن است به دلیل جذابیت ظاهری آهنگها یا تأثیرات گروه همسالان خود، به سمت مصرف چنین محتواهایی متمایل شوند. این علاقه و تمایل به خودی خود سرزنشپذیر نیست، چرا که ناشی از کنجکاوی طبیعی فرزند برای کشف جهان پیرامون است. اما وظیفه خانواده مراقبت از این کنجکاوی و هدایت آن در مسیر سالم است. والدینی که میتوانند با صبر و گفتوگو نگرش فرزند خود را به سمت تحلیل انتقادی نسبت به چنین محتواهای فرهنگی سوق دهند، در نهایت میتوانند او را از خطراتی که این آثار بر ذهن و شخصیت او دارند، دور کنند. به عبارت دیگر، وظیفه خانواده نه فقط محدود کردن فرزندان بلکه تجهیز آنها به ابزارهای فکری و ارزشهای اخلاقی برای مقاومت در برابر تأثیرات منفی موسیقیهای مبتذل است.
والدین باید درک کنند که فرزندان به آموزش نیاز دارند تا بتوانند محتوای این نوع آثار را تحلیل کنند و تأثیرگذاری آنها را درک نمایند. اگر موسیقی را به عنوان یکی از منابع اثرگذار بر ذهن و روح فرزند در نظر بگیریم، باید متوجه باشیم که آگاهیبخشی در این حوزه یک وظیفه تربیتی مهم است. به جای اینکه فرزندان صرفاً از شنیدن آهنگهایی مانند آثار ساسی مانکن منع شوند، خانواده باید با ارائه گزینههای جایگزین سالم و ارزشمند، آنان را به سمت موسیقیهایی هدایت کند که نه تنها سرگرمکننده باشند بلکه حاوی پیامهای فرهنگی، اخلاقی و انسانی نیز باشند. نقش والدین در اینجا به عنوان راهنمایی عمل میکند که ضمن احترام به علاقه و ذائقه فرزند، سلامت روحی و روانی او را نیز تضمین میکنند.
ما هرگز نمیتوانیم دنیای مدرن و جریانهای فرهنگی آن را کاملاً از دسترس فرزندان دور نگه داریم، اما میتوانیم به آنها قدرت تفکر انتقادی بدهیم. فرزندی که بتواند خود به تحلیل محتوای آهنگها بپردازد و پیامهای سخیف یا مخرب آن را شناسایی کند، عملاً در برابر جریانهای مبتذل مقاوم خواهد شد. این نوع از تربیت، که مبتنی بر آگاهی و گفتوگوست، نه تنها اعتماد میان والدین و فرزندان را افزایش میدهد بلکه زمینهای برای رشد فکری آنها فراهم میآورد.
یکی از دلایل اصلی تکثیر تاثیرات آهنگهای مبتذلی، چون آثار ساسی مانکن، غفلت خانوادهها از توجه به جنبههای فرهنگی است. بسیاری از والدین یا نسبت به موسیقیهایی که فرزند گوش میدهد بیاطلاع هستند یا از تعامل لازم با او درباره محتوای آنها اجتناب میکنند. این فاصلهای که میان والدین و فرزند به وجود میآید، زمینه را برای تأثیرپذیری بیشتر فرزند از جریانهای بیرونی فراهم میکند. خانواده باید بتواند در تماس نزدیک با علایق فرزندان خود باشد و ضمن ایجاد احترام به انتخابهایشان، زمینهای برای رشد آگاهی آنان فراهم کند.
در چنین شرایطی میتوان پیشنهادهایی عملی برای والدین ارائه داد. اول اینکه والدین باید حضور فعال در زندگی فرهنگی فرزندان داشته باشند و درباره آثار هنری و موسیقیهایی که فرزندان به آنها علاقهمند هستند، پرسوجو کنند. این پرسوجو نباید جنبه قضاوتی داشته باشد، بلکه باید به گونهای باشد که فرزندان احساس کنند میتوانند آزادانه درباره سلایق خود صحبت کنند. دوم اینکه خانواده باید در انتخاب موسیقیها گزینههای جایگزینی را ارائه دهد که بتوانند جذابیت و کیفیت هنری بالاتری داشته باشند. اگر فرزندان به گزینههای سالم دسترسی داشته باشند، تمایل آنان به سمت آثار مبتذل کاهش خواهد یافت. سوم اینکه والدین باید توانایی توضیح پیامدهای منفی محتوای این گونه آهنگها را به نحوی که برای فرزندان قابل فهم باشد، داشته باشند. این توضیحات باید با دلایل منطقی همراه باشد تا فرزندان احساس کنند والدین آنان را نادیده نمیگیرند بلکه شفافسازی میکنند.
به طور خلاصه، خانواده وظیفه کلیدی در هدایت فرهنگی و موسیقیایی فرزندان دارد. تربیت فرهنگی باید زمینهای باشد که در آن فرزندان نه از ترس و تحمیل، بلکه از طریق گفتوگو و آگاهیبخشی به انتخابهای بهتر دست یابند. برخورد قهری با علاقه فرزندان به موسیقی مبتذل مانند آثار ساسی مانکن صرفاً ممکن است مقاومت آنان را افزایش دهد. اما ایجاد فضایی که در آن بتوانند به طور مستقل، اما با نظارت خانواده به تحلیل محتوا و پذیرش موسیقیهای ارزشمند بپردازند، بهترین راه جلوگیری از نفوذ این جریانهاست. خانوادههایی که آگاهانه و منطقی با جریانهای فرهنگی ناسالم مواجه میشوند، نه تنها ارزشهای اخلاقی خود را حفظ میکنند بلکه فرزندان را نیز به سوی هویتی اخلاقی و فرهنگی هدایت میکنند که به ثبات شخصیت آنان کمک خواهد کرد. این فرآیند، اگر به درستی صورت گیرد، نه تنها روابط والدین و فرزندان را تقویت میکند، بلکه انسجام فرهنگی جامعه را نیز در بلندمدت بهبود خواهد بخشید.
انتهای پیام/


