خوزستان، سرزمین زرخیز تاریخ و همزیستی اقوام
به گزارش خبرنگار فرهنگی آنا، استان خوزستان با مرکزیت اهواز به مساحت 64057 کیلومتر مربع شامل 27 شهرستان کارون، حمیدیه، آغاجاری، شوشتر،دشت آزادگان، امیدیه، گتوند، شادگان، دزفول، رامشیر، بهبهان، باوی، اندیمشک، اندیکا، هندیجان، رامهرمز، آبادان، اهواز، خرمشهر، باغ ملک، بندر ماهشهر، هفتگل، شوش، لالی، ایذه، هویزه و مسجد سلیمان است.
محدوده جغرافیایی استان خوزستان از شمال به استان لرستان، از شمال شرقی و شرق به استان های اصفهان و چهارمحال و بختیاری، از شمال غربی به استان ایلام، از شرق و جنوب شرقی به استان کهگیلویه و بویراحمد، از جنوب به استان بوشهر و خلیج فارس و از غرب به کشورعراق محدود میشود.
آب و هوای خوزستان در مناطق کوهستانی و مرتفع با تابستانهای معتدل و زمستانهای سرد و در نواحی کوهپایهای دارای آب و هوای نیمه بیابانی به بیابانی و کنارهای تبدیل میشود. عموما این ناحیه دارای زمستانهای کوتاه و معتدل و تابستانهای گرم و طولانی است. فصل گرمای خوزستان معمولا از اردیبهشت ماه آغاز میشود و تا اواخر مهرماه ادامه دارد. متوسط درجه حرارت در این دوره حدود ۳۱ درجه و حداکثر آن گاهی به بیش از 50 درجه نیز میرسد.
با توجه به این شرایط آب و هوایی اواخر شهریور تا نیمه اردیبهشت فصل مناسب سفر به این استان است.
جاذبههای گردشگری
قلعه و محوطه شوش، مقبره دانیال نبی، تالاب شادگان، کول فرح، کاخ آپادانا، تشکوه، سازههای آبی سیکا(آبشار شوشتر)، چشمههای قیر، چغازنبیل، معبد بردنشانده، آبشار شوی، شیوند و آرپناه، امالدیس، پل و آسیابهای دزفول، منطقه حفاظتشده دز و کرخه، تالاب هویزه یا هورالعظیم از مناطق گردشگری این استان به شمار میرود.
موقعیت طبیعی
این منطقه یکی از پرحاصلترین نقاط ایران شده و لقب زرخیز را از آن خود کرده است. سواحل زیبای خلیج فارس، باتلاقها، نیزارها، جلگههای پست و گرم، اقلیم متفاوت، تالابها و دریاچههای متعدد؛ تضاد آشکاری را در محدوده استان خوزستان به وجود آورده و موجب غنا و تنوع چشمگیر جاذبههای طبیعی در این منطقه شده است. همچنین خوزستان هستی و عظمت خود را به رودخانههای متعددی که در این سرزمین جاریاند، مدیون است. جریان ۵ رودخانه بزرگ از جمله کارون، دز، کرخه در میان این سرزمین از سویی و قرارگیری سرزمین خوزستان در حاشیه خلیج فارس از سوی دیگر، مناسبترین موقعیت را برای خوزستان فراهم آورده است. کارون تنها رودخانه قابل کشتیرانی ایران، با جلوههای بالای جهانگردی به عنوان معروفترین رودخانه در جغرافیا، ادبیات و تاریخ ایران در محدوده این استان جاری است. کرخه به عنوان یکی از چهار منطقه طبیعی کشور شناخته شده است که از نظر زیست محیطی ارزش فراوانی دارد. بر اثر تنوع آب و هوا و نوع خاک، برخی از مناطق خوزستان را جنگلهای تنک و بوته زار، درختچه و درختان پوشانیده است. خلیج فارس نیز با بیش از 200 نوع ماهی از نظر تنوع و ذخیره پروتئین از بهترین و کمنظیرترین ذخایر حیات وحش کشور به حساب میآید. چشمانداز زندگی انواع پرندگان دریایی در سواحل، تالابها و بیشهزارهای این منطقه؛ مناظر بدیع و کمنظیری را به وجود آوردهاند. در تالابهای هورالعظیم پرندگان و پستاندارانی همچون مرغابی، غاز، پلیکان، گراز، شغال، خرگوش و در تالاب میانگران خوک وحشی، روباه، شغال، خرگوش، موش، انواع اردک، غاز، لک لک زیست میکنند. منطقه حفاظت شده دز و کرخه، شیمبار، منگشت و هفت شهیدان و پناهگاه حیات وحش کرخه، دز، تالاب شادگان و منطقه شکار ممنوع کرائی از جمله مهمترین زیستگاههای استان خوزستان محسوب میشوند.
تاریخچه خوزستان
استان خوزستان که یکی از مهمترین و با ارزشترین مناطق ایران است در جنوب باختری ایران واقع شده و از جاذبههای کمنظیر گردشگری در زمینههای طبیعی، تاریخی، معماری، اجتماعی و فرهنگی برخوردار است. سواحل زیبای خلیج فارس در جنوب و کوههای بلند و برفگیر در شمال و خاور جلگه پست و گرم، چشمانداز و اقلیمهای متفاوتی در چهار سوی استان خوزستان فراهم آورده و یکی از زیباترین مناطق طبیعی ایران را رقم زده است. خوزستان یکی از باستانیترین و تمدنخیزترین ناحیههای جهان بوده و جزو کهنترین سرزمینهای متمدن بشری محسوب میشود. هر یک از شهرستانهای این استان در برگیرنده بناهای تاریخی و معماری شگفتآوری هستند که نمایانگر تمدن و هنر مردمان این سرزمین در گذشتههای دور است. بناهای منحصر به فردی از دورههای مختلف تاریخی در این ناحیه باقی مانده که از با ارزشترین میراثهای تاریخی ایران و جهان به شمار میروند. چغازنبیل معروفترین و مهمترین اثر تاریخی– معماری این منطقه است که در شهرستان شوش ساخته شده است. زیگورات در قرن 13 پیش از میلاد به صورت معبدی مطبق ساخته شده که هماکنون دو طبقه آن پا برجا است و به علت شگفتی اعجابآور خود در سال 1979 میلادی از سوی سازمان یونسکو به عنوان میراث فرهنگی جهانی ثبت شد. اکروپل، آپادانا و شهر شاهی نیز هر یک بازماندههای شهرهای باستانی منطقه شوش هستند. آرامگاه دانیال نبی و قلعههای قدیمی نیز از مهمترین آثار منطقه باستانی شوشاند که هر یک نمایانگر هنر و تاریخ درخشان این خطه در روزگار خود است. شهر قدیمی جندی شاپور (اولین مرکز دانشگاهی ایران) و پل ساسانی (با 14 دهانه ی اصلی و 12 دهانه ی فرعی) نیز از مهمترین و قدیمیترین آثار شهرستان دزفول در این استان به شمار میروند. آفتاب دل نشین، آب فراوان، خاک مرغوب و مردمانی سختکوش سبب شدهاند.
موسیقی
موسیقی شوشتر و دزفول نیز تابع زبان و فرهنگ همین منطقه است و به همان اندازه از غنای فرهنگی بسیاری برخوردار است. دارای روایات، اشعار و نواهایی است که زبان به زبان و سینه به سینه به وسیلۀ مردم از نسلی به نسل دیگر تا امروز منتقل شده است. در این نوع موسیقی محتوای متنوعی از آواز و ترانه به گوش میرسد. موسیقی شادی که در جشنها و آئینهایی همچون عروسی، مولودیخوانی و ...، موسیقی حزن و اندوه که در سوگواریها، تعزیه و مویهخوانی، موسیقی مذهبی شامل نوحه، مرثیهخوانی و ...، نواهایی که به هنگام کار زمزمه میشود، موسیقی درمانی و ... شوشتر و دزفول از جهتی با یکدیگر و از سوی دیگر با سرزمین بختیاری و اندیمشک و مناطق عرب نشین مجاورت داشته و بدین سو مراوداتی را به وجود آورده، لذا این ارتباط در لحن و محتوای موسیقی آنها اثر گذاشته است.
ساختار موسیقی این مناطق مجموعه مقـامات محلی را تشکیل داده است که آن را اصطلاحاً در گویش محلی «24 مقـوم»«moqum» یا «مقـام» اطلاق میکنند. مُقوُمهایی با نام دشتی، دشتی اذان، دشتی کَتراک، دشتی شوشتری، دشتی راسته، مهـردشتی یا دشتی دختـرکش، دشتی محمد خانی، نظامی، کَمَری دُرفیـلی، شاهنـامهخوانی، شُلِیل، فایز دشتستانی، مارضائی، فایز مکوندی، چَپونی، مایه حصار، هزاره، تعزیه و... که دارای قدمت بسیاری هستند.
در این موسیقی از آلات و سازهایی چـون تار(شش تار ایرانی)، سرنای کوچک، نی جُفته (دوزِلِه یا قمشه کردی )، دهـل، تنبک (ضـرب)، دارِِه«dare» (دایـره) و نـی استفاده میشود.
صنایع دستی
با توجه به پیشینه تاریخی منطقه زاگرس که در گذشتههای دور مهد تمدن و فرهنگ عیلامیان بوده، این سرزمین پیوسته بستر مناسبی برای رشد و شکوفایی هنر و صنایع دستی در زمینهها ی مختلف به شمار آمده است. همچنین تعدد و تکثر قومی و فرهنگی مردم خوزستان (بختیاریهای ساکن شمال و شرق خوزستان ، اعراب ساکن در جنوب و غرب استان و ساکنان بخشهای مرکزی که عمدتا شهرهای اهو از، دزفول، شوش و شوشتر را شامل میشود) موجب شده تا صنایع دستی در خوزستان از تنوع چشمگیری برخوردار شود. وجود عشایر کوچ را که خود حافظ هنرها و صنایع دستی خاص هستند موجب تنوع رشتهها و نیز ترویج صنایع دستی به دیگر مناطق شده است.
کپوبافی: یکی از صنایع دستی بومی و خاص استان محصولاتی به نام کپو است که با پیچش ساقههای مرکزی و جوان نخل به دور ساقههای کرتک شکل میگیرد و با نقشاندازی کامواهای الوان، زیبایی آن چند بر ابر میشود. مرکز بافت کپو، دهستان «شهیون» واقع در شهرستان دزفول بوده و معمولاً به شکل سبدهای دردار و بدون در به صورت سینی در اند ازههای مختلف رنگی و ساده بافته میشود.
حصیر: حصیربافی از قدیمیترین صنایع دستی و شاید کهنترین آنها در استان است. این هنر- صنعت در خوزستان بسیار پررونق بوده به طوری که فرآوردههای آن در همه نقاط ایر ان عرضه میشود. امروز در نقاط مختلف خوزستان هرجا که دسترسی به برگ نخل و نی و ترکه امکان پذیر باشد می تو ان حصیربافی ر ا دید. شهر ها ی آباد ان خرمشهر، شادگان و دشت آز ادگان از مر اکز عمده تولید این محصول است .
قالی محلی: نو عی قالی با کیفیت بالا و نقوش بسیار متنو ع در شمال استان توسط زنان و دختر ان بختیار ی بدون بکارگیر ی نقشه از پیش طر احی شده و فقط با تکیه بر ذهن خلاق آنان تولید میشود. نقوش این قالیها بسیار متنوع و چشم نواز است و اکثر نقوش از طبیعت و محیط اطراف زندگی آنان مانند گل، کاسه، ماهی، پرو انه، شانه تشکیل میشود. شهرهای مسجدسلیمان، اندیمشک و ایذه از مر اکز تولید این محصول هستند.
ادبیات قومی
استان خوزستان به دلیل دارا بودن موقعیت اقتصادی ویژه، گروههای قومی مختلفی را درخود جای داده است اما در این میان از لحاظ سابقه حضور و تعداد جمعیت اقوام زیر را میتوان نام برد:
لرها که خود به سه دسته بختیاری، بهمئی و لرستانی(فیلی) تقسیم میشوند، اعراب، بندریها، شوشتری، دزفولی، بهبهانی و ترک قشقایی که به واسطه زندگی عشایری به این استان وارد و ساکن شدند. افشارها که به این استان کوچانده شدهاند و گروههای دیگری نیز از این قومیت نیز به دلیل موقعیت اشتغالی در این استان سکونت دارند. گروههای از اکراد نیز در شهرستانهای مختلف این استان زندگی میکنند. قومیت صابئین مندائی نیز از اقوام قدیمی ساکن در این استان هستند که از پیروان حضرت یحیی(ع) هستند.
از نظر زبانی نیز به نسبت قومیت هر گروهی به زبان و گویش قوم خود سخن میگویند لرها به گویش لری که با توجه به تقسیمات گروهی (بختیاری، بهمئی، بهمئی)گویش آنها تفاوتهای نیز با هم دارند. اعراب به زبان عربی شوشتریها به گویش شوشتری، بهبهانیها به گویش بهبهانی، بندریها به گویش بندری، دزفولیها به گویش دزفولی سخن میگویند. از نظر زبانشناسی گویشهای لری، شوشتری دزفولی و بندری را میتوان در یک گروه زبانی قرار داد. ترکهای ساکن در این استان به زبان ترکی و تعدادی به دلیل زمان حضور و مجاورت با لرها تحت تاثیر زبانی آنها قرار گرفتهاند .کردها نیز به دلیل زمان حضور و مجاورت با لرها تحت تاثیر زبانی آنها قرار گرفتهاند. مندائیها نیز به دلیل مجاورت با اعراب تحت تاثیر زبان آنان قرار گرفتهاند اما جهت خواندن متون مقدس و دینی خود از زبان مندائی که شاخهای از زبان آرامی است استفاده میکنند.
آیینها
آیین طلب باران(بَردِ بارون)
در شهرستان اندیکا و درمنطقهای موسوم به امامزاده (شاهزاده) عبدالله، از دیربـاز تاکنون جهت مقابله با خشکسالی، طی آداب و رسوم خاصی یکی از آیینهای بارانخواهی به نام «بَردِ بارون» به معنی «سنگ باران» برگزار میشود. اعتقادات محلی و باورهایی که ریشه در تاریخ و فرهنگ مردمان ایران باستان دارد به هنگام خشکسالی زمینه ساز اجرای آیین «بَردِ بارون» شده است و از این رو قدمتی دیرینه دارد.
در اجرای این آیین باستانی محوریت اصلی سنگهایی است که نماد زایش باران به حساب میآیند. انجام مراسم با وجـود سه قطعـه سنگ استوانهای شکل در اندازههای متفاوت و تشریفات معنـوی پیرامـون آن صورت میگیرد. سنگ در گـویش محـلی«بَرد» نام دارد، بدین جهت آن را «بَردِ بارون» می نامند.
هرکدام از این قطعه سنگها که درمحل بارگاه امامزاده نگهداری میشوند، نماد یکی ازعـوامل بارانزا شامل (باد، باران و طوفان) است. اجرای این آیین به شکل موروثی در انحصارسادات منطقه است و در حال حاضر کسی که هدایت مراسم را برعهده دارد یکی از خاندان سادات، از اولاد جلال به نام سید حسن خان موسوی است. بر اساس اهمیت و نیاز به آب در خشکسالیها، مریدان امامزاده از همان روستا و دهات اطراف از اولاد جلال درخواست می کنند تا مراسم باران خواهی به اجرا درآید. بنا به مصلحت در روزی مشخص با حضور میهمانان و با خارج کردن سنگهـا از امامزاده، پس از اینکه سنگها غسل داده شد نماز حاجت خوانده و یک حیوان شامل گاو، گوساله یا قوچی فربه را توسط فردی پاک و قابل احترام قربانی میکنند. بطوری که سنگهـا به خون آغشته شده سپس غلتانده میشود. در این هنگام دعا میخوانند، نیت کرده و تعداد روزهای انتظار برای رسیدن به حاجت عنوان میشود. بـرخی از مردم نیز برای متـولی اجرای این رسم نذر کرده و با توجه به توان مالی خود پول نقد، گوسفند یا چیزهای دیگری به عنوان هـدیـه تقدیم میکنند.
آیین و آداب قهوه خوری
قهوه از جمله نوشیدنیهای قدیمی است که بسیار مورد توجه اعراب است. علاوه بر مراحـل آمـادهسـازی قـهـوه، خوردن آن نیـز آداب خاصی دارد از این رو به قهوه عربی معروف شده است. از گذشته قـهـوه به صـورت معمـول و همیشگی به صورت غلیظ بدون شکر و تلخ در میهمـانیها مصرف میشده است. بطور کلی در تمام ضیافتها نوشیدنی قهوه تهیه و در مُضیف (محل یا اتاق پذیرایی )از میهمانان پذیرایی میشود. عـلاوه بر مراحـل آمـادهسـازی قهـوه خوردن آن نـیـز آداب خاصی دارد. برای تهیه قهوه ابتدا دانههای خام قهوه را در ظرفی آهنی برشته میکنند. سپس دانهها را در هاون میکوبند تا به آرد تبدیل شود. پس از اینکه قهوه به پودر تبدیل شد جهت آمادهسازی آن را در ظرف مخصوصی به نام «الگمگم» یا «گم گم»«gomgom» قرار داده و مقداری آب جوش به آن اضافه میکنند تا به آرامی دم بیاید. پس از اینکه قهوه دم کشید آن را از گُم گُم به ظرف کوچکتری به نام«الدله» «dale» «دَلِه» انتقال داده و دَلِه را میان خاکستر داغ قرار میدهند تا گرم بماند و با ورود میهمانان ساقی با قهوه آماده شده از آنان پذیرایی به عمل آورند.
برای نوشیدن قهوه از فنجان مخصوصی استفاده میشود. فنجانی گرد، کوتاه و فاقد دسته که از جنس چینی است. پس از اینکه قهوه آماده شد و میهمانان وارد مضیف شدند، ساقی با خوش آمدگویی میهمانان را به بالای مضیف هدایت میکند. در ابتدا پیش از اینکه پذیرایی رسماً آغاز شود ساقی درحضور میهمانان اولین فنجان قهوه را که در اصطلاح «الهیف» «heyf» نام دارد مینوشد تا میهمانان را از سالم بودن آن آگاه کند. دومین فنجان جهت پذیرایی آماده و پذیرایی از سمت راست آغاز میشود. ساقی دَلِه را برداشته، آن را در دست چپ و فنجان را در دست راست خود میگیرد، سپس قهوه را در فنجان میریزد و تعارف میکند. میهمان نیز که به آداب خوردن آگاهی دارد فنجان را با دست راست خود از ساقی گرفته و بدون اینکه آن را بر زمین بگذارد قهوه را مینوشد. میهمان موظف است این فنجان قهوه را میل کند، مگر در مواقعی که از شیخ یا ساقی خواستهای داشته باشد، که در این صورت فنجان را از دست ساقی گرفته، سپس بر روی زمین می گذارد. در این حالت این فنجان را به اصطلاح «الضیف» «zeyf» مینامند. چنانچه میهمان قهوه را میل کرد و بدون هیچ حرکت اضافی فنجان را با همان دست راست به ساقی برگرداند، با این عمل نشان میدهد که مجدداَ تمایل به خوردن دارد و ساقی دوباره برای ایشان قهوه میریزد. فنجانهای دیگری با نامهایی چون «الکیف»«keyf» «السیف»«seyf» وجود دارد که هرکدام بنا به دلایلی به این نام خوانده شدهاند.
کمربستن عروس بختیاری
در فرهنگ بختیـاری به هنگـام عروسی مرسـوم است که عملی آیینی و نمادین به اجرا در میآید. زمانی کـه عروس میخواهد به خانه داماد رود، دستمال سفید بلندی را با محتویاتی چون کتاب مقدس(قرآن) در قطع بسیار کوچک تکهای نان مقداری سبزی یا برگ سبزی از درختان، مقداری اسپند، چند قطعه قند یا نبات و مقداری شیرینی شامل نقل و شکلات و آب نبات که هرکدام جنبهای نمادین دارد را به دورکمر عروس میبندند.
دستمال یا اصطلاحاً «شال کمر» معمولاً به رنگ سفید و یا سبز انتخاب میشود و معمولاً توسط یکی از نزدیکان ذکور عروس، برادر، پسرعمو یا پسردایی ایشان به دورکمر عروس بسته میشود. بستن کمربند توسط مردان به این دلیل است که معتقدند این کار قوت قلب و محکمی اراده را برای عروس در بر خواهد داشت، همچنین اولین بچه عروس پسر بدنیا خواهد آمد. پس از اینکه عروس به خانه ی جدیدش قدم نهاد، داماد شال کمر او را باز میکند.
کتاب مقدس که درواقع کلام خداوند است به نیت راهنما و حافظ زندگی زوج جوان قابل توجه و اهمیت است. عروس و داماد با توکل به پروردگار و حمایت خالق این مرحله از زندگی را آغاز خواهند کرد. نان نمادی است از رزق و روزی و برکت که عروس به ارمغان خواهد برد. برگ سبز را نماد سبزینگی بخت و آرامش میدانند. نشانی از زایش و ازدیاد نسل خواهد بود. قند که با سپیدی همراه است نشان از شیرینی و لذّت زنـدگی مشترک است که عروس پیشکش داماد می کند. دانههای اسپند نیز جهت مبارکی و دورکردن پلیدیها از خانه جدید، به عنوان چشم زخم درکنار مواد دیگر قرار میدهند. کمربند پارچهای سپید عروس نماد کوله باری است از پاکی و صداقت که به دنیای تازه گام میگذارد.
صابئینمندائی
صابئینمنـدائی«sâbein-e mandâi» پیروان حضرت یحیی(ع) هستند که به آنها صبی«sobi» گفتـه میشود. ابتـدا مردم یمن پیـرو آن بودند و با مهـاجرت مردم یمن این دین به سـایر بـلاد عرب و نواحی بین النهرین تا خوزستان رسیده است. صابئین جمع صابئی است و صابئین به کسـانی که دارای دین صابئی باشند خطاب میشود. کلمه صابئین به معنای تعمید شونده است و به کسی که درآب فرو رفته و غسل تعمید میکند اطلاق میشود. امروزه عمده جمعیت مندائیان در دو کشور ایران و عراق درکنار رودخانههای کارون، دجله و فرات سکونت دارند که در ایران استان خوزستان و شهرهای اهواز، آبادان، خرمشهر، سوسنگرد، بستان، شوشتر، شوش و شادگان سکونتگاه آنها محسوب میشود. دین صابئینمندائی از ادیان رسمی محسوب شده و دارای کتابی آسمانی به نام«گنزا ربّا»«genzâ rabbâ» است. درقرآن نیز درسورههای مختلفی از جمله سوره بقره آیه ی 62 از ایشان نام برده شده است. عبادتگاه ایشان را «مندی»«mandi» می نامند.
غسل تعمید رکن اصلی و برجستهترین آیین دینی مندائیان است که بر هر فرد صُبی واجب بوده و درکنار آب روان(جاری) انجام میگیرد به همین دلیل آب، بخصوص آب جاری در این دین از اهمیّت و قداست خاصی برخوردار است. تعمید به دو صورت تعمید معمولی یا غیررسمی یا «طماشه»«tamâše»، هر فرد مندائی با فرو رفتن درآب یا قرارگرفتن در زیر دوش آب میتواند آن را انجام دهد و تعمید رسمی یا واجب «مصوتا»«masvetâ» یا «مصبتا»«masbetâ»که طی آن روحانیون عالی مقام درمراسم خاصی درکنار آب جاری با قرائت بوثههای«buse» مختلف(بوثِه به معنی آیه است) عمل تعمید را به صورت دسته جمعی برای تعمید شونـدگـان انجام میدهند. این نوع تعمید جهت انجام واجبـات در اعیـاد و مواقع دیگر انجام میگیرد. لباس دینی مندائیان «رستـه»«raste» نام دارد که از پارچـه سفید، چـلوار پنبـهای بسیار ساده و گشـاد دوختـه میشود. علت سفید بودن رَستِه را پاکی و همبستگی با جهان نور میدانند.
غذاهای محلی
آو تفتالو، قلیه ماهی، ماهی صُبور، تلیکه، شله ماستی، کوردیم، گمنه، آش توله، او باقله، کشکینه، کپه، آش بلگ، نان کلگ، ماهی شور، برنج، قوزی، میگو پلو، کُبه، قوزی، کُبّه، محمرَ، شعث، خورشت بامیه، ماهی شور، فلافل، خلال مطبوخ، تذخانَه، خبس التمر، امفَطَّح، اوانوری، ابوقله، آبگوشت، اوعدس، اوماشک، اوپیوزی، گوینه، اوموهی، برنج، باقلا، آش کارده و اوربنیک غذاهای محلی این استان هستند.
سوغات
استان خوزستان با قرار گرفتن در جنوب غرب کشور از شرایط جغرافیایی خاصی برخوردار هسستند. از لحاظ اقلیمی دارای شرایط متفاوتی بوده، بطوری که مناطق کوهستانی با کوههای بلند و برفگیر و جلگههای پست و گرم همچنین وجود رودخانههای بسیار، آب و هوای گوناگون و پوشش گیاهی مختلفی را در استان به وجود آورده است. لذا با وجود تنوع اقلیمی و آب و هوایی همچنین وجود اقوام و فرهنگهای گوناگون ضمن برخورداری از فرهنگی غنی و ارزشمند، زمینه برخورداری از محصولات متنوع خوراکی و غیرخوراکی را به عنوان سوغات محلی داشته است. محصولات خوراکی از قبیل گیاهان علفی و میوههای وحشی, محصولات کشاورزی و فرآوردههای مرتبط باغی، محصولات لبنی، انواع تنقلات، نان محلی، حلوا و شیرینیهای سنتی و محصولات غیر خـوراکی شـامل انواع صنـایع دستی بومی نیز میتوانند به عنوان سوغات محلی خاص و ارزشمند استان خوزستان به شمار آیند.
گیاهان و محصولات باغی
تنوع پوشش گیاهی در نقاط مختلف استان باعث روییدن انواع گیاهان وحشی در این اقلیم شده است. در این خصوص بسیاری از گیاهان به صورت فصلی و تازه با کاربردهای غذایی و درمانی به تنهایی یا به شکل فرآوری شده مورد استفاده قرار میگیرند همچنین در فصول دیگر این محصولات به صورت خشک شده در مراکز فروش جهت استفاده های بومی و به عنوان سوغات به مردم عرضه میشوند.
گیاهانی چون تولِه(پنیرک)، کنگر، کاسنی، کرفس کوهی، تره کوهی، پونه وحشی، گل بابونه، ختمی، گل گاوزبان، و ...
میوههای وحشی مانند بلوط، بادام کوهی یا بادام شور، بَنَک و کَلخُنگ (انواع پسته وحشی)، کُنار(میوه درخت سدر)، رَمَلیک(میوهای از خانواده سدر)
محصولات فرآوری شدهای که به روش سنتی تهیه میشوند چون کَلگ(آرد بلوط)، آرد کُنار و...
محصولات باغی به شکل معمول و فرآوری شده مانند انواع رطب، خرما، دِیری و... ترشی ناردونه (ناردانه) رب انار، انجیر خشک، شیره خرما، ترشیهای محلی و ...
محصولات کشاورزی و فرآورده های آن مانند کنجد، اَردِه، حلوا ارده، حلوا کنجدی و...
انواع کلوچههای محلی: کلوچه شکری، کلوچه خرمایی، انواع نانهای محلی و...
محصولات دامی
محصولات متنوع لبنی از قبیل روغن خوش(روغن حیوانی)، کره حیوانی، کشک، قره قروت، ماست، دوغ پنیر و سرشیر محلی.
محصولات غیرخوراکی:
این محصولات شامل انواع صنایع دستی بومی خوزستان است. دست بافتههای عشایری شامل قالی، گلیم شیردِنگ، اِحرامی(سجاده)، جاجیم، عبا، خراطی، کَپو، حصیر، بوریا، مینای صُبی، گیوه، زیورآلات سنتی البسه محلی شامل: چوقا و لباسهای زنانه و ...
انتهای پیام/