دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
09 بهمن 1403 - 14:01
یادداشت؛

علوم انسانی در محک وحی؛ ظرفیتی بی‌نهایت برای گشودن زنجیر‌های مدرن از دست و پای بشر

علوم انسانی در محک وحی؛ ظرفیتی بی‌نهایت برای گشودن زنجیر‌های مدرن از دست و پای بشر
عضو هیئت علمی دانشگاه تأکید کرد که امروز چاره‌ای نداریم جز آنکه علومی که در دسترس داریم (به خصوص علوم انسانی) را به محک وحی ببریم و از ظرفیت بی‌نهایت وحی برای باز کردن زنجیر‌های مدرن از دست و پای بشر بکوشیم.
کد خبر : 955137

خبرگزاری آنا؛ مجتبی جعفری عضو هیئت علمی دانشگاه و مدیرکل فرهنگی و اجتماعی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان(خوراسگان) یادداشتی را به مناسبت مبعث حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم با موضوع علوم انسانی و وحی و آموزه‌های قرآنی نگاشته و در شرح این سوال که آیا امروز بر دست و پای بشر زنجیری وجود دارد؟ اگر وجود دارد آن زنجیر‌ها چیست و چگونه باید آن را گشود و اینکه آیا در دانش و آموزه‌های ما(دانشگاهیان) چیزی از نوع غل و زنجیر وجود دارد؟ و چه راهی برای گشودن آنها وجود دارد؟ توضیحاتی را ارائه کرده است.

متن یادداشت به شرح زیر است؛

بسم الله الرحمن الرحیم

الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

 ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ امی ﻛﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺧﻮﺩ [ ﺑﺎ ﻫﻤﻪ ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎ ﻭ ﺍﻭﺻﺎﻓﺶ]ﺩﺭ ﺗﻮﺭﺍﺕ ﻭ ﺍﻧﺠﻴﻞ ﻧﮕﺎﺷﺘﻪ ﻣﻰ‌ﻳﺎﺑﻨﺪ، ﭘﻴﺮﻭی ﻣﻰ‌ﻛﻨﻨﺪ؛ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮی ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻛﺎﺭﻫﺎی ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻣﻰ‌ﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﺯﺷﺖ ﺑﺎﺯﻣﻰ‌ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﻠﺎﻝ ﻣﻰ‌ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﻧﺎﭘﺎک‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﺮﺍم ﻣﻰ‌ﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺭﻫﺎی ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﺳﻨﮕﻴﻦ ﻭ ﺯﻧﺠﻴﺮﻩ‌ﻫﺎ [ یِ ﺟﻬﻞ، ﺑی ﺧﺒﺮی ﻭ ﺑﺪﻋﺖ و.. ـ ﺭﺍ]ﻛﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﻋﻘﻞ ﻭ ﺟﺎﻥ ﺁﻧﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﺑﺮﻣﻰ‌ﺩﺍﺭﺩ؛ ﭘﺲ ﻛﺴﺎنی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ [ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ]ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻳﺎﺭﻳﺶ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻮﺭی ﻛﻪ ﺑﺮ ﺍﻭ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﭘﻴﺮﻭی ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ، ﻓﻘﻂ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭﺍﻧﻨﺪ. (اعراف، ١٥٧) 

 طبق آیه فوق پیامبر گرامی اسلام مبعوث شد تا انواع زنجیر‌ها را از دست و پای انسان‌ها بگشاید. 

حال سوالی که مطرح می‌شود این است که آیا امروز بر دست و پای بشر زنجیری وجود دارد؟ اگر وجود دارد آن زنجیر‌ها چیست و چگونه باید آن را گشود؟ 

این موضوع نیازمند توضیح مفصل است که فعلاً مطمح نظر این مقال نیست؛ اما برای ما جمع دانشگاهیان سوال مهم‌تر این است که آیا در دانش و آموزه‌های ما چیزی از نوع غل و زنجیر وجود دارد؟ و چه راهی برای گشودن آنها وجود دارد؟

پاسخ این است که اگر آموخته‌ها و آموزه‌های ما با تعالیم قرآن در تعارض باشد از همان غل و زنجیر‌هاییست که باید گشوده شود.

ذیلا به یک مورد اشاره می‌کنیم:

 بر اساس تعالیم قرآن، انسان موجودی است که او را خداوند خلیفه خود نامیده و مسئولیت سنگینی بر دوش او نهاده است. از نظر قرآن وجود انسان در دنیا خلاصه نمی‌شود و سعی و تلاش او نباید در امور دنیایی خلاصه شود.

 متاسفانه اما وقتی به برخی از آموزه‌های علوم انسانی رایج امروز مراجعه می‌کنیم انسان را در حد دنیا و مطلوب او را در حد آسایش دنیوی خلاصه می‌کنند. مشکلات اخلاقی دنیای مدرن ار جمله رسمیت یافتن همجنس‌گرایی ناشی از همین امر است. 

این دو تعریف از انسان بی‌نهایت با یکدیگر فاصله دارند. وقتی وجود انسان در حد دنیا خلاصه شود سعی او صرف تأمین نیاز‌های دنیایی می‌شود و طبعاً سایر علوم را نیز که ذیل علوم انسانی قرار می‌گیرند در حد دنیا خلاصه می‌کند؛ اما اگر انسان دارای افقی بالاتر باشد هم و غم او نیز عظیم خواهد بود. 

با این توضیح معلوم می‌شود که مهم‌ترین غل و زنجیری که به پای دانشگاه و دانش‌های امروز بسته شده است محدودکردن انسان و افق دید او به دنیاست که باید این زنجیر گشوده شود و این کار فقط به دست دانشگاهیان باورمند به تعالیم قرآن محقق می‌شود. امروز علوم انسانی ما باید خود را با قرآن تطبیق دهند که در آن صورت می‌توان آن را آزاد نامید.

 علوم انسانی رایج امروز سوغات دنیای غرب است که همانطور که بیان شد انسان و خواسته‌های او را بسیار محدود تعریف می‌کنند و حتی بر اساس نظریه داروین تصریح می‌کنند که انسان حیوانی جهش یافته از نسل میمون است. از این انسان و دانشی که به قامت این انسان تعریف شده است هیچ رشدی برای انسان حاصل نمی‌شود. 

متاسفانه وزیر علوم در جشنواره فارابی مطالبی در مورد علم آزاد گفته است که با این مبانی سازگار نیست. او تصور کرده است که علم آزاد همان سوغات غرب است که همه چیز حتی آموزه‌های دین را باید با آن محک زد. در حالی که باید بدانیم دانش رایج در غرب محصول فرضیه‌های یک عده انسان معمولی است که هیچ معیاری برای سنجش آن جز عقل خودبنیاد بشر وجود ندارد. 

مطلبی که موید نکته فوق است این است که تقریباً همه فرضیه‌هایی که توسط دانشمندان غربی طرح شده دارای رقیبی در سوی دیگر است. یعنی در نتیجه این دانش‌ها، انسان در این تردید و تزلزل قرار می‌گیرد که بالاخره کدام یک از این فرضیه‌ها قابل اعتماد است؟ و نتیجه آن همان نسبیتی است که بر این علوم سایه افکنده و حتی در کتب فلسفه علم این نسبیت به رسمیت شناخته شده است. 

ما امروز چاره‌ای نداریم جز آنکه علومی که در دسترس را داریم (به خصوص علوم انسانی) را به محک وحی ببریم و هر فرضیه‌ را که با آن معیار قویم و مستحکم سازگار نیست کنار بزنیم و از ظرفیت بی‌نهایت وحی برای باز کردن زنجیر‌های مدرن از دست و پای بشر بکوشیم و میدوارم ان‌شاءالله روزی آزادی از فرضیه‌های مخدوش و ناقص غربی را جشن بگیریم.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب