دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری

نقش فلسفه در تحول علوم انسانی و اجتماعی/ نیاز دانشگاه‌ها به بازنگری در ساختارهای موضوع‌محور

نقش فلسفه در تحول علوم انسانی و اجتماعی  نیاز دانشگاه‌ها به بازنگری در ساختارهای موضوع‌محور
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی بر نقش فلسفه در تحول علوم انسانی و اجتماعی تأکید کرد.
کد خبر : 944090

به گزارش خبرگزاری آنا، همایش الگوی حکمرانی اسلامی ایرانی پیشرفت با بهره گیری از تحول علوم انسانی، اجتماعی و هنر با جایگاه رشته‌ای و بین رشته‌ای و بهره مندی از فضای تکمیلی فیزیکی و مجازی با حضور حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، دکتر سعید رضا عاملی رئیس شورای تحول و ارتقای علوم انسانی و دکتر محمدرضا مخبردزفولی رئیس فرهنگستان علوم در محل این فرهنگستان برگزار شد.

حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسروپناه در این همایش با تسلیت ایام فاطمیه اظهار کرد: بیش از ۱۵۰ نشست علمی و همایش تخصصی برگزار کرده‌اند، قدردانی می‌کنم. همچنین از مجموعه‌هایی که در این حوزه، به‌ویژه با هدایت و مشارکت اعضا، برنامه‌های متعددی داشته‌اند، سپاسگزاری می‌کنم. به‌ویژه از مدیر دانشمند و اندیشمند این مجموعه که فرهنگستان علوم را به پایگاهی برای پاسخ‌گویی علمی و فناوری، به‌خصوص در حوزه علوم انسانی، تبدیل کرده‌اند، تقدیر می‌نمایم.

وی ادامه داد: اما پرسشی مطرح است: چرا با وجود این همه زحمات و تلاش‌های دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها، توفیق لازم حاصل نشده است؟ به نظر من پنج عامل کلیدی در این موضوع دخیل هستند.

کم‌توجهی به فلسفه علوم انسانی

وی ادامه داد: فلسفه، بنیانی است که از هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، انسان‌شناسی، و ارزش‌شناسی سخن می‌گوید. این بنیان‌ها در علوم مختلف مانند روانشناسی، جامعه‌شناسی، اقتصاد، علوم سیاسی، تاریخ، ادبیات و هنر تأثیرگذارند. در فلسفه علم، به روش‌شناسی آن علم نیز پرداخته می‌شود. اگر بنیان‌های فلسفی علوم انسانی و تعامل آن‌ها با سایر علوم شناخته شوند، روش‌شناسی تولید نظریه تقویت می‌شود. این امر موجب جسارت در اندیشیدن، قدرت نظریه‌پردازی، و نقد نظریه‌ها خواهد شد و زمینه برای نظریه‌پردازی در حوزه‌های انسانی و اجتماعی فراهم می‌گردد.

کمبود تحول در ساختارهای دانشگاهی

دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت: از سال ۱۳۱۳ که دانشگاه تهران با شش دانشکده تأسیس شد، دانشگاه‌های ما بیشتر بر اساس ساختارهای سنتی شکل گرفته‌اند. این ساختارها غالباً موضوع‌محور نیستند. برای مثال، گروه فلسفه یا حقوق ممکن است دغدغه‌های خاصی مانند «فلسفه خانواده» یا «حقوق خانواده» نداشته باشند. اگر دانشگاه‌ها و گروه‌های علمی بر اساس موضوعات مشخص و نیازهای جامعه شکل بگیرند، خروجی بهتری خواهند داشت. همان‌طور که در دانشکده‌های فنی و مهندسی می‌بینیم، تخصص‌های ناظر به نیازهای صنعتی، خروجی‌های ارزشمندی به همراه داشته‌اند.

کم‌توجهی به کاربرد نظریه‌های اجتماعی در فناوری‌های نرم

 استاد خسروپناه گفت: در علوم پایه، مسیر تبدیل دانش به فناوری و سپس تولید، از طریق پارک‌های علم و فناوری طی می‌شود. اما در علوم انسانی، این فرایند هنوز شکل نگرفته است. نظریه‌های اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی به‌ندرت به فناوری‌های نرم اجتماعی تبدیل می‌شوند. در حالی که علوم پایه، مثلاً شیمی، به مهندسی شیمی و سپس به فناوری‌های صنعتی تبدیل می‌شوند، در علوم انسانی این مسیر کمتر طی شده است. نتیجه این است که حجم نظریه‌های تولیدشده در حوزه علوم انسانی بسیار بیشتر از میزان کاربرد آن‌ها در فناوری‌هاست.

عدم کاربرد علوم انسانی در حکمرانی

وی با اشاره به حکمرانی ادامه داد: حکمرانی یک فرایند هوشمند شامل سیاست‌گذاری، تنظیم‌گری، راهبری، اجرا، نظارت، ارزیابی، و اثرسنجی است. با اینکه اخیراً توجه به حکمرانی در کشور افزایش یافته و دانشکده‌های مرتبط با این حوزه شکل گرفته‌اند، همچنان کاربرد علوم انسانی در حکمرانی ضعیف است. حکمرانی باید بتواند نظریه‌های علوم انسانی را در سیاست‌گذاری و اجرا به کار گیرد. این پیوند می‌تواند زمینه‌ساز بلوغ و پویایی در علوم اجتماعی باشد.

عدم پیوند میان علوم انسانی و فناوری‌های نوین

استاد خسروپناه بیان کرد: در حالی که علوم پایه و مهندسی به‌خوبی با فناوری‌های نوین پیوند یافته‌اند، علوم انسانی هنوز در این زمینه جای کار زیادی دارد. فناوری‌های نوین مانند هوش مصنوعی می‌توانند ظرفیت‌های بی‌نظیری در حوزه علوم انسانی و هنر ایجاد کنند. برای مثال، هوش مصنوعی می‌تواند در تحلیل داده‌های انسانی، بهینه‌سازی فرایندهای آموزشی، و تولید محتوای هنری مؤثر باشد. این امر نیازمند رویکردی جدید به تعامل میان علوم انسانی و فناوری است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب