ملاحظاتی انتقادی در باب تجاریسازی علم در ایران
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، امروزه بحث و بررسی تجاریسازی علم و فناوری در محافل علمی و در میان سیاستگذاران گسترش یافته است. شرایط اقتصادی جهانی نیز در سالهای اخیر موجب شده که در برنامههای توسعه به این امر توجه بیشتری شود.
از سوی دیگر در میان سیاستگذاران، بهطور مداوم از عنوان دانشگاه نسل سوم(دانشگاه کار آفرین) سخن به میان میآید؛ دانشگاهی که درگیر فعالیتهای کارآفرینانه میگردد. از دیدگاه پژوهشگران، در عصر حاضر شناسایی، ایجاد و تجاریسازی داراییهای فکری به اهداف نهادی بسیاری از سیستمهای دانشگاهی تبدیل شده است.
سمیرا ندیرخانلو(دکتری سیاستگذاری علم و فناوری مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور) در مقالهای با عنوان «تجاریسازی علم در ایران: ملاحظات انتقادی» به این موضوع میپردازد که مفهوم تجاریسازی علم و به دنبال آن کارآفرینی دانشگاهی، مانند بسیاری از مفاهیم دیگر، از بیرون مرزهای جغرافیایی وارد کشور شده است و این وارداتی بودن از یک طرف میتواند فرصتهایی را برای استفاده از تجربیات سایر جوامع فراهم سازد و از سوی دیگر چالشهایی در تطابق با ویژگیهای زمینهای و ساختاری و فرهنگی فراهم سازد؛ بنابراین موضوع تجاریسازی در ایران باید متناسب با ویژگیهای زمینهای و محلی آن ساخته شود نه اینکه الگوهای کشورهای پیشرو، عیناً پیادهسازی شود.
* پژوهش در زمینه تجاریسازی
این پژوهش توضیح میدهد که در دهههای اخیر گرایشهای غالب فضاهای علمی به سمت پژوهش در زمینه تجاریسازی روبه گسترش بوده است. در میان سیاستگذاران، بهطور مداوم از عنوان دانشگاه نسل سوم سخن به میان میآید؛ دانشگاهی که درگیر فعالیتهای کارآفرینانه است. اما به راستی همه اینها به چه معناست و چقدر با زمینههای فرهنگی ما مرتبط است؟
از دیدگاه پژوهشگر این پژوهش در عصر حاضر شناسایی، ایجاد و تجاریسازی داراییهای فکری به اهداف نهادی بسیاری از سیستمهای دانشگاهی تبدیل شده است، در واقع دانشگاهها در حال رسیدن به نوعی شکل کارآفرینانه هستند.
به زعم این پژوهش بیشترین پژوهشهای انجام شده در این حوزه در کشورهای اروپایی و آمریکا انجام شده است. از آنجا که مفهوم تجاریسازی بهطور عمده در آمریکا شکوفا شده، توسعه یافته و سپس به کشورهای دیگر راه پیدا کرده است، این موضوع مطرح میشود که تفاوتهای زمینهای در میان کشورها، چه تأثیری بر اجرای اثربخش و یا شکست تجاریسازی در آنها دارد.
پژوهشهای انجام شده درباره تجاریسازی دانش، به عوامل مختلفی در خصوص چرایی اتخاذ رویکردهای حمایت کننده و موفقیت یا شکست فرایند تجاریسازی پرداختهاند. عواملی که میتواند ناشی از ویژگیهای خاص جامعه مورد بررسی باشد.
در دهه ۱۹۷۰، دانشگاههای آمریکا به دلیل اینکه تنها به توسعه فناوریهای جدید میپرداختند تا اینکه این فناوریها را به سمت استفاده در بخشهای خصوصی سوق دهند، مورد انتقاد قرار گرفتند.
* قانون بای دال آمریکا
به گفته این پژوهش فاصله زیاد بین کشف دانش جدید در دانشگاهها و استفاده از آنها توسط شرکتها رقابتپذیری جهانی شرکتهای آمریکایی در صنایعی همچون فولاد، خودروسازی و ... وارد میکند. در سال ۱۹۸۰، کنگره آمریکا تلاش کرد تا موانع بالقوه انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت را با قانونگذاری از بین ببرد که تحت عنوان قانون بای دال شناخته شد.
در این پژوهش آمده است که پس از تصویب این قانون، تحولات گستردهای در زمینه تجاریسازی دانش در آمریکا صورت گرفت که این تحولات به کشورهای دیگر، به ویژه کشورهای توسعهیافته اروپایی نیز سرایت کرد، اما نتایج در همه این کشورها یکسان نبود. عدم موفقیت در برخی کشورهای اروپایی باعث شد پدیدهای به نام پارادکس اروپایی، مورد توجه قرار گیرد.
به زعم این پژوهش این پدیده مبین این حقیقت است که از طرفی، اروپا یکی از بزرگترین سرمایهگذاران در زمینه تولید دانش جدید در قالب پژوهش و توسعه، دانشگاههای پژوهشی و سرمایه انسانی است و از طرف دیگر، تجاریسازی، نوآوری و در نهایت رشد اقتصادی ناشی از سرمایهگذاری بر دانش، نسبتاً پایین و در بسیاری موارد ناامید کننده است.
* تجاریسازی در ایران
این پژوهش بیان میکند که تجاریسازی در ایران نیز باید متناسب با ویژگیهای زمینهای و محلی آن، ساخته شود نه اینکه الگوهای کشورهای پیشرو، عیناً پیادهسازی گردد. از آنجا که پیادهسازی بسیاری از مفاهیم و موضوعاتِ ارزشمندِ شکل گرفته است و در جوامع دیگر پس از وارد شدن در درون کشور، به دلیل عدم توجه به تفاوتهای موجود در بسترهای اجتماعی، فرهنگی، قانونی و غیره، با شکست روبه رو شده و تجربه ناخوشایندی از آن مفاهیم برجای مانده است، بیم آن میرود که این تجربه در مورد تجاریسازی علم نیز رخ دهد.
این پژوهش به این نکته اشاره میکند که برای موفقیت فرایند تجاریسازی علم و فناوری برخی شرایط و الزامات وجود دارد و با توجه به تفاوتهای زمینهای در کشورهای مختلف از نظر فرهنگی، ساختاری و قانونی نتایج متفاوتی در آنها بروز میکند؛ بنابراین برای پیادهسازی موفقیتآمیز مفهوم تجاریسازی در ایران باید ویژگیها و شرایط خاص آن شناسایی و متناسب با آن سیاستها و تصمیمهای مقتضی، اتخاذ گردد.
در این پژوهش آمده است که نیاز است برخی سیاستها و تصمیمهای متناسب با شرایط زمینهای اتخاذ شوند، برخی ویژگیهای زمینهای نیز به اصلاح و تغییر نیاز دارند. از نظر حوزههای علمی قابل تجاری باید توجه داشت که سرمایهگذاری و توان سیاسی باید بر چه حوزههایی قرار گیرد، همچنین در خصوص علوم انسانی که تأکید بر اسلامیسازی آن مطرح شده است، باید بسیار محتاط و با مطالعه و بررسی بیشتر رفتار کرد.
* ویژگیهای ساختاری دانشگاه و تاثیر آن بر پژوهشها
به زعم این پژوهش توجه به طرف تقاضای علم و فناوری یکی دیگر از نکات مورد توجه است که تحقیقات نشان میدهد ضعف عمدهای در این زمینه در ایران وجود دارد. با فرض تولید علوم و فناوریهای پیشرفته در نهادهای تولید علم، تقاضای کافی و نهادهای توانمند برای استفاده از آنها گاهاً وجود ندارد.
این پژوهش مطرح میکند که ویژگیهای فرهنگی حاکم بر طرف عرضه و تقاضا، دانشگاهها و صنایع، تفاوتهای عمده بین آنها و عدم فهم و ارتباط متقابل بین این دو مجموعه در کشور از موضوعات دیگری است که باید در سیاستگذاریها مورد توجه قرار گیرد. برخی از این ویژگیها بر اتخاذ و انتخاب سیاستها تأثیرگذار بوده و برخی نیز باید با رویکردها و برنامههایی اصلاح شوند. ویژگیهای ساختاری و ارزشهای حاکم بر دانشگاهها و فضای علمی و فناوری از این امر مستثنی نیستند.
نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که ویژگیهای ساختاری و ارزشی موجود باید شناسایی شده و ضمن دخالت در اتخاذ سیاستها، در برخی موارد اصلاحات مورد نیاز در آنها نهادینه شود تا بتوان به شرایط ایدهآل برای تجاریسازی در حوزه علم و فناوری دست یافت.
انتهای پیام/