ارتباط نواحی نوآوری با کیفیت زندگی بشری
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، توسعه زیستبوم نوآوری بــه عنوان یکی از زیرساختهای پایه ایجاد، مدیریت و شکلدهـی نوآوری و فناوری به عنوان یکی از الزامهای جوامع بشـری قلمداد میشود. در این راستا، چگـونگی شکلگیری در کنار اجزا و زیرساختهای آن، موضوعی است که بارها در قالـب پژوهشهای مختلف بـه آن پرداخته شده است.
پژوهشگران در مقالهای با عنوان «بیان ماهیت و ارائه مدل استقرار ناحیه نوآوری: پژوهشی فراترکیب با استفاده از متنکاوی» به این موضوع اشاره کردهاند که برخی پژوهشگران، زیستبوم نوآوری را به عنوان بسترساز، و برخی دیگر آن را فرای بسترسازی و به عنوان بازیگری فعال در مدیریت و توسعه میداننـد.
این نوشته بیان میکند که پژوهشهای پیشین فقط به بیان توصیفی از پدیده نواحی نوآوری و خصلتها و ویژگیهای آنان بسنده کردهاند. بیان پژوهشی که به صورت کلاننگر، ابتدا پارادایمهای بالادستی تأثیرگذار در شکلگیری نواحی (با هدف درک اکوسیستم پایه و معماری اجزا) را بررسی و سـپس مدل استقرار ناحیه نوآوری را موشکافی کند تاکنون و تا پیش از ایـن پژوهش مشاهده نشده است.
* «نواحی نوآوری» چیست؟
در این پژوهش آمده است که به طور کلی، ناحیه نوآوری، منطقهای جغرافیایی است که مؤسسهها و شرکتهای پیشرو در آن خوشههایی تشکیل میدهند و با استارتاپها، مراکز رشد کسبوکار و شتابدهندهها ارتباط برقرار میکنند.
این پژوهش بیان میکند که مدلها و بیان تشریحی یا کمی بیان شده در پژوهشهای مرتبط با پدیده نواحی نوآوری به طور عمده سه مسئله اصلی به شرح زیر دارند:
- ۱. مدل فکری خاصی را برای این پدیده مورد هـدف و استقرار نواحی نوآوری را بر اساس همان پاردایم فکری خود مورد بررسی قرار میدهند؛
- ۲. به طور کلی رویکردهای نوین را به دلیل میانرشـتهای بودن مورد بررسی قرار ندادهاند؛
- ۳. این پژوهشها ساختاری برای ایجاد یا مدل استقرار ارائه نمیدهند و فقط توصیفی یا تشریحیاند.
در تحلیل پژوهش حاضر در بیان نخست، به این مسئله میتوان اشاره کرد که مدل فکری خاص برای هر دو بخش تشریح و ارائه مدل استقرار پاسخگو نیست، زیرا بـه طور اساسی تمامی نواحی نوآوری دنیا با یکدیگر متفاوتاند و هر کدام برگرفته از مدل فکری و پاردایم خاصی ایجاد شدهاند. در همین خصوص، مدل استقرار نیز نباید بر اساس پاردایم فکری خاصی توسعه یابد، این مدل باید تمامی جنبـههـای منتج به ایجاد ناحیه نوآوری را برشمارد و خطوط راهنمایی برای آنچه نیاز است و آنچه باید باشد و آنچه در نتیجه اینها رخ میدهد را به مخاطب القا کند.
در خصوص مسئله دوم، نواحی نوآوری به طور کلی مسئله میانرشتهای است که نه فقـط از یک حوزه قابل بررسی نیستند، بلکه باید تعدد نگاهها، افـقها، عقاید، زیرساختها و نیز حوزههای مختلف نظری را که هر یک بیانکننده ویژگیهای خاصیاند را برای تشریح آنها و ایجاد مدل استقرار به کار برد.
این پژوهش بیان میکند که نـواحی نوآوری ساختارهای اجتماعیاند و ساختارهای اجتماعی از حوزههای مختلـف علمی و فلسفی تشکیل شدهاند، بنابراین باید تا حد امکان در ایجاد مدل استقرار، سـاختار پدیدارشناسـانه و همچنین ساختارگرایانه اجتماعی آنان از منظرهای مختلف نظری و عملی مورد کاوش قرارگیرد.
مسئله سوم آنکه دادههای جمعآوری شده از پژوهشهای پیشین بیش از آنکه جنبه تحلیلی داشته باشند، جنبه توصیفی دارند و دلیل اصلی آن تازه بودن ایـن حـوزه پژوهشی است. در واقع چه پارادایمهای اصلی و فرعی و چه مدلهایی که سعی کردهاند تا ابعادی از مسئله مورد پژوهش را به تصویر بکشند، هر یک فقط بیانی تصویری از پدیده نواحی نوآوری را بیان کردهاند.
به زعم این پژوهش رویکردهای ذکر شده در این پژوهشها و ماهیت توصیف آنان از چهار رویکرد اصلی استقرار نواحی نوآوری فقـط در حد بیان باقی ماندهاند و این رویکردها بیش از آنکه ارزیابی درستیسنجی یا حتی تکمیل شده باشند، در ادبیات رایج به کار گرفته شدهاند.
* نوآوری/ فناوری و جهان امروز
امروزه فناوری به بخشی از روح شهرنشینی و حتی تجلی زیستگاه او تبدیل شده است
این پژوهش بیان میکند که درک ماهیت نواحی نوآوری تناسب با تعریف کارکردهای آن مشخص میشود. امروزه شهرها توجه بسیاری زیادی بیش از پیش به سمت خود جلب میکنند و پارادایمهای زیادی در حوزه شهری و در ارتباط با سایر حوزهها به خصوص نوآوری مطرح شده است.
به گفته این پژوهش به بیان بعضی از پژوهشگران، شهرها امروزه کشورهای جدیدند. از طرف دیگر در جهان امروزی تعاملها و تبادلهای بشر امروز بسیار زیاد و گاهی پیچیده است و بـه سبب فناوریهایی نظیر فناوری اطلاعات، دسترسیهای بشر به دانش امروزی امری بسیار آسان اسـت.
در این پژوهش آمده است که همین امر سبب افزایش توقعات بشر و سطح بالاتری از استانداردهای کیفی زندگی است و موقعیتها و فرصتهای بیشتری را برای ظهور هرگونه نوآوری فراهم میآورد. امروزه فناوری به بخشـی از روح شهرنشینی و حتی تجلی زیستگاه او تبدیل شده است، بنابراین نگاه به طراحی و استقرار نظام صحیح آن در اقصا نقاط حضور انسان، امری بسیار مهم و غیرقابل چشمپوشی تلقی میشود.
در این راستا، نواحی نوآوری نه به صرف ایجاد توسعه اقتصادی و نه توسعه کمی و کیفی آموزش، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، و غیره، بلکه با در نظر گرفتن جمیع متغیرها و مؤلفهها، یکی از بنیانهای بهبود کیفیت زندگی بشری و تبدیل دنیا به جای بهتری برای زندگی کردن محسوب میشوند.
نتایج به دست آمـده از این پژوهش، برای متولیان توسعه زیستبومهای نوآوری، پژوهشگران و حتی متولیان اجرایی نواحی، شرکتها و نهادهای توسعه شهری مهم است زیرا عناصر پایه و نیز تعامل مابین آنان برای ایجاد ناحیه نوآوری را به تصویر میکشد.
بنابراین پیشنهاد اصلی این پژوهش برای ذینفعان، نخست کسب اطمینان از وجود این عناصر پایه در فرایند ایجاد ناحیه نوآوری است؛ در گام دوم، پژوهش توصیه میکند که این عناصر به نحوی در کنار یکدیگر قرار گیرند که زمینههای مورد نیاز برای تداخل فرایندها و خرده زیستبومهای آنان مطـابق شکل بالا مهیا شود و در نهایت آخرین توصیه سیاستی بـه دست آمده از این پژوهش، بلوغ هر یک از این زیراکوسیستمهای موجود را به عنوان اصلی اساسی در تحقق ناحیه به شمار میآورد.
این پژوهش به کوشش امير عسگری (دکتری مدیریت آموزش عالی دانشگاه علامه طباطبایی) و جمعی از همکارانش انجام شده است.
انتهای پیام/