تجارب جهانی انتفاع عادلانه کشاورزان خردهمالک از بازار
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بخش کشاورزی، نقش مهمی در درآمدزایی، ایجاد اشتغال و تحقق امنیت غذایی دارد و یکی از اساسیترین مؤلفههای اثرگذار بر عملکرد این بخش، بازاریابی محصولات کشاورزی است. نظام بازاریابی، در عرضه بهموقع و مناسب محصول باکیفیت و ایجاد درآمد مناسب برای تولیدکنندگان نقش مهمی دارد و لذا چالشهای مربوطه، منافع تولیدکنندگان و مصرف کنندگان را به خطر انداخته و همچنین برقراری امنیت غذایی را با اخلال مواجه مینماید. یکی از مهمترین عوامل ایجادکننده چالش در نظام بازاریابی محصولات کشاورزی، فعالیت واسطههای غیرضرور و سهمبری ناعادلانه آنها از زنجیره مربوطه است.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان «ارزیابی و معرفی مدلهای عرضه مستقیم محصولات کشاورزی؛ ۲. بررسی تجارب جهانی انتفاع عادلانه کشاورزان خردهمالک از بازار» مطرح میکند که بسیاری از متخصصان و کارشناسان بخش کشاورزی معتقدند که امروزه بازاریابی یکی از ضرورتهای نظام تولید روستایی و کشاورزی است. نظام بازار محصولات کشاورزی برای برقراری ارتباط کشاورزان با خریداران و تسهیل فروش و توزیع محصولات کشاورزی ضروری است. نظام بازار کارآمد، کشاورزان خردهمالک را قادر میسازد تا به بازارهای قابلاعتماد و سودآور دسترسی داشتهباشند و به آنها امکان میدهد معیشت خود را بهبود بخشند و وابستگی به کشاورزی معیشتی را کاهش دهند.
این گزارش بیان میکند که با حصول اطمینان از اینکه محصولات کشاورزی بهصورت بهموقع و مقرونبهصرفه بهدست مصرفکنندگان میرسد، نظام بازار میتواند کمک قابلتوجهی به ارتقای امنیت غذایی در سطح محلی و جهانی کند. ازسوی دیگر، با توجه به اینکه بازار، جامعه و سیاستها بههم مرتبط هستند، مقررات نظام بازار میتواند با ایجاد انگیزه برای کشاورزان، بهمنظور اتخاذ روشهای تولید سازگار با محیطزیست، نقش مهمی در ترویج شیوههای کشاورزی پایدار داشتهباشد.
در این گزارش آمده است که نظام بازار محصولات کشاورزی از نقش محوری در تضمین امنیت غذایی، کاهش فقر و ترویج شیوههای کشاورزی پایدار برخوردار است. بازاریابی، مقولهای مهمتر از تولید است و از بازاریابی بهعنوان دست نامرئی تولید نام برده میشود. بااینحال، این نظام ممکن است با چالشهایی روبهرو شده و بهنحوی عمل نکند که تضمینکننده حاکمیت عادلانه و بهینهسازی منافع تمامی ذینفعان باشد.
این گزارش ادامه میدهد که ازجمله مسائل و مشکلات فراروی نظام بازاریابی محصولات کشاورزی که کشور ایران نیز با آنها مواجه است؛ میتوان به ناپایداری قیمت، ناکارآمدی سیستم اطلاعرسانی بازار، هزینه بالای تولید و ضایعات فراوان در طول مراحل مختلف تولید، حضور دلالان و واسطههای غیرضرور و همچنین نامناسب بودن حمایتهای دولت در زمینه توسعه بازار و سیاستهای بازاریابی اشاره کرد. مجموع این عوامل دستبهدست هم داده و مانع دستیابی کشاورزان به درآمدهای رضایتبخش و افزایش ارزشافزوده محصولات تولیدی و همزمان کاهش تورم و قیمت مصرفکننده میشود.
این گزارش توضیح میدهد که برخی از کشورهای پیشرو و موفق در نظام بازاریابی محصولات کشاورزی، ابتکارات زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی را با هدف حذف واسطههای غیرضرور، کاهش طول زنجیره عرضه و انتفاع کشاورزان خردهمالک مدنظر قرار دادهاند. در این مسیر، ابزارهایی از جمله بازارهای کشاورزان، شبکههای توزیع ملی کالا (CDN)، پلتفرمهای تجارت آنلاین و تشکیل بازاری برای پاسخگویی به تقاضای فزاینده برای مواد غذایی ایمن و ارگانیک مورد استفاده قرار گرفته است.
این گزارش مطرح میکند که با تحلیل تجربیات کشورهای موفق، میتوان از موفقیتها و چالشهای آنها برای توسعه راهحلهای متناسب با ساماندهی نظام بازار محصولات کشاورزی ایران بهره برد. لذا در مطالعه کنونی، با مرور بر تجارب ۱۴ کشور مختلف در سراسر جهان (آمریکا، ایتالیا، ترکیه، چین، هند، فرانسه، کرواسی، برزیل، آلبانی، لتونی، مجارستان، آفریقای جنوبی، آمریکای جنوبی و کاستاریکا) و بررسی عمیق ۱۹ مدل موفق بازار محصولات کشاورزی، الزامات تدوین برنامه تحولی بازار محصولات کشاورزی با تأکید بر انتفاع کشاورزان خردهمالک و معیارهای ارزیابی مربوطه احصا شده و پیشنهادهایی بهمنظور تحقق بازارهای فراگیر و پایدار محصولات کشاورزی کشور ارائه شدهاست.
این گزارش بیان میکند که بر مبنای تجربهنگاری صورتگرفته در سالهای اخیر، ایجاد زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی (SFSCS)، با هدف کاهش واسطههای غیرضرور در زنجیره تأمین، دسترسی بهتر کشاورزان خُرد به بازار و توسعه نظام بازار فراگیر و کارآمد مورد توجه قرار گرفته است. این زنجیرهها بهعنوان بخشی از نظام بازاریابی محصولات کشاورزی، «متعهد به همکاری و توسعه روابط مستقیم بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان»، «توسعه اقتصادی محلی» و پیگیری «ارزشهای اجتماعی و محیطزیستی» هستند.
این گزارش ادامه میدهد که ویژگیهای کلیدی که زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی را از سایر مدلهای بازاریابی متمایز میکند، انواع روابطی است که تولیدکننده (کشاورز) را به مصرفکننده پیوند میدهد. این روابط بسیار فراتر از فروش محصول بهروشی جدید است؛ بهنحوی که میتوان زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی را بخشی از جهتگیری راهبردی نظام بازار در همسویی با انتظارت تولیدکنندگان و مصرفکنندگان محصولات کشاورزی و تطابق با مسائل و نیازهای اقتصادی، محیطزیستی و اجتماعی در نظر گرفت. این مدلها علاوهبر تضمین قیمتهای محصول و ارزشافزوده بهتر، میتوانند دسترسی آسان و پایدارتر کشاورزان به بازار و بهبود قدرت چانهزنی آنان را در برابر شرکتهای فراوری و واسطههای تجاری در پی داشتهباشند.
این گزارش توضیح میدهد که در نقطه مقابل، مصرفکنندگان نیز میتوانند نقش فعال (و یا حداقل یک نقش مشارکتی) در نظام تولید و بازار محصولات کشاورزی ایفا کنند. مصرفکنندگان با همکاری تولیدکنندگان، قادر به تعیین (نوع محصولات تولیدی، کیفیت، کمّیت و حتی نحوه قیمتگذاری) خواهند بود؛ ازاینرو میتوانند برای جهتدهی نظام کشاورزی- غذایی بهسمت معیارهای پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطزیستی گام بردارند. بُعد مهمی از ابتکارات زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی به مفهوم «غذای محلی» مربوط میشود.
این گزارش ادامه میدهد که در این زنجیره، مصرفکنندگان علاقه زیادی نسبت به محلی بودن غذا نشان میدهند که علاوهبر کیفیت بالاتر (سالمتر، تازهتر و متنوعتر)، مزایای زیادی برای جامعه محلی و توسعه روستایی، حفظ محیطزیست، تنوع زیستی کشاورزی و عدالت اجتماعی دربردارد. همچنین امکان مشارکت مزارع کوچک خانوادگی در بازار را فراهم میکند. بر این اساس، زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی، در حمایت از توسعه محلی، حفظ هویت و سبک زندگی محلی و افزایش قرابت فرهنگی و اجتماعی بین کشاورزان و مصرفکنندگان نیز نقش قابلتوجهی دارند. همچنین این زنجیرهها، ضمن فراهم نمودن دسترسی کشاورزان خُرد به بازارها، میتوانند فرصتهای مناسبی برای ارزشگذاری کار آنان، افزایش نقش و عزتنفس گروههای در حاشیه، همچون کشاورزان مناطق دورافتاده، کارگران کشاورزی و زنان روستایی ایجاد کنند.
در این گزارش آمده است که تجارب کشورهای مورد مطالعه در این گزارش، طیف وسیعی از ابتکارات مختلف زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی و مدلهای بازاریابی را پوشش میدهند که ساختارهای حاکمیتی و سازمانی آنها بهطور قابلتوجهی متمایز از زنجیرههای متعارف عرضه مواد غذایی است. زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی، شامل مدلهای مختلف فروش مستقیم در مزرعه، راهاندازی بازارها و فروشگاههای محصولات کشاورزی، ابتکارات مصرفکننده محور، مدل تدارک عمومی، بازاریابی الکترونیک و بازاریابی از طریق تشکلهای کشاورزی هستند.
این گزارش بیان میکند که در عمل نیز گروههای مختلف کشاورزان، مصرفکنندگان، سازمانها و مؤسسات متعدد ملی و بینالمللی در سراسر جهان، با طراحی و اجرای ابتکارات نوآورانه و اثربخش، نظیر برگزاری جشنوارهها و نمایشگاههای غذاهای محلی و برگزاری تورهای گردشگری کشاورزی و پذیرایی در مزرعه (آلبانی و برزیل)، طرحهای چیدن و انتخاب محصول توسط خود مصرفکنندگان (آمریکا، کرواسی و برزیل)، شبکه بازار کشاورزان و بازارهای زمین (لتونی)، فروشگاههای محصولات محلی (مجارستان و فرانسه)، طرحهای توزیع مستقیم محصولات کشاورزی از تولیدکننده به مصرفکننده مانند (سبد محصولات از مزرعه تا خانه در آفریقای جنوبی)، کشاورزی اجتماعپشتیبان (آمریکا)، گروههای خرید همبسته (ایتالیا)، تدارکات عمومی سبز (لتونی)، بازاریابی دیجیتال (همچون پلتفرمهای خرید آنلاین در ترکیه، تائوبائو چین، نینجاکارت و ایچوپال هند)، شبکه بازار کشاورزان (کامپایا آمیکا در ایتالیا) و تعاونیهای روستایی (تعاونی پاچاماما در آمریکای جنوبی)، توانستهاند بر بخشی از معضلات نظام بازاریابی محصولات کشاورزی بهویژه حضور واسطههای غیرضرور فائق بیایند.
این گزارش ادامه میدهد که با توجه به تنوع زیاد و پیچیدگی انواع مدلهای عرضه مستقیم محصولات کشاورزی، پیشنهاد یک مدل و شیوه خاص و اثربخش برای مناطق و شرایط مختلف، امکانپذیر نیست. بااینحال، تأمل در مورد عوامل تعیینکننده اثربخشی زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی و تجارب بهکارگیری مدلهای مختلف بازاریابی دیجیتال و بازاریابی شبکهای، با در نظر گرفتن جنبههای متعدد آن، میتواند درسآموختهها و بینشهای ارزشمندی را برای شناخت بهتر الزامات، چالشهای پیشرو و راهبردهای لازم برای اجرای موفقیتآمیز طرحهای مشابه در کشور ارائه دهد.
این گزارش مطرح میکند که طبق بررسیهای صورتگرفته، کاهش تعداد مراحل در زنجیره تأمین، سازماندهی مجدد تعامل تولیدکنندگان و مصرفکنندگان و مدیریت مؤثر زنجیره تأمین، از الزامات کلیدی موفقیت مدلهای مختلف زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی است. گفتنی است که در این مدلها، حذف واسطههای ضروری که کارکردهای اساسی و سازندهای همچون حملونقل، فراوری، تأمین اعتبارات و نهادها را برعهده دارند، مدنظر نیست. بلکه مسئله اصلی، انتخاب و توزیع مجدد کارکردها بین بازیگران مختلف نظام تولید و بازار محصولات کشاورزی و حذف واسطههای غیرضرور است.
این گزارش بیان میکند که بهطور کلی، کوتاه شدن زنجیره تأمین، به هر نحوی که انجام شود، مستلزم سازماندهی و مدیریت چندین عملکرد است که توسط بازیگران در سطوح مختلف زنجیره انجاممیشود. در این میان، سه دسته از عملکردهای زیر اهمیت ویژهای دارند؛ عملکرد هماهنگی و حاکمیت که با ظرفیت زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی برای طراحی و کنترل جنبههای مربوط به معاملات و تعاملات بین بازیگران مختلف مرتبط است. عملکرد پشتیبانی که براساس ظرفیت زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی، برای برقراری ارتباط بین تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به شیوه مناسب ارزیابی میشود و درنهایت هزینههای توزیع را کاهش میدهد. عملکرد مربوط به انتقال اطلاعات که ویژگیهای کیفی محصول در طول زنجیره را از تولیدکنندگان به مصرفکنندگان منتقل میکند. در این خصوص، ارائه اطلاعات در رابطه با مبدأ و منشأ محصولات غذایی از طریق برچسبگذاری و نشانهای جغرافیایی با قابلیت ردیابی دقیق و بههنگام، اهمیت به سزایی دارد. افزون بر موارد مذکور، طراحی یک مدل چندمنظوره بر پایه ارزشهای اخلاقی و مسئولیت اجتماعی گروههای تولیدکننده و مصرفکننده، در قبال محیطزیست و جامعه نیز از ضرورت اساسی برخوردار است.
مرکز پژوهشهای مجلس در این گزارش با توجه به درسآموختههای جهانی، بهمنظور بهبود بازاریابی و توزیع محصولات کشاورزی، حذف واسطههای غیرضرور و اثربخشی زنجیرههای کوتاه تأمین مواد غذایی در کشور، راهکارهای سیاستی را پیشنهاد میکند که شامل این موارد میشود: سازماندهی مدلهای کشاورزی اجتماعپشتیبان و مدیریت مشارکتی بازار در سطح محلی، توسط گروههای اجتماعی، انجمنهای کشاورزان، دولتهای محلی یا سازمانهای مردمنهاد، ارائه کارکردهای مکمل و خدمات جانبی مانند بیمه، حمایت مالی، آموزش فنی و اطلاعات بازار، فراتر از نقشهای سنتی نهادهای بازاریابی، برای حمایت یکپارچه از کشاورزان بهویژه کشاورزان خردهپا، فراهم نمودن زمینه بستهبندی، فراوری و خدمات مرتبط با محصول توسط خود کشاورزان و حضور فعال آنان در بازار، ارتقای زیرساخت شناسهگذاری محصولات کشاورزی با هدف شفافیت و اصالت در محصولات ارائه شده از طریق فراهم نمودن اطلاعات دقیق در مورد مبدأ، روشهای تولید و فراوری محصولات، تدوین قوانین و استانداردهای اخلاقی و ابتکاراتی نظیر برچسبگذاری، طراحی دستورالعمل و گواهینامههای تولید و عرضه محصول و نشانهای تجاری قابل ردیابی و پیادهسازی پلتفرمهای مبتنیبر فناوریهای پیشرفته مانند بلاکچین، هوش مصنوعی و اینترنت اشیا در نظام بازار کشاورزی، بهمنظور بهینهسازی زنجیرههای تأمین، افزایش شفافیت و بهبود کارایی در تولید و توزیع محصولات کشاورزی و کاهش هزینههای عملیاتی در سراسر زنجیره ارزش کشاورزی.
این گزارش همچنین پیشنهاد میکند که برنامه اقدام توسعه بازارهای کشاورزان با رویکرد حذف واسطههای غیرضرور تدوین و اجرا گردد. در این برنامه اقدام، باید اجرای انواع مدلهای زنجیره تأمین کوتاه و بازاریابی الکترونیک مورد توجه قرار گرفته و موانع و الزامات و بازیگران مربوطه مشخص گردد. وزارت جهاد کشاورزی بهعنوان متولی اصلی بازار محصولات کشاورزی، با مشارکت سازمان شهرداری و دهیارها، شورای عالی استانها، اتاق اصناف کشاورزی و دانشگاهها و تشکلهای مربوطه، مکلف به تدوین و اجرای برنامه اقدام مذکور است. البته بررسی موشکافانه شرایط حاکم بر فعالیت کشاورزان خردهمالک و محدودیتها و دغدغههای ایشان، لازمه تدوین برنامه اقدام مناسب و قابلاجرا بهشمار میرود.
انتهای پیام/