چگونه ژانر «علمی-تخیلی» به ترویج علم کمک میکند؟
خبرگزاری علم و فناوری آنا- نوید فرخی؛ ژانر علمی-تخیلی از دیرباز پلی را بین قلمرو علم و خیال بنا کرده است. این ژانر با آمیختن داستانسرایی خلاقانه با اصول علمی، خوانندگان و تماشاگران را مجذوب خود میکند و در عین حال سواد علمی را به صورت غیرمستقیم و تلویحی در جامعه تقویت میکند.
آثار علمی-تخیلی همواره یکی از راههای ایجاد علاقه به مشاغل علمی بوده است. کارهای نمادینی مانند «پیشتازان فضا»، «جنگ ستارگان» و «میانستارهای» الهامبخش نسلهایی مختلف دانشمندان، مهندسان و فضانوردان بودهاند. وقتی بینندگان و تماشاگران شخصیتهایی را میبینند که با استفاده از علم مسائل پیچیده را حل میکنند، اغلب خود نیز انگیزه پیدا میکنند تا این مهارتها را به دست آورند. الهامبخش بودن ژانر علمی-تخیلی برای پرورش جامعهای که برای پیشرفت علمی ارزش قائل است و روی آن سرمایهگذاری میکند، کلیدی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر بخوانید
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علاوه بر این داستانهای علمی-تخیلی اغلب مانند آینهای عمل میکنند که در آن نویسندگان میتوانند پیامدهای بالقوه پیشرفتهای علمی را پیشبینی کنند. مخاطبان نیز از طریق این دسته روایتها قادر خواهند بود از فناوریهای آینده و تأثیراتشان بر جامعه اطلاعات مفیدی را کسب کنند. برای مثال داستان «من، ربات» اثر آیزاک آسیموف به مفاهیم اخلاقی هوش مصنوعی میپردازد، در حالی که «اوریکس و کریک» مارگارت اتوود به بررسی خطرات مهندسی ژنتیک میپردازد. سناریوهایی از این دست در داستانهای علمی-تخیلی خوانندگان را تشویق میکند که به طور انتقادی در مورد جهتگیری تحقیقات علمی و پیامدهای گستردهتر آن تفکر و تعمق کنند.
داستانهای این ژانر همواره نقشی محوری برای آشنایی مردم با ایدههای بعضاً علمی پیچیده ایفا کردهاند. نویسندگان علمی-تخیلی اغلب مفاهیم پیچیده را در روایتهای قابل فهم ارائه میدهند و آنها را دسترسپذیرتر میکند. برای مثال رمان «تماس» اثر کارل سیگن، اخترفیزیکدان مشهور، مسئله جستوجوی حیات فرازمینی را در داستانی جذاب به هم پیوند داده است. خوانندگان از طریق چنین آثاری میتوانند اصطلاحات پایه این رشتهها را بدون نیاز به آموزش رسمی درک کنند. این امر به ابهامزدایی (و بلکه وحشتزدایی) از علم کمک میکند و آن را جذابتر میسازد.
داستانهای علمی-تخیلی اغلب مانند آینهای عمل میکنند که در آن نویسندگان میتوانند پیامدهای بالقوه پیشرفتهای علمی را پیشبینی کنند
همچنین داستانهای علمی-تخیلی حس شگفتی و کنجکاوی را که اجزای اساسی یک ذهن دانشگر است، پرورش میدهند. آثاری مانند «2001: ادیسه فضایی» اثر آرتور سی کلارک یا «ماشین زمان» اثر اچجی ولز پرسشهایی کلیدی را درباره ماهیت جهان و جایگاه بشر در آن مطرح میکند. این حس شگفتی افراد را به کاوش و یادگیری بیشتر در مورد دنیای پیرامون خود سوق میدهد (و بنا به تجربه عشقی مادامالعمر به علم را در افراد به وجود میآورد).
نظریات پیچیده علمی اغلب برای درک عمومی نیاز به سادهسازی دارند. داستانهای علمی-تخیلی در این امر میتوانند نقش مهمی را ایفا کنند. به عبارت دیگر آثار این ژانر دارای این قابلیت هستند تا به عنوان ابزاری برای ترویج علم در نظر گرفته شوند.
برای مثال درک مفهوم جهانهای موازی ممکن است از جنبه رشته فیزیک برای یک مخاطب عام دشوار باشد، اما وقتی از طریق روایت رمان «مردی در قلعه بلند» اثر فیلیپ کیدیک مطرح شود، ملموستر درک خواهد شد. از این نظر داستانهای علمی-تخیلی میتوانند در قامت یک ابزار آموزشی عمل کنند و اصطلاحات علمی را به محتوای جذاب و قابل درک تبدیل کنند.
این ژانر همچنین توانایی منحصربهفردی برای نگاهی آیندهنگرانه به مسائل اجتماعی در چارچوبی جذاب دارد. تغییرات آبوهوایی، اکتشافات فضایی و بیوتکنولوژی موضوعات رایج در داستانهای علمی-تخیلی مدرن هستند. به عنوان مثال، «سه گانه مریخ» از کیم استنلی رابینسون، مسئله مستعمرهسازی مریخ را بررسی میکند و در عین حال به پایداری محیطی و مسائلی سیاسی در این رابطه میپردازد. ادبیات علمی-تخیلی با گنجاندن این موضوعات در قالب داستانهای خواندنی، نه تنها آگاهی را افزایش میدهد، بلکه باعث شکلگیری بحث و تبادل نظر علمی در بین مخاطبان میشود.
داستانهای علمی-تخیلی را میتوان به عنوان ابزاری برای ترویج علم در نظر گرفت. برای مثال درک مفهوم جهانهای موازی ممکن است از جنبه رشته فیزیک برای یک مخاطب عام دشوار باشد، اما داستانهای علمی-تخیلی آن را ملموستر مطرح میکند. از این نظر این ژانر میتواند در قامت یک ابزار آموزشی عمل کرده و اصطلاحات علمی را به محتوای جذاب و قابل درک تبدیل کند
در عصر امروز تکثر قالبهای رسانهای میتواند نقش این ژانر را در ترویج علم تقویت کند. فیلمها، نمایشهای تلویزیونی، کتابها و بازیهای ویدیویی همگی در این راستا کمک میکنند. ماهیت بصری و تعاملی این رسانهها میتواند مخاطبان متنوعی، از جمله کسانی که اصلاً علاقهای به علم ندارند را درگیر کند. موفقیت فیلمهایی مانند «میانستارهای» و « بلید رانر ۲۰۴۹» جذابیت گسترده این ژانر و پتانسیل آن را برای ایجاد علاقه در میلیونها نفر به مضامین علمی نشان میدهد.
این ژانر همچنین میتواند همکاریهای بینرشتهای را افزایش دهد. خلق یک داستان علمی-تخیلی دقیق اغلب مستلزم مشاوره با متخصصان حوزههای علمی مختلف است. این همکاری نه تنها معقول بودن دنیای داستانی را تضمین میکند، بلکه گفتوگوی بین دانشمندان و مردم را نیز تسهیل میکند. به عنوان مثال، فیلم «مریخی» برای اراده تصویری واقعگرایانه از سفرهای فضایی و بقا در ماورای زمین، از مشاوره دانشمندان فضایی برخوردار بود.
در نتیجه داستانهای علمی-تخیلی را باید به عنوان یک ابزار بالقوه قدرتمند برای ترویج علم تلقی کرد. این ژانر علاقه به مشاغل علمی را افزایش میدهد، ایدههای پیچیده را به زبان ساده بیان میکند، حس کنجکاوی را در نسل جوان برمیانگیزاند، در مورد عواقب پیشرفتهای فناوری و علمی هشدار میدهد و همکاری بینرشتهای را تقویت میکند. ازاینرو مبالغه نیست اگر اشاره شود این گونه ادبی میتواند نقشی حیاتی در پر کردن شکاف بین علم و جامعه ایفا کند. داستانهای علمی-تخیلی در طول تاریخ به واسطه روایتهای خیالی جذابشان نه تنها سرگرمکننده، بلکه آموزشدهنده و الهامبخش نسلهای مختلف بودهاند.
انتهای پیام/