دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
18 فروردين 1403 - 14:08
یادداشت؛

میراث جاویدان آسیموف برای علم

میراث جاویدان آسیموف برای علم
اگرچه سی‌ودو سال از مرگ آسیموف می‌‌گذرد، ولی دنیای علم هنوز هم به او، همین‌طور مردانی چون او که به ترویج علم برای عامه می‌پردازند مدیون است.
کد خبر : 904407

خبرگزاری علم و فناوری آنا، سعید سیمرغ؛ بیست‌وچهار سال پیش، در ساعت 2:30 بامداد روز 6 آوریل سال 1992 میلادی، دنیا یکی از بزرگ‌ترین نوابغ خود را از دست داد. آیزاک آسیموف را بیشتر از هر چیزی با داستان‌های علمی‌تخیلی‌اش می‌شناختند، ولی آسیموف، با کتاب‌هایی که در زمینه‌ی علم برای عامه نوشته بود نقش به‌سزایی در علاقه‌مند کردن نوجوانان هم‌عصرش و حتی سال‌های پس از مرگش به علم ایفا کرد، طوری که امروز کم پیدا می‌شوند افرادی که به کارهایی در زمینه‌‌های مرتبط با علم مشغولند، ولی در دوران کودکی و نوجوانی کتاب‌های آیزاک آسیموف را ندیده و نخوانده‌اند.

آسیموف اگرچه نویسندگی را با نوشتن داستان‌های علمی‌تخیلی آغاز کرد و تا پایان عمر به این کار ادامه داد، ولی در دهه‌ی 1950 میلادی و با آغاز عصر فضا متوجه شد که جامعه، مخصوصاً نوجوانان نیاز دارند که مطالب علمی، به شکل قابل فهم و به دور از پیچیدگی‌های تخصصی به آن‌ها آموزش داده شود و کمر همت بست تا به این نیاز جامعه پاسخ گوید. او ده‌ها سال به این کار ادامه داد و صدها کتاب در زمینه‌های گوناگون علمی نوشت که همگی آن‌ها علاوه بر دقیق بودن، مطالب علمی را به گونه‌ای ساده و قابل درک به کودکان، نوجوانان و بزرگسالانی آموخت که به علم علاقه‌مند بودند.

گستره‌ی آثار علمی آسیموف شگفت‌انگیز بود. او با این‌که خود دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی زیست‌شیمی بود و از این رشته مدرک دکترا داشت، علاوه بر رشته‌ی تخصصی خود در زمینه‌های ستاره‌شناسی، فیزیک، زیست‌شناسی، ریاضیات و زمینه‌های دیگر آثار بسیاری را از خود به‌جا گذاشت. اگرچه خیلی از آثار آسیموف به دلیل گذر زمان نیازمند به‌روزرسانی‌هایی هستند، ولی در زمینه‌ی کلیات علم و تاریخچه‌ی آن هنوز هم از لحاظ محتوایی معتبر به‌شمار می‌روند.

آسیموف در زمانی دوران کودکی و نوجوانی خود را گذراند که مجله‌های علمی‌تخیلی جزو خواندنی‌های محبوب به‌شمار می‌رفتند و آیزاک نوجوان هم یکی از دلباختگان آن‌ها بود. علاقه‌ی او به ادبیات علمی‌تخیلی به‌قدری زیاد بود که در هفده سالگی قصد کرد دست خود را در این زمینه بیازماید و پس از چند تلاش ناموفق توانست نخستین داستان خود را بفروشد.

اگرچه آسیموف در ابتدا قصد داشت تا جایی به نوشتن داستان‌های علمی‌تخیلی ادامه دهد که بتواند هزینه‌های تحصیلش را تأمین کند، و حتی گاهی وقفه‌هایی طولانی در دوران نویسندگی‌اش رخ داد، ولی درنهایت نوشتن به پیروزی رسید، طوری که در دوران تدریسش در دانشگاه بوستون نیز به نوشتن ادامه داد و در همان زمان خودش را بیشتر یک نویسنده می‌دانست تا استاد دانشگاه. مهارت آسیموف در داستان‌نویسی موجب شد تا نوشته‌های علمی او نیز برای خوانندگان شیرین و مفرح باشد و همین به آن‌ها کمک می‌کرد تا به علم بیشتر علاقه‌مند شوند.

در سال 1993 آسیموف تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت و حین این عمل، خون آلوده به HIV به او تزریق شد، اتفاقی که پس از عمل، او را حتی تا پای مرگ نیز پیش برد، ولی جان به در برد تا برای نه سال دیگر نیز به نوشتن ادامه دهد. بااین‌حال سلامتی او رو به افول بود و در سال 1990 به اصرار همسرش آزمایش خون انجام و ابتلای او به ایدز آشکار شد.

ازآنجایی‌که در آن زمان ذهنیت بسیار منفی‌ای در مورد مبتلایان به ایدز وجود داشت و خیلی‌ها گمان می‌کردند که این بیماری از راه همنشینی صرف واگیر دارد، این موضوع از عموم مردم پنهان نگه داشته شد تا او و خانواده‌اش منزوی نشوند. طوری که پس از مرگ آسیموف در سال 1992، برادر او اعلام کرد که آسیموف در اثر از کار افتادن قبل و کلیه‌اش درگذشته است. اما در سال 2002، همسر او در زندگی‌نامه‌ای که برای او نوشت دلیل اصلی مرگ آسیموف و پنهان ماندن آن دلیل را به‌صراحت توضیح داد.

اگرچه سی و دو سال از مرگ آسیموف می‌‌گذرد، ولی دنیای علم هنوز هم به او، همین‌طور مردانی چون او که به ترویج علم برای عامه می‌پردازند مدیون است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب