اهالی شعر و ادب از قدس شریف گفتند
به گزارش خبرنگار فرهنگ و جامعه خبرگزاری علم و فناوری آنا، نشست ادبی «قدس شریف» هفدهم فروردین ماه در سالروز گرامیداشت روز جهانی قدس با حضور جمعی از اهالی هنر و اندیشه کشورهای ایران فرهنگی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار به میزبانی گروه بین المللی هندی آن برگزار شد.
سید مسعود علوی تبار شاعر و پژوهشگر فرهنگی در ابتدای این نشست در بخشی از سخنان خود اظهار داشت: بی تردید مهمترین مسئله کنونی جهان اسلام مسئله آزادی قدس، بحران فلسطین و نابودی ماهیت موهوم رژیم صهیونیستی است؛ که البته در پی جنایتهای هولناک و بی سابقه اسراییل در جنگ غزه و بیداری و عکس العمل ملتهای آزاده جهان این مسئله از حیطه جهان اسلام به یک مسئله جهانی و بین المللی بدل شده است که نمودها و مصادیق آن را امروز و در روز جهانی قدس در خیزش مردمی ضد صهیونیسم در گستره وسیعی از کشورهای جهان شاهد بودیم.
علوی تبار تصریح کرد: همچنین در عرصه ادبیات مقاومت به وضوح مشاهده میکنیم که در طی جنگ غزه خیز بسیار بزرگی در ابعاد کمی و کیفی ادبیات مقاومت برداشته شده که بالندگی و شکوفایی شگرف این قسم از ادبیات در این بازه زمانی کوتاه به حق ستودنی و قابل تأمل است. در برنامه ادبی امشب هندیران نیز توفیق همراه شد که شاعران کشورهای ایران فرهنگی از قبیل ایران، افغانستان، هندوستان و ... نوسرودههای خود را در قالبهای گوناگون غزل، مثنوی، دوبیتی، رباعی و شعر نو به مردم مظلوم غزه و به قدس شریف اهدا کنند.
در این مراسم که خوشنویسانی، چون مسعود ربانی به بداهه نویسی ابیاتی از اشعار قرائت شده در محفل نیز پرداختند شاعرانی همچون علیرضا قزوه، رضا اسماعیلی، سید مسعود علوی تبار، سید مهدی بنی هاشمی لنگرودی، محمد مهدی عبداللهی، احمد رفیعی وردنجانی، سید حکیم بینش، سید علی عطایی، نغمه مستشارنظامی، پروانه نجاتی، سیده فاطمه صغری زیدی، سارا جلوداریان، خدیجه دیلمی، مریم فروزان کیا، سمانه خلف زاده، فاطمه مظفری، مهسا ایمانی، راضیه جبه داری، و صبا فیروزی حضور داشتند.
در این قسمت برخی از اشعار ارائه شده در این نشست را با هم مرور میکنیم:
علیرضا قزوه
بار دیگر نیز میگویم
این ستارههای شش پر
در مسیر ماه، چون میناندای دریغا نام داوودای دریغاتر ستارهای دریغا ماه
قدس، خون یحیی در دل تشت است
قصه یوسف درون چاه
سنگها بگذار، چون باد فرود آیند
سنگها آبستن ابرند
باران کم نخواهد شد
هر شهید ابری است
جمعهها در سجده خون
از شهیدان کم نخواهد شد
بار دیگر نیز میگویم
سیدی زحمیست اینک قدس
و خبرها همچنان خون
دردها سنگین
سنگها برّاتر از تیغ صلاح الدین»
رضا اسماعیلی
قدس است به فتنه مبتلا، بسم اللهای خیل مجاهدان! به پا، بسم الله
امروز ظهور کربلا در قدس است
برخیز به شوق کربلا، بسم الله
پروانه نجاتی
تو کودک کش، تو دنیا خسته کُن، منزل به آتش کش
تو فرعُن شیرکن، موسی به هم ریز و بد و سرکش
غذا توقیف کن، دیوار ساز و مایهی آزار
تو زندان پُر کن و وحشت فراهم سازی و بیمار
تو نامربوط، بی انصاف، بی منطق، تجاوزگر
تو صهیونیسم، حزب قتل، حزب فتنه، حزب شرّ
کجا نامی، تو دشنامی، رژیم پوچ اسرائیل
تو هستی دست استکبار، چشم کفر، عزرائیل!
هزاران مرگ بر تو، لعن بر تو، شوم بد مَسلَک
که دستت سخت آغشته به خون آن همه کودک!
سید مسعود علوی تبار
من دردم و نام غزه را از من پرس
فریاد مدام غزه را از من پرس
من آهم و من سوزم و من شعلهی غم
اندوه تمام غزه را از من پرس
سارا جلوداریان
خدا گرفت در آغوش، سرزمین تو را
که از گناه مبرّا کند، جبین تو را
به سوز سینه و سیل سرشک و سجدهی سرو
به سرخ ِ خون تو آراست، هفتسین تو را
وطن نبود که جانمایهی وجودت بود
که مینواخت، شب ِ غربت ِ حزین تو را
سپر شدند به یکباره سنگهای جهان
که خدشهای نرسد، قدس نازنین تو را
هزار قافلهی کفر، حیله میبافد
مگر که پاره کند رشتهی یقین تو را
و باد، زوزهکشان میرود به مزرعهها
که تار و مار کند، فصل خوشهچین تو را
و ابن ملجم ملعون، تنیده بر اقصی
و در حریم خودت، میکِشد کمین تو را
اگر چه بال و پرت در غم برادر، ریخت
هنوز میشنود آسمان، طنین تو را
سید علی عطایی (افغانستان)
این مشت کمی است، باش ویرانتر از این
باید بشوی شکستهدندانتر از این
دریا به یقین دوباره خواهد آورد
طوفانتر از این که بود، طوفانتر از این
سید فاطمه صغری زیدی (دهلی نو)
ستم به حد جنون است یاعلی (ع) مددی!
ببین که محشر خون است یاعلی (ع) مددی!
هزار سال گذشته، جهان ببین به کجاست
همان زمین و همان روز سرخ عاشوراست
به دست ظلم شقی لاله گون زمین و زمن
اسیر صهیون بی شرم، خاک پاک وطن
به هر کجا بروم قصه قصهی درد است
حدیث لشکر و تنهایی هماورد است
ز کودکی که در آغوش مادرش جان داد
ز مادری که به همراه همسرش جان داد
ولی توای نفس مسلمین خبر داری
که درد توست همان خط سرخ بیداری
ز درد دوری تو عالمی پریشان است
غم فراق توای قدس، زخم دوران است
اگر یزید و یزیدی هنوز جان دارد
حسین (ع) در همه جا میر و کاروان دارد
بگو به لشکر توخالی یزید زمان
مدافعان حرم را ببین در این میدان
بگو به ابرهه سوی حرم چه میآیی؟
بگو به امر خدا تا سحر نمیپایی
قسم به پیکر قاسم که عهد خون بستیم
که با تمام قوا پای عهد خود هستیم
سید حکیم بینش (افغانستان)
ما موج نه، خشم بادها؛ طوفانیم
ما آن خبر عظیم در قرآنیم
امروز وضو به خون خود میگیریم
در قدس نماز جمعه را میخوانیم
فاطمه مظفری
ما آن فلاخنیم که در دستِ صبر بود
زنجیرِ اختیار، که در پای جبر بود
آتشفشانِ خامشِ در سینه سوخته
لبهای زرد سرکش با درد دوخته
"ما آن شقایقیم که با داغ زادهایم"
داغی که بر جنون دل خون نهاده ایم
هابیل را به مسلخ تاریخ بردهاند
قابیلیان سوارهی کذاب گردهاند
ما صید دست و پا زده در خون خاوریم
ما در میانههای شبِِ صبح باوریم
ما مرگ را به خلوت خود بردهایم شب
دنیا به کام مردم حماله الحطب
والطور، ما وفای به عهدت نمودهایم
با سامری نبوده و در نور ماندهایم
ما تیغ را به دست شهادت سپردهایم
ما سینه سپر به دل شرح بردهایم
ماییم و صبح روشن دستان عدل او
باید قیام کرد و به آدینه کرد رو.
سید مهدی بنی هاشمی لنگرودی
ما پای دفاع از این هدف میمانیم
ما شیعه ى حیدریم ودر میدانیم
یک روز نماز ظهر خود را در قدس
ما پشت سر سید علی میخوانیم.
فرزانه قربانی
خون و باروت و هراس و انفجار آورده است
شعلهی سرکش ببین با خود شرار آورده است
هر نسیمی رد شده از شیون پروانهها
بوی خون از زلفهای بی قرار آورده است
این خزان با تو چه کرده باغبان، که در بهار
جای زیتون باغ سبز تو انار آورده است
آینه! با چفیه رویت را بگیری بهتر است
گردباد حادثه با خود غبار آورده است
باز کن آغوش دشتت را فلسطین عزیز
دامن مادر برایت لاله زار آورده است
سنگِ غیرت تا که افتاده میان مشتها
کودکان را مرد جنگاور به بار آورده است
محمد مهدی عبداللهی
بخوان با نام مولا آخرین بند روایت را
بخوان از ابتدا تا انتهای آن زیارت را
نمیدانم چه گفتی با خدایت در شب تقدیر
گرفتی سخت در آغوش خود رزق محبت را
چه قرآنی گشودی عاشقانه در دل میدان
به صوت عشق خواندی آیههای استقامت را
به رسم قدردانی از خیام عمهی سادات
به روز قدر پیمودی چنین راه سعادت را
شهادت قسمت اهل ولایت میشود بی شک
چه زیبا نوش کردی بادهی سرخ شهادت را
شهید القدسای احیاگر راه سلیمانی!
به خط خون نوشتی با دل خون این بشارت را_
طریق القدس هم آزاد خواهد شد، به این زودی!
و از صهیون، فلسطین میرباید خواب راحت را
کنار مسجد الأقصی نماز شکر میخوانیم
و غزه میکند تکرار با خود این عبارت را
پشیمان میشود حتما رژیم نکبت صهیون
که باید پس دهد روزی تقاص این جنایت را
صبا فیروزی
یک روز تو را شاد و رها میبینیم
آرام، پر از صلح و صفا میبینیم
نابودی این رژیم کودک کش راای قدس به یاری خدا میبینیم
شعبان کرم دخت
سلام، گنبد در یادها روانای قدس
سلام،ای به بلندای آسمانای قدس
صدای توست که میآید از تمام فصول
صدای توست که رازی ست همچنانای قدس
شکوه نام ترا آفتاب میداند
همیشه زنده در آوازمان بمانای قدس
نماز جمعه و حال و هوای مشتاقان
وزید از سر گلدسته ات اذانای قدس
شعار " قدس لنا " بر لب زمانهی ماست
بیا به دیدن این شور جاودانای قدس
بهار توست که میآید از فراسوها
گذشت از سر تو لعنت خزانای قدس
هنوز جان منی،ای شکوه بی پایان
مباش این همه مظلوم در جهانای قدس
انتهای پیام/