دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
09 فروردين 1403 - 12:12
رئیس مرکز ملی پایش و بهبود محیط کسب و کار عنوان کرد؛

امکان جهش تولید با تولد آسان و رشد سریع بنگاه‌های اقتصادی مردمی

امکان جهش تولید با تولد آسان و رشد سریع بنگاه‌های اقتصادی مردمی
رئیس مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب و کار کشور گفت: منظور از مردمی کردن اقتصاد این است که همه‌ شهروندان بتوانند وارد کسب و کار و کاسبی درست بشوند.
کد خبر : 903306

به گزارش گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ سیدامیر سیاح رئیس مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب و کار کشور در گفت‌وگویی الزامات شعار امسال(جهش تولید با مشارکت مردم) و تحقق نقش مردم در تولید کشور را بررسی کرده است که در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید:

مرکز ملی مطالعات، پایش و بهبود محیط کسب و کار را معرفی کنید و بگویید این مرکز چه نسبتی با شعار سال ۱۴۰۳ دارد و چه گامی می‌تواند در این راستا بردارد؟

مرکز ملی مطالعات پایش کسب و کار بر اساس قانون اصل ۴۴ تأسیس شده و وظیفه‌اش این است که کاری کند که بنگاه‌های اقتصادی در ایران راحت متولد بشوند و سریع رشد کنند.

لازمه‌ تولد آسان و رشد سریع این است که مقررات اضافی از دست‌وپای فعال اقتصادی و کارآفرین باز شود و اتفاقاً به همین دلیل هم در این مرکز دبیرخانه‌ هیئت مقررات‌زدایی تشکیل شده است.

در هیئت مقررات‌زدایی نمایندگان سه قوه حاضر هستند و وظیفه دارند که مقررات مخل تولید و سرمایه‌گذاری را کشف و بررسی کنند و اگر زائد تشخیص دادند حذف کنند. این هیئت این قدرت را دارد که به دستگاه‌ها بگوید که بخشنامه‌هایتان را اصلاح کنید یا رأساً بخش‌هایی از مقررات را که مخل کسب‌وکار و سرمایه‌گذاری است، باطل کند.
 
در مدت راه اندازی مرکز مطالعات پایش کسب و کار این مرکز چقدر به آن هدفی که داشته رسیده و چقدر  به بهبود فضای کسب و کار کمک کرده است؟

نخست اینکه، بهبود کسب و کار، اساساً کار دشواری است؛ به خصوص در اقتصاد ما که از ابتدا یک جور‌هایی دولتی شکل گرفته و شرکت‌های دولتی بزرگ وجود داشته‌اند و فرض بر این بوده که همه‌ی کار‌ها را باید دولت بکند.

دوم اینکه محیط کسب و کار را می‌شود بهبود داد، اما بهبود مطلق نداریم مثل فیزیک که می‌شود اصطکاک را کم و کمتر کرد، اما غلبه‌ی مطلق و صددرصدی بر اصطکاک وجود ندارد. در اقتصاد هم دائم باید هر چه بیشتر به سمت بهبود فضای کسب و کار برویم.

ما هم برای بهبود فضای کسب و کار گام‌هایی برداشته‌ایم، اما آنچه که حق فعالان اقتصادی و حق کارآفرین‌های ایرانی هست هنوز به آن نرسیدیم و خیلی با آرمان هدفمان فاصله داریم. آرمان هدفمان این است که یک کسی بخواهد در ایران فعالیت اقتصادی کند، چه کاسبی چه تجارت و چه تولید بتواند راحت شرکت و بنگاه تأسیس کند و سریع رشد کند.
 
امسال شانزدهمین سالی است که رهبر انقلاب شعار اقتصادی برای سال انتخاب می‌کنند و هشتمین سالی است که به‌طور متوالی مفهوم تولید ملی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم در شعار سال مطرح می‌شود. به نظر شما چرا این قدر بحث تولید ملی برای جمهوری اسلامی اهمیت و جایگاه حیاتی دارد؟

تولید نوشداروی اقتصاد و حلّال اصلی‌ترین مشکلات اقتصاد ماست. دو مشکل اصلی‌ای که مردم ما را اذیّت می‌کند تورم و بیکاری است و هر دو مشکل ریشه‌ی اصلی‌اش کمبود تولید و راه حلش هم رشد تولید است.

اگر تولید رشد کند هم تورم به طور اساسی و ریشه‌ای مهار می‌شود. رشد تولید باعث ایجاد اشتغال می‌شود و بیکاری را کاهش می‌دهد و عدالت را می‌تواند رشد بدهد.

اینکه کشور ما الان چند سال است که دچار تورم سنگینی است یکی از دلایل اصلی و ریشه‌ای‌اش این است که تولیدمان زیاد نیست. در دهه‌ی از دست‌رفته‌ی ۹۰ رشد تولید منفی و باعث شد که مهار تورم دشوار و دشوارتر شود. تأکید درست و راهبردی رهبر معظّم انقلاب بر اینکه تولید رشد کند و توجه‌ها به تولید بشود به همین دلیل است. تولید درست بشود بقیه‌ی مشکلات هم به تدریج حل می‌شود.

منظور از مشارکت مردم در جهش تولید و مردمی کردن اقتصاد چیست؟ این‌که رهبر انقلاب می‌فرمایند که باید پای مردم را به اقتصاد باز کنیم معنی‌اش چیست؟

منظور از مردمی کردن اقتصاد این است که همه‌ی شهروندان جمهوری اسلامی بتوانند وارد کسب و کار و کاسبی درست بشوند. در نگاه دینی ما استخدام شدن چیز خیلی مطلوبی نیست. توصیه نشده که استخدام بشوید، برعکس توصیه شده که خودتان کاسبی شخصی داشته باشید.

حالا اگر یک شهروند جمهوری اسلامی بخواهد کاسبی شخصی داشته باشد باید بتواند راحت وارد بازار بشود. در حال حاضر به دلایل مختلف فرهنگی و قانونی و ساختاری مردم به‌راحتی نمی‌توانند کسب و کار داشته باشند. مردمی‌سازی اقتصاد یعنی بچه‌ی کارمند و کارگر هم بتواند در آینده مغازه داشته باشد و کاسبی شخصی کند. کسب و کار شخصی یک آرزوی غیرممکن دست‌نیافتنی نباشد.

در حال حاضر مقررات و قوانین و حتی ذهنیت مسئولان و کثیری از مردم این نیست. ذهنیت این است که بچه کارمندم  و لابد باید کارمند باشد. در حالی که هم نگاه دینی ما و هم قانون اصل ۴۴ و گفتمان اقتصاد رهبر انقلاب این است که همه‌ی شهروندان چه بچه‌ی قرچک چه بچه‌ی ولنجک، چه کسی که پدرش کارگر ساده است چه کسی که پدرش کارخانه‌دار است اینها همه بتوانند در شرایط مساوی کاسبی راه بیندازند.

مردمی‌سازی اقتصاد یعنی اینکه ذهنیت‌های مردم و مسئولان، مقررات زائد و رویه‌های موجود را طوری اصلاح کنیم که هر شهروند جمهوری اسلامی بتواند کسب و کار شخصی راه بیندازد.

مردمی کردن اقتصاد چگونه محقق می‌شود و مثلاً آن بچه‌ کارگر چطور می‌تواند بیاید کسب و کار راه بیندازد؟

وقتی می‌گوییم همه بتوانند کاسبی راه بیندازند بچه‌ی کارگر هم می‌تواند کاسبی راه بیندازد، بچه‌ای که پدرش هیچ سرمایه‌ای ندارد این مستلزم این است که هم در ذهنیت‌ها و هم در قوانین و مقرراتمان و رویه‌های حاکم بر کشور تحول اساسی ایجاد کنیم، تحول اساسی.

الان اگر بگوییم که می‌خواهیم یک کاری کنیم که بچه‌ی کارگر هم بتواند کاسبی راه بیندازد می‌خندند. هم مسئولان می‌خندند هم مردم. یعنی خیلی احترام بخواهند بگذارند تعجب شدید می‌کنند می‌گویند چه جوری بچه‌ی کارمند، بچه‌ی کارگر که هیچ پولی ندارد پدرش تمکّن ندارد که به او مغازه بدهد، به او کارخانه بدهد چه جوری می‌تواند؟ این راه دارد، اولاً باید ذهنیت‌ها درست بشود. ثانیاً باید تولد بنگاه را آسان کنیم؛ این وظیفه‌ی ماست.

اکنون بچه‌ی کارگر حتی اگر شمّ کارآفرینی قوی‌ و روحیه‌ی کارآفرینی داشته باشد نمی‌تواند وارد بازار شود. وظیفه‌ی حکومت این است که اگر بخواهد فرمایش رهبر انقلاب را در مردمی‌سازی اقتصاد و سیاست‌های کلی اصل ۴۴ اجرا کند کاری کند که بچه‌ی کارگر هم بتواند کاسبی درست کند و راحت مجوز بگیرد و راحت وارد بازار بشود، کسی اذیّتش نکند و بتواند رقیبی بشود بر بازیگران موجود در بازارها.

قوانین و رویه‌ها و فرهنگ و آموزه‌های ذهنی مردم و مسئولان الان خلاف این است. این را باید اصلاح کنیم، باید به همه بقبولانیم که با سرمایه‌ی کم هم می‌شود وارد بازار شد.

ما اگر بخواهیم واقعاً تولید جهش کند و مردم آثار رشد تولید و جهش تولید را در مهار تورم و ایجاد اشتغال ببینند و فرمایش رهبر انقلاب زمین نماند و به طور کامل اجرا بشود، باید هر چیزی که مخلّ سرمایه‌گذاری هست را کشف و حذف کنیم.
 
برخی می‌گویند مردمی‌سازی اقتصاد به معنی نفی و ایجاد دست‌انداز برای بنگاه‌های بزرگ اقتصادی خصوصی برای تأمین منافع اقتصادی بنگاه‌های کوچک مردمی‌تر است. نظر شما درباره این دیدگاه چیست؟

منظور از مردمی‌سازی اقتصاد این نیست که بنگاه‌های کوچک، کوچک درست شوند و دولت به کوچک‌ها وام بدهد؛ به هیچ وجه این طور نیست. این یک اشتباه خیلی خطرناک است. منظور از مردمی‌سازی اقتصاد این است که مردم بتوانند وارد کسب و کار بشوند، شرکت و بنگاه تأسیس کنند و بنگاه‌ها را رشد بدهند. یکی از مشکلات بنگاه‌های کوچک بهره‌وری احتمالاً پایین آنهاست.

مردمی‌سازی اقتصاد مطلقاً مطلقاً با اینکه بنگاه‌های بزرگ فعالیت کنند و تشکیل بشوند مغایرت ندارد. اتفاقاً اگر بخواهیم جهش تولید داشته باشیم و صادرات بزرگ و در سطح کشوری داشته باشیم چاره‌ای نیست که بنگاه‌های بزرگ سردمدار بازی باشند. بازیگر اصلی مردمی‌سازی در جهش تولید بنگاه‌های بزرگ‌اند.

اما دو نکته دارد این مردمی‌سازی: نخست اینکه ورود بنگاه‌های کوچک به بازار‌ها نباید بسته و ناممکن باشد. دوم، بنگاه‌های بزرگ باید بتوانند به بنگاه‌های کوچک زنجیر شده باشند و مواد اولیه و انواع و اقسام فناوری و مایحتاج تولیدشان را بتوانند از زنجیره‌ی پایین‌دستشان بگیرند؛ بنابراین مردمی‌سازی اقتصاد به هیچ وجه به معنی حذف بنگاه بزرگ و به‌جای آن نقش آفرینی کوچک‌ها و تولد کوچک‌ها و کوچک ماندن نیست. بازیگر اصلی برای اقتصاد قدرتمند ما شرکت‌های بزرگ‌اند. منتها شرکت‌های بزرگی که انحصاری نباشند و هر کسی بتواند هم سهام‌دارش بشود و هم شرکت کوچکی تأسیس کند و بتواند سریع رشدش بدهد و بزرگش بکند.
 
مزیت بنگاه‌های بزرگ چیست؟

این شرکت‌های بزرگ‌اند که می‌توانند به تعداد بالا استخدام کنند و صادرات بزرگ داشته باشند و قیمت تمام شده را بیاورند پایین. آنها می‌توانند فناوری روز و بزرگ بگیرند. چنین کاری از کوچک‌ها برنمی‌آید. کوچک‌ها باید راحت متولد بشوند و بتوانند بزرگ شوند مسئله‌ی اصلی این است. بار اصلی روی دوش بزرگ‌هاست منتها منظور از مردمی‌سازی این است که ورود به بازار آسان باشد و کوچک‌ها بتوانند بزرگ بشوند، بتوانند به بزرگ‌ها بفروشند و خودشان هم بزرگ بشوند رقیب بزرگ‌ها بشوند؛

و دولت چگونه می‌تواند نقش ایفا کند که در مقابل این مردمی‌سازی قرار نگیرد؟

اصلاً بازیگر اصلی مردمی‌سازی اقتصاد، دولت است. دولت باید چند کار اصلی را انجام بدهد. نخستین هنر دولت این است که در سیاست‌گذاری کارآفرینی طوری محیط را مساعد بکند که کارآفرین‌های مستعد بالقوه بالفعل بشوند. تأسیس و رشد دادن بنگاه‌ها کار بخش خصوصی است کار دولت نیست.

دومین کاری که دولت و حکومت باید بکند و مجلس هم اینجا نقش ایفا می‌کند این است که شرکت‌های و بنگاه‌های شبه‌دولتی و نیمه‌دولتی نیمه‌خصوصی را از میدان بکشد بیرون. طبق اصل ۴۴ دولت فقط وقتی باید وارد بشود که بخش خصوصی نخواهد و نتواند وارد بشود. جا‌هایی که از نظر امنیتی حساس است و بخش خصوصی نباید وارد بشود، مثل اکتشاف نفت یا مثلاً زیرساخت‌های مخابراتی کشور یا صنایع نظامی خاص. اما در بقیه جا‌ها دیگر بخش خصوصی باید وارد شود.

الان فعالیت اقتصادی در بعضی از حوزه‌ها به دلیل وجود بنگاه‌های شبه دولتی قفل شده. رهبر معظّم انقلاب هم چند بار به این مسئله اعترض کرده‌اند. اینها باید از بازی خارج بشوند و بروند جا‌هایی متمرکز بشوند. اگر قرار است که فعال اقتصادی بشوند بروند جا‌هایی فعالیت بکنند که بخش خصوصی نمی‌رود. بروند مثلاً مکران را آباد کنند؛ اما جایی که بخش خصوصی داوطلب است دولتی که مطلقاً نباید بیاید، نیمه‌دولتی هم نباید بیاید.

امیدوارم امسال به احترام شعار سال و در جهت اجرای فرمایش رهبر انقلاب، مجلس بیاید قانون اجرای اصل ۴۴ را اصلاح کند و رفتار قانون با بنگاه‌های نیمه‌دولتی و شبه دولتی‌ها را مثل دولتی بکند و آنها دیگر نتوانند بیایند رقیب بخش خصوصی بشوند.
 
از نقش بنگاه‌های بزرگ اقتصادی گفتید، نقش دولت را گفتید، ملاحظات شرکت‌های شبه‌خصوصی و نیمه‌دولتی هم گفتید. به نظر شما شرکت‌های خصوصی در راستای تحقق شعار سال و جهش تولید چگونه می‌توانند نقش ایفا کنند؟

کارآفرین واقعی از دولت رانت نمی‌خواهد. متأسفانه تصور اشتباهی در کشور ما در زمینه‌ی حمایت از تولید وجود دارد. مسئولان و بعضی از مردم و متأسفانه جریانات کارآفرینی هم حتی فکر می‌کنند که این حمایت از تولید یعنی دولت پول بدهد به تولیدکنندگان.

ما در مرکزمان مجوز‌ها را نسبتاً آسان کردیم، طرف مجوزش را گرفته می‌گوید خب زمینم کجاست، مغازه‌ام کجاست، وامم کجاست؟! می‌گوییم تو بخش خصوصی هستی خودت برو تأمین مالی کن، خودت برو زمین بخر، خودت برو مغازه بزن این چه توقعی است دارند که دولت از بیت‌المال بکند از پول مدرسه و بیمارستان و دانشگاه بزند بدهد که بخش خصوصی برود کاسبی کند؟

این تصور اشتباه که حمایت از تولید یعنی وام دادن، زمین ارزان دادن، انرژی ارزان دادن را باید سعی کنیم امسال دیگر حذفش کنیم. اگر می‌خواهیم شعار سال محقق بشود، اگر می‌خواهیم آخر سال دیگر شرمنده نباشیم و سرمان را بالا بگیریم بگوییم که شعار سال امسال دیگر کامل محقق شد، باید مدل حمایت از تولید را عوض کنیم. کارآفرین خصوصی واقعی از دولت رانت نمی‌خواهد. چرا؟ چون مزیّت کارآفرین واقعی خلاقیتش است، نوآوری‌اش است. با نوآوری‌اش پول در می‌آورد. اگر دولت قرار باشد که پول بدهد، رانت بدهد به تولید به بهانه‌ی حمایت از تولید مزیّت کارآفرین واقعی از بین می‌رود.

وقتی دولت به اسم حمایت از تولید رانت توزیع می‌کند، چه کسی می‌رود جلوی صف؟ کارآفرین می‌رود؟ نه، چون کارآفرین مزیّتش این نیست. کارآفرین خلاق است به فکر خلاقیت و نوآوری است. کسی می‌رود از این وام‌های ارزان می‌گیرد که زبان‌بازتر است، می‌تواند برود سفارش بگیرد تلفن بزنند برایش تا وام حمایت از تولید بگیرد.

وام حمایت از تولید به روشی که تا حالا پرداخت می‌شده اشتباه است. این ریشه‌ی کارآفرینی در کشور را دارد می‌سوزاند. کارآفرین واقعی وام نمی‌خواهد. کارآفرین واقعی از دولت ثبات می‌خواهد، پیش‌بینی‌پذیری می‌خواهد. کارآفرین واقعی خودش هم تأمین مالی بلد است، هم بلد است تحریم را دور بزند. کارآفرین واقعی می‌گوید که دولت تو برو قرارداد بلندمدت با کشور‌های دنیا ببند، برو با شریک‌های تجاری بالقوه بزرگ ما قرارداد تجارت آزاد ببند که من می‌روم آنجا راحت کالای ایرانی را بفروشم، می‌روم آنجا راحت پروژه بگیرم از کشور‌های دیگر. کارآفرین واقعی این است.

ما در دولت و مجلس باید مقرراتی را که مخلّ سرمایه گذاری است با جرئت کنار بگذاریم. رهبر معظّم انقلاب سال ۱۳۸۴ سیاست‌های کلی اصل ۴۴ را و سال ۱۳۸۵ قسمت دومش را ابلاغ کردند و خیلی‌ها می‌گفتند این انقلاب اقتصادی خواهد بود. اما این انقلاب محقق نشد. چرا؟ چون که قوانین و مقررات و رویه‌ها و ذهنیت‌ها با اصل ۴۴ خودش را تطبیق نکرد به روز نشد. درنتیجه سیاست‌های کلی اصل ۴۴ کامل اجرا نشد و همین الان روی زمین مانده است.

سیاست‌های کلی اصل ۴۴ خیلی مظلوم است، چیزی که باید انقلاب اقتصادی ایجاد می‌کرد، باید در بازار‌ها را به روی مردم باز می‌کرد، باید کارآفرین را در کشور رشد می‌داد تا دریای فرصت‌های کشور با ظرفیت‌های فوق‌العاده‌ی انسانی، فوق‌العاده‌ی اقلیمی و حتی پولی را استفاده کند، به نتیجه نرسید. حالا سرمایه‌ها را صرف چه می‌کنند؟ صرف ماشین و خانه و ملک و طلا. چرا؟ چون که سیاست‌های کلی اصل ۴۴ خوب فهم نشد و خوب اجرا نشد. چون بقیه‌ی بازیگر‌های اصلی به خصوص قوانین و مقررات که باید با سیاست‌های کلی اصل ۴۴ خودشان را تطبیق می‌دادند تطبیق ندادند.

امسال باید این کار زمین مانده را انجام دهیم؛ البته از پارسال شروع کردیم مستحضر هستید همین ماده‌ی هفتم قانون اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ در راستای مردمی‌سازی می‌گوید در‌های بازار را به روی بازار باز کنید. این کار به همت دولت از دوسال قبل شروع شد. بقیه‌ی احکام قانون اصلی ۴۴ هم و سیاست‌های کلی اصل ۴۴ هم ان‌شاءالله باید باز کنیم تا به هدف شعار امسال برسیم. واقعاً جهش کند و واقعاً اقتصاد مردمی بشود.                

رسانه KHAMENEI.IR فراخوانی برای جمع‌آوری نظرات و ایده‌های مردم در راستای تحقق شعار سال و مشارکت مردم در جهش تولید راه اندازی کرده است. شما اگر قرار بود در این فراخوان شرکت کنید چه ایده‌ای را مطرح می‌کردید؟

یکی از مهم‌ترین کار‌ها برای اینکه شعار سال محقق بشود مقررات‌زدایی است. اتفاقاً مردم هم می‌توانند در آن کمک کنند. ساده‌ترین کاری که می‌توانند بکنند بروند یک جایی شاگرد کاسب بشوند و کاسبی را یاد بگیرند و شروع کنند. مثلاً بروند جایی که قانوناً شهرداری اختصاص داده، دست‌فروشی کنند. یک چیز ارزانی را نسیه بخرد و دست فروشی کند ببیند چقدر مقررات برایش مزاحمت ایجاد می‌کند. برود یک جایی یک شغل خانگی داشته باشد، یک غذایی بپزد به یک جایی بفروشد، ببیند چقدر اذیّتش می‌کنند. این اذیت‌های قانونی و رویه‌ای را باید تلاش کنیم که حذف کنیم. نهضت مقررات‌زدایی که می‌گویم همین است.

انتهای پیام/

ارسال نظر
گوشتیران
قالیشویی ادیب