پردهبرداری از یک استراتژی غربی؛ تنشآفرینی به جای تنشزدایی
گروه سیاست خبرگزاری علم و فناوری آنا- حنیف غفاری: نسلکشی در غزه همچنان ادامه دارد و بازی نامتوازن و هدفمند غرب مانع از انعقاد یک پیمان آتشبس واقعی در این منطقه جنگزده شده است. از سوی دیگر، جنگ اوکراین نیز کماکان در منطقه دونباس ادامه دارد و بازیگران ارشد پیمان آتلانتیک شمالی توقف درگیریها را خط قرمز خود تلقی میکنند. بهراستی در نظام بینالملل چه رخ میدهد و سهم غرب در ایجاد و استمرار این ناامنیها چیست؟
واقعیت امر این است که تحلیل رویکرد غرب در قبال بحرانهای جهانی، منبعث از شناخت استراتژی و راهبرد کلانی است که آمریکا و اتحادیه اروپا تاکتیک، رفتار و گفتار خود را بر مبنای آن تنظیم میکنند. احصاء این استراتژی چندان دشوار نیست! باید این حقیقت را مدنظر قرار داد که «جهان آرام» هدف و ایدهایست که هیچگاه در ترسیم استراتژیهای مبنایی و ثوابت راهبردی غرب جایی نداشته، ندارد و نخواهد داشت. ایجاد صلح و ثباتی واقعی در نظام بینالملل، مترادف با کاهش دامنه نفوذ غرب و حرکت دولتها و ملتها بهسوی الگوهای حکمرانی ضدغربی و ملی خواهد بود. ازاینرو هر پدیده یا فرمولی که مولد آرامش و امنیت دائمی و حتی موقت در مناسبات جهانی امروز باشد، از دید غرب مذموم و نکوهیده است.
انعکاس این نگاه کلان را در جنگ غزه و جنگ اوکراین مشاهده میکنیم: جایی که غرب بهجای تنشزدایی اصرار بر خلق تنشهای بیشتر و استمرار منازعات دارد.
تراژدی نسلکشی غزه
ایجاد صلح و ثباتی واقعی در نظام بینالملل، مترادف با کاهش دامنه نفوذ غرب و حرکت دولتها و ملتها بهسوی الگوهای حکمرانی ضدغربی و ملی خواهد بود
بدون شک تلخترین و هولناکترین پرونده در سال گذشته، آغاز جنگ غزه توسط رژیم اشغالگر قدس و شهادت مظلومانه بیش ا ز ۳۰ هزار فلسطینی بیگناه، اعم از زنان و کودکان در این آوردگاه بوده است. پس از وقوع عملیات طوفان الاقصی توسط رزمندگان مقاومت، که در واکنش به سالها ظلم و جنایت اشغالگران صهیونیست صورت گرفت، کابینه نتانیاهو نسلکشی همهجانبه را در غزه با حمایت آمریکا و اتحادیه اروپا آغاز کرد که همچنان ادامه دارد.
جنگ اوکراین نیز در سال گذشته، با دو تحول اساسی همراه بود: یکی تصرف دو شهر راهبردی «باخموت» و «آودیوکا» توسط روسیه و تسلط بیشتر این کشور بر شرق اوکراین و دیگر وقوع اختلافات عمده میان اعضای پیمان آتلانتیک شمالی بر سر نحوه کمکرسانی تسلیحاتی، نظامی و مالی به اوکراین. بسیاری از نظریهپردازان حوزههای امنیتی و نظامی معتقدند دیگر به لحاظ میدانی، دلیلی برای فرسایشی شدن جنگ وجود ندارد و میز مذاکره باید هر چه سریعتر میان کییف و مسکو چیده شود. بااینحال ناتو با چنین ایدهای موافق نیست!
مخرج مشترک رویکرد غرب در اوکراین و غزه را میتوان در ذیل نام یک استراتژی خلاصه کرد: خلق تنشهای راهبردی در جهان.
آمریکا و اتحادیه اروپا درصدد خلق، تثبیت و استمرار گرههای کوری در مناسبات بینالمللی هستند که بهراحتی نتوان از آنها عبور کرد. غرب زیست خود را در فرامتن فضای بحرانی میبیند و در این معادله، خود نقش مولد بحرانهای مزمن جهانی را ایفا میکند. سازمانهای بینالمللی نیز نهتنها اقدامی در مهار این روند صورت نمیدهند، بلکه عملاً در کسوت تسریعکنندگان بحران وارد عمل میشوند.
انتهای پیام/