دیده بان پیشرفت علم، فناوری و نوآوری
18 آذر 1402 - 12:44
نتایج چند پژوهش نشان می‌دهد؛

پرویز ثابتی چگونه اساس اخلاقیات را واژگون کرد+ اسناد و عکس

پرویز ثابتی چگونه اساس اخلاقیات را واژگون کرد+  اسناد و عکس
درباره پرویز ثابتی موضوعاتی مانند حیله‌گری، توانایی دستکاری احساسات و باورهای دیگران و تمایل به استفاده از هر وسیله لازم برای کسب قدرت از ویژگی‌هایی است که به کمک اسناد می‌توان آن‌ها را ردیابی کرد.  
کد خبر : 883771

به گزارش خبرنگار گروه پژوهش و دانش خبرگزاری علم و فناوری آنا، طی هفته‌های اخیر پخش مستند جنجالی پرویز ثابتی از شبکه منوتو که از او به‌عنوان رئیس شکنجه‌گران در زمان پهلوی یاد می‌شود، واکنش‌های متعددی را به دنبال داشته است.

هفته گذشته در گزارشی با عنوان «پرویز ثابتی و جنایات بی‌مکافات» در چند پرده نشان دادیم چرا لازم است پس پشت قاب شبکه منوتو را واکاوی کرد و با استناد به پژوهش‌های مختلف نشان داد که پرویز ثابتی واقعی کیست؟ و چرا شبکه در حال احتضار منوتو، وقتی دارد نفس‌های آخرش را می‌کشد، سراغ تطهیر این شخصیت جنجالی رفته است.

جالب اینجاست که گزارش جنایات بی‌مکافات معطوف به سخنان برخی از شناخته‌شده‌ترین افراد هوادار نظام سلطنت، نگارش شد تا نشان دهد چه ویژگی‌هایی پرویز ثابتی را به پرویز ثابتی تبدیل کرده است.

گزارش حاضر در ادامه گزارش پیشین نگارش شده است تا نشان دهد که چگونه این شخصیت جنجالی مدام در حال رنگ عوض کردن است و در طول تاریخ زندگی‌اش همواره رویکردی ماکیاولیستی (مبتنی بر شعار هدف وسیله را توجیه می‌کند) داشته است.  

درباره پرویز ثابتی موضوعاتی چون حیله‌گری، توانایی دستکاری احساسات و باورهای دیگران و تمایل به استفاده از هر وسیله لازم برای کسب قدرت از ویژگی‌هایی است که به کمک اسناد می‌توان ردیابی کرد.  

ثابتی و سواستفاده از قدرت

بر اساس آنچه در اسناد آمده است، سال ۱۳۵۴ محافظ همسر ثابتی در مشاجره‌ای ساده در فروشگاه شاردل مرد جوانی را می‌کشد و با حمایت ثابتی قتل از عمد به غیرعمد تغییر می‌کند؛ اما چون مقتول هم از خانواده‌ای صاحب نفوذ بوده نمی‌توانند قتل را به شکل کامل بپوشانند. خود ثابتی در کتاب در دامگه حادثه با حق به جانبی همیشگی خود داستان را این گونه تعریف می‌کند:

همسر من با مادرش به کفاشی شارل ژردن رفته بودند که کفش بخرند. چون شب عید هم بود، مغازه شلوغ بوده. خانم من، کفشی را انتخاب می‌کند و می‌خرد و بعد هم موقع پول دادن، می‌بیند که کیف پولش نیست و می‌گوید که: کیف پولم کجاست؟ صاحب مغازه هم می‌آید و می‌گوید که: «خانم! چه شده؟» و همسرم در پاسخ می‌گوید که: کیف پولم، دستم بود، اما الان نیست و گم شده. «صاحب مغازه می‌گوید که: «خوب، افرادی که در داخل مغازه هستند، کسی خارج نشود تا این خانم کیف پولش را پیدا کند...» آنجا هم یک خانمی بوده، خانم اوستا که شوهرش قاضی دادگستری بوده، شروع می‌کند به داد و بیداد که: «آقا یعنی چه؟ این حرف‌ها چیست که می‌زنید؟ چرا همه را دزد می‌کنید؟...

برادر این خانم هم در بیرون از مغازه، داخل ماشین نشسته بوده، این خانم که با نامزد برادرش به آنجا آمده بودند که خرید بکنند، با جنجال می‌رود که برادرش را بیاورد داخل، برادرش هم داخل مغازه می‌آید...

من به خانمم گفته بودم که: «هر جا می‌روید، تنها نباید بروید!» راننده‌ای داشتم که استوار ارتش بود و در آن لحظه، راننده ما هم در ماشین بوده و او هم می‌بیند که داخل مغازه سر و صدا است داخل مغازه می‌آید. آن خانم همچنان سر و صدا می‌کند، این راننده می‌گوید که: «خانم! سر و صدا نکنید!» و آن پسر، برادر آن خانم، یک چک می‌خواباند در گوش راننده و راننده هم دیوانه می‌شود و یکهو اسلحه‌اش را می‌کشد که مثلاً تیر هوایی شلیک کند و بختتا(!) تیر به این پسر اصابت می‌کند. این کل داستان و ماجرای داخل مغازه است...» (در دامگه حادثه:۶۳۲-۶۳۳)

پ مثل ثابتی، و مثل وقاحتشرح واقعه از زبان ثابتی

ثابتی قتل جوانی از طبقه خود و نزدیک به دربار را این گونه بازگو می‌کند، قابل حدس است که در پشت در‌های بسته با جوانانی که کمر به همت سرنگونی او و اربابانش را کرده بودند چه می‌کرده است.

ثابتی و وقاحت

آدمی به هنگام دروغ گفتن هم باید شأن خود و شنونده را رعایت کند وگرنه یا سبب مضحکه شدن خود می‌شود یا نشان می‌دهد که شنونده را دست کم گرفته است. ثابتی به دوربین نگاه می‌کند و می‌گوید: در رساله امام راحل آمیزش با حیوانات (نعوذ بالله) ترویج شده، اما این وقاحت در او از یک سو و احمق فرض کردن مخاطب از دگر سو در او سابقه‌ای دیرین دارد.

دوست و دشمن در اینکه امام خمینی در فقاهت در معاصران کم‌نظیر و در مرجعیت پس از درگذشت آیت‌الله العظمی بروجردی یکی از سه چهره اصلی بودند شکی ندارند؛ اما در زمان قدرت در ساواک او دستور می‌دهد که شایع کنند (امام) خمینی (ره) بهایی شده‌اند!

پ مثل ثابتی، و مثل وقاحت

دستور چاپ چند هزار اعلامیه دروغ در مورد امام خمینی(ره)

ثابتی و بهائیت


ثابتی در مستند تازه پخش شده خود را خداناباور می‌خواند، اما اشاره می‌کند که خانواده مادری او بهایی و پدری‌اش مسلمان بوده‌اند. از این می‌گذریم که امکان ازدواج مسلمان با بهائی از سوی شرع مبین ناممکن است، اما نکته جالب این است که ثابتی به فراخور خود را مسلمان، بهائی و خداناباور معرفی می‌کند و این هم نشانه‌ای دیگر از وقاحت اوست.

او در برگه‌ای که برای استخدام خود در ساواک در سال ۱۳۳۷ پر می‌کند در مقابل دین می‌نویسد اسلام شیعه اثنی عشری (دوازده امامی)، چون هنوز بهائیت مانند نیمه دوم پهلوی دوم به شکل کامل بر دربار سیطره نیافته بود. اما هر چه که با پیش آمدن زمان، بهائیان بالا و بالاتر آمدند و حتی به نخست‌وزیری رسیدند (مانند منصور و هویدا) او برای ارتقا از یک سو و تحکیم روابط با اربابانش بهایی بودن خود را آشکار می‌کند و در هر مسئله‌ای به نفع آن‌ها وارد عمل می‌شود.

پ مثل ثابتی، و مثل وقاحت

برای نمونه زمانی که بخشی از مردم به فتوای مراجع تقلید مبنی بر تحریم استفاده از پپسی کولا (که متعلق به ثابت پاسال بهائی بود) عمل می‌کنند، ثابتی دستور می‌دهد که:

«دستور فرمایید عوامل فتوائیه شناسایی و ضمن احضار و تذکر در تکثیر و توزیع آن جلوگیری به عمل آورند. ضمنا چنانچه به تذکرات داده شده وقعی ننهادند به جرم تحریک و اخلال در نظم و امور جاری کشور تحت تعقیب قرار گیرند. نتیجه اعلام شود.» (سند شماره ۳۱۲ / ۱۲۸۸، در تاریخ ۲۲ / ۲ / ۱۳۵۲، آرشیو مرکز بررسی اسناد تاریخی)

ادامه دارد...

انتهای پیام/

ارسال نظر
قالیشویی ادیب