دست قطع شده کودکی که عروسکش را رها نکرده بود
خبرگزاری علم و فناوری آنا ـ فاطمه ملکی: ۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ یادآور جنایت بزرگ آمریکا در آبهای خلیج فارس است. جنایتی که در آن ۲۹۰ مسافر و خدمه بیدفاع هواپیمای ایرباس پرواز ۶۵۵ که عازم دبی بودند، هدف شلیک موشک از ناو آمریکایی وینسنس قرار گرفتند و به شهادت رسیدند. یکی از زوایای دردناک این جنایت آمریکایی این است که ۶۶ نفر از این مسافران بیگناه، کودک بودند. کودکانی که پیکرهای قطعهقطعهشان آبهای خلیج فارس را سرخگون کرد.
اهدای نشان لیاقت به فرمان جنایتکار حادثه ایرباس
نکتهای که حادثه ایرباس را دردناکتر میکند این است که بوش پدر دو سال بعد از این جنایت در اولین سال ریاست جمهوری خود نه تنها از ایران بخاطر این حادثه عذرخواهی نکرد بلکه به «ویلیام راجرز» فرمانده این ناو که دستور شلیک به هواپیمای مسافربری را صادر کرده بود، نشان لیاقت داد.
واقعهای که باید ثبت میشد
این واقعه تلخ باید برای همیشه در تاریخ ثبت میشد و عکاسان و خبرنگارانی برای ثبت واقعه به بندرعباس رفتند. یکی از عکاسان حاضر در صحنه این جنایت آمریکایی «ناصر عظیمی» بود. وی در دهه ۶۰ که شاهد اتفاقات مهمی در کشور بودیم، وارد کار عکاسی شد. با توجه با اینکه ورود وی به عکاسی مصادف با دوران جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران بود، قبل از سال ۶۷ در عملیاتهایی از جمله نصر ۸، درگیری کردستان، مینزدایی خلیج فارس حضور داشت. اما حمله تروریستی ناو نظامی وینسنس آمریکا به هواپیمای مسافربری ایرباس را یکی از تلخترین و دردناکترین حوادث تاریخ عکاسی خود میداند.
دردناکترین صحنه از کودک قربانی حادثه ایرباس
ناصرعظیمی حضور در محل حادثه تروریستی آمریکا در خلیج فارس را اینگونه روایت میکند: برای تهیه گزارش به جزایر لارک و هنگام رفتیم. خانوادههای داغدار که عزیزانشان مسافر پرواز ۶۵۵ بودند، در کنار ساحل جمع شده بودند و بسیار بیقراری میکردند. ما را با شناورهایی روی آبهای خلیج فارس بردند. ما تکههای بدن زن و مرد و کودک و عروسکهای بچهها و لباسهای مردم را روی آب میدیدیم. یکی از دردناکترین صحنهها که در جزیره هنگام دیدم، این بود که دست قطع شده کودکی روی آب شناور بود و این کودک در آخرین لحظات عروسکش را رها نکرده بود.
با توجه به اینکه این هواپیما دقایقی بعد از پرواز مورد هدف قرار گرفته بود و باک سوخت هواپیما پر بود، همین امر هم سبب افزایش شدت انفجار هواپیما شده و پیکر هیچ شهیدی سالم نمانده بود. در جستجوی پیکر این شهدا، هر قطعهای از بدن افراد را که پیدا میکردند، داخل کیسهای میگذاشتند و به سردخانه میبردند.
من هم برای ثبت این وقایع با دوربین نگاتیو عکس میگرفتم و حلقه فیلمها را بعد از بستهبندی به دفتر روزنامه رسالت میفرستادم و این عکسها با یک روز فاصله منتشر میشد. حدود دو هفتهای در بندرعباس بودیم و حلقه فیلمها را به دفتر روزنامه میٰفرستادیم اما متأسفانه هیچ یک از آنها عکسها را امروز در آرشیو شخصیام ندارم.
انتهای پیام/