چوپانی که با حمایت شاه بزرگترین سرمایه دار ایران شد
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری علم و فناوری آنا، هژبر یزدانی متولد ۱۳۱۳ در سنگسر (سمنان) از سرمایه دارانی بود که به قول فریده دیبا مادرفرح گِرد شمس پهلوی خواهر شاه جمع شده بودند و با استفاده از نفوذ او در رژیم پهلوی به سودجوییهای کلان و غیرقانونی در عرصه اقتصاد میپرداختند و سهمی نیز به شمس میدادند.
فریده دیبا همچنین ضمن اشاره به باج دادن سرمایه داران به شمس و نیز (اشرف) پهلوی برای وارد کردن کالاهای خود ـ به عنوان محموله دربار شاهنشاهی و بدون هرگونه بازرسی و مالیات به داخل کشور، از صدور اشیاء عتیقه و غیر قابل ارزش گذاری و میراث فرهنگی و ملی در بسته بندیهای منقوش با مهر دربار شاهنشاهی ـ بدون هیچ گونه وارسی از کشور سخن میگوید و میافزاید:
عده دیگری از این سرمایه داران که به پشتیبانی خواهران محمدرضا مستحضر بودند، با جسارت بیشتری عمل میکردند مثلاً سرمایه سالار بهائی به نام هژبر یزدانی برای خریدن یک بانک دولتی مراجعه کرده بود و، چون مدیر عامل بانک با پیشنهاد وی مبنی بر خرید بانک مخالفت کرده او را مورد ضرب و شتم قرار داده و به شدت مجروح و مصدوم ساخته بود.
هژبر یزدانی در حلقه دوستان و نزدیکان شمس پهلوی قرار داشت. من بارها هژبر را با آن صورت گوشت آلود و هیکل خپله و قد کوتاه در میهمانیهای کاخ مهر شهر دیده بودم... به انگشتان دستش انگشتریهای گرانبهایی داشت که یک فقره آن انگشتر الماسی به ارزش پنج میلیون دلار بود! الماس روی این حلقه انگشتری که از الماسهای استثنایی و جزو بیست الماس بزرگ دنیا بود در یکی از معادن الماس آفریقای جنوبی کشف شده و هژبر آن را از یک حراجی در لندن خریده بود.
هژبر از بهائیان سرشناس ایران بود بهائیان ثروت و سرمایه خود را به دست او سپرده بودند و هژبر با این سرمایهها کار میکرد.
تجری او در امور و قانون شکنی به اندازهای بود که وقتی تصمیم به احداث یک مجتمع دامداری در سنگسر گرفت، همه روستاییان و زمینداران مسلمان را با زور از آن منطقه اخراج و زمینهای آنها را تصاحب کرد.
هژبر علاوه بر دامداری بانکداری و اداره صنایع و کشاورزی قاچاق جواهر و طلای ایران را اداره میکرد بر هیچ کس پوشیده نبود که هژبر نمیتواند بدون داشتن پشتوانه قوی به راحتی محمولههای گرانبهای خود را از مبادی ورود و خروج عبور دهد.
محمدرضا به خاطر آنکه متهم به حمایت از بهائیان نشود، هرگز هژبر را به میهمانیها و محافل و مجالس خود راه نمیداد. فرح هم از او انزجار داشت؛ به طوری که وقتی به مناسبت سالروز تولد فرح یک سری جواهر عتیقه متعلق به «کاترین دوم» امپراطور نامی روسیه را به عنوان هدیه فرستاد فرح از قبول آن امتناع کرد. اما چند هفته بعد این جواهر را بر گردن و لباس شمس دیدیم و متوجه شدیم هژبر برای آنکه به دخترم دهن کجی کرده باشد جواهرات را به شمس داده است.
ارتشبد فردوست نیز از تجاوز هژبر یزدانی و همکیشان وی به مراتع چوپانهای سنگسر و فرار از مجازات با کمک سپهبد آبادی پزشک بهائی دربار در سال ۱۳۵۴ سخن میگوید. سخن فردوست در این باره به زودی خواهد آمد.
محمود طلوعی از روزنامه نگاران مطلع عصر پهلوی از تبانی و همدستی هژبر با رئیس ساواک سپهبد نعمت الله نصیری یاد کرد؛ و در این مورد مینویسد. هژبر یزدانی نصیری مردی فاسد الاخلاق و زن باره و دزد پرور بود و در مدت ریاست ساواک به وسیله ایادی فاسدی نظیر هژبر یزدانی ثروت هنگفتی به دست آورد. از جمله اینکه نصیری برای پرداخت اعتبار وامهای چند صد میلیون تومانی به پول سالهای قبل از انقلاب بانکها را تحت فشار قرار میداده و سهم قابل ملاحظهای از این وامها را نیز از هژبر یزدانی دریافت میکرده است. در واقع هژبر یزدانی چوپان سنگسری با حمایت مستقیم نصیری به چنان ثروتی دست یافت و نصیری و بستگانش از جمله پسر شش ساله او از سهامداران عمده شرکتهای متعدد هژبر یزدانی بودهاند.
هدایت الله اسلامینیا از وکلای مجلس و بازرگانان فعال و مطلع عصر محمدرضا و دارای روابط نزدیک با رژیم پهلوی و سفارت آمریکا در ایران نیز به دوستی و همکاری نصیری و یزدانی و فساد اخلاقی آن دو تصریح دارد.
اسلامینیا در یادداشتهای خصوصی خود مفاد گفت وگوی خود در زمستان ۱۳۵۶ با معینیان مسئول دفتر شاه در انتقاد از رویه ارتشبد نصیری رئیس وقت ساواک را چنین تشریح میکند به معینیان گفتم: آقای ارتشبد نصیری رئیس سازمان امنیت مملکت در کشور اسلامی شریک هژبر یزدانی چوپان کلاهبردار بهائی شده و شب رفته در مهمانی منزل هژبر گوگوش را آورده اند آنجا او ضمن خواندن و رقص لخت شده و در حضور جمع هژبر سیصد هزار تومان به او داده که... آیا این صحیح است؟ گفتم آقای نصیری دکتر شیخ الاسلام زاده وزیر بهداری و رفاه را تهدید کرده که هشتصد میلیون تومان پول به هژبر یزدانی قرض بده... گفتم هژبر با کلاهبرداری مقداری از سهام بانک صادرات را خریده و حالا مردم متدین پولهای خودشان را از بانک صادرات بیرون میکشند و اگر آدمی مسلمان باشد حتی چک بانک صادرات را قبول نمیکند.
ابوالحسن ابتهاج از دولتمردان مشهور عصر پهلوی و مسئول سازمان برنامه و بودجه و رئیس بانک ملی در زمان محمدرضا مینویسد: هژبر یزدانی شخص ثروتمندی بود که با دستگاه بخصوص نصیری رئیس سازمان امنیت رابطه نزدیک داشت و مدتی بود سهام بانکهای مختلف را خریداری میکرد.
آرزوی یزدانی این بود که او نیز مانند بعضی از افرادی که تمول سرشاری به دست آورده بودند، صاحب بانک بشود. یزدانی با پشتیبانی دستگاه امنیتی کشور به طور نامحدودی نزد بانکها اعتبار داشت و یک وقت شایع بود متجاوز از هفتاد میلیون ریال به بانکها مقروض است. دکتر عباس میلانی به داستانی از وابستگی یک سرمایه دار بهائی به شاه و پشتیبانی دربار از وی اشاره میکند که ظاهراً بایستی همین هژبر یزدانی باشد.
طبق این داستان، حتی هویدا نیز که در مقام نخست وزیر وقت کشور قاعدتاً بابت اختلاس و کلاشی این سرمایه دار بهائی جنجال آفرین، از سوی این و آن تحت فشار قرار داشت، نتوانسته بود در دیوار مستحکم این وابستگی و پشتیبانی رخنه و اخلال کند.
این سرمایه دار از آنچه بانکداران فلوت (FLOAT) میخوانند استفادههای نامشروع میکرد در واقع با صدور چک بیمحل از حساب یک بانک سهام همان بانک را میخرید و پیش از برگشت خوردن، چک مبلغ لازم را به حساب واریز میکرد.
در سال ۱۳۵۴ حسنعلی مهران رئیس وقت بانک مرکزی ناگهان متوجه شد که میزان این چکهای بی محل به بیش از یک میلیارد تومان رسیده است مهران دست به کار شد و از هویدا کمک خواست هویدا سرمایه دار خاطی را به دفتر نخست وزیر فرا خواند و با لحنی تند و حتی تهدید آمیز از او خواست که از دخالت در کار بانکهای مملکت دست بردارد وفکر خرید بانک تازهای را هم واگذارد.
یکی دو روز بعد، بانک مرکزی نامهای از دربار دریافت کرد در آن شاه تأکید کرده بود که سرمایه دار نام برده انسانی زحمتکش و سخت کوش است و دولت نباید در راه رشد و گسترش او مانع ایجاد کند. یکی دو روز پس از آنکه بانک مرکزی این نامه را دریافت کرد سرمایه دار ظفرمند این بار بیدعوت به دفتر نخست وزیر رفت انگشت شست برآوردهاش را به رئیس دفتر هویدا نشان داد و به مسخره گفت: به ارباب بگو بفرما! بانک را خریدم بالمال پس از مذاکراتی که شاه در آن دخالت مستقیم داشت قرار شد این سرمایه دار همه سهام خود را در بانکهای مختلف بفروشد. در عوض چهل درصد از سهام یک بانک را حفظ کند.
منبع: سرمایه داران بهایی در عصر پهلوی؛ پژوهشکده تاریخ معاصر
انتهای پیام/